جستجو در مقالات منتشر شده


10 نتیجه برای شهر اسلامی

ساناز لیتکوهی، سپیده سنجری ،
دوره 2، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده

مقاله حاضر به مقایسه معیارهای کیفیت زندگی شهری و مفاهیم استخراج شده در خصوص شهر اسلامی از دیدگاه تحلیل علتهای چهارگانه پرداخته است. روش انجام تحقیق توصیفی – تحلیلی و آنچه بهانه انجام این پژوهش بوده، مقایسه آنچه در تحقیقات متفکران معاصر غربی به عنوان معیارها و ملاکهای سنجش کیفیت فضای شهری عنوان شده از طرفی و مشخصه ها و ویژگیهای شهر اسلامی از دیدگاه منابع اسلامی از طرف دیگر بوده است. تمامی مکاتب معماری و شهرسازی در این نکته توافق دارند که یکی از مهمترین اهداف طراحی، برآورده کردن نیازهای مادی و معنوی انسان با بالاترین کیفیت ممکن می باشد گرچه در مورد تعریف کیفیت زندگی و شاخصهای موثر بر آن هنوز توافق صددرصدی وجود ندارد با اینحال با بررسی سابقه تحقیقات انجام شده در این موضوع می توان به معیارها و شاخصهای کلی تعیین شده دست یافت. در راستای دستیابی به هدف پژوهش، در درجه اول معیارهای کیفیت زندگی شهری از دیدگاه متفکران و محققان غربی از سال 1972 تا حال حاضر مورد مطالعه قرار گرفته و ضمن استخراج، مطابق با علل چهارگانه مادی، صوری، غایی و فاعلی دسته بندی شده تا امکان بررسی کمی آنها وجود داشته باشد. همچنین معیارها و صفات شهر مطلوب اسلامی از منابع دینی، روایات، احادیث و مقالات مرتبط با شهر اسلامی استخراج و دسته بندی شده است. برای نتیجه گیری فراوانی نسبی هر یک از علل چهارگانه در دو بخش مورد مقایسه تطبیقی قرار گرفته است. نتایج حاکی از آن بوده است که علل غایی بیشترین فراوانی را در هر دو دسته بندی دارا بوده اند. علل صوری در ویژگیهای شهر اسلامی کمیتی بیشتر از شاخصهای تعیین شده توسط متفکران غربی داشته اند و علل مادی بیشتر مورد توجه متفکران غربی بوده است. مهمترین تفاوت در بخش علل فاعلی قابل مشاهده است بطوریکه دیدگاهها، جهان بینی و بینش معمار و شهرساز در تعیین شاخصهای کیفیت فضای شهری بسیار کمرنگ مطرح شده و فراوانی حدود یک درصد داشته اند در حالیکه این نسبت در تعالیم و مفاهیم استخراج شده در خصوص شهر اسلامی بسیار جدی تر و پررنگ تر می باشد. اعتقاد به حکمت الهی و وحدت موجود در پس کثرتهای ظاهری، باعث شده است تا نگرش و بینش معمار و شهرساز اسلامی، جامعتر و حکیمانه تر از همتایان غربی آنان باشد که نتیجه این امر تلاش در جهت تعالی و اعتلای انسان ضمن براوردن خواستها و نیازهای روزمره آنان و در یک کلام تجسم اصل تذکر در معماری و شهرسازی بوده است.
هوشمند علیزاده، کیومرث ایراندوست، کیومرث حبیبی، محمد بشیر رباطی،
دوره 2، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده

شهر قلمرو فرهنگ اسلامی به دلیل متاثر شدن از اصول و ارزش های برآمده از دین اسلام ، از مشخصه هایی برخوردار شده که آن را از دیگر حوزه های فرهنگی متمایز می‌سازد. محرمیت بصری از جلمه این ویژگی‌هاست که مباحت پردامنه‌ای در باره آن جاری است. با این وجود در مطالعات شهری فرهنگ غرب عمدتاً به جای اشاره مستقیم به محرمیت، مفاهیم قلمرو یابی و فضای شخصی را مورد تاکید قرار داده اند. در کنار این دو مفهوم که عمدتا وامدار مطالعات رفتاری می باشند، به مفاهیم دوگانه دیگری همچون محرمیت و اجتماع محلی در مطالعات شهری اشاره شده است. فقدان مرجع مستقیم در زمینه محرمیت در مطالعات یا نظریه ی شهری عمدتا به ماهیت محیط ساخته شده، به ویژه تداخل حوزه های خصوصی و عمومی، در فرهنگ غربی ارتباط پیدا می کند که از قرن هجدهم به بعد تغییرات چشگیری را تجربه کرده است. بهای این تغییر را حوزه خصوصی پرداخت نموده زیرا که نهاد خانواده کنترل انحصاری بر قلمرو خصوصی خود را با تضمین دسترسی به حوزه عمومی از دست داده است و به همین خاطر در این زمینه فرهنگی، دوگانگی فضای عمومی و خصوصی کم رنگ شده است. در مقابل، در بافت شهری فرهنگ شرق اسلامی به ویژه خاورمیانه، مفهوم محرمیت بخاطر اهمیت زندگی خانوادگی که به واسطه مفاهیم قرآنی به عنوان مرجع اصلی جامعه نهادینه شده، برجسته شده و بر آن تأکید زیادی شده است. تحقیقات زیادی در ارتباط با شهرهای اسلامی وجود دارد که به طور مستقیم به مفهوم محرمیت و تأثیرات آن بر شکل سکونتگاهها پرداخته است. در این مقاله با مرور متون و اسناد مرتبط با موضوع و بررسی محتوایی آنها مفهوم و ابعاد محرمیت بصری واکاوی و تحلیل شده است. نتایج این بررسی نشان می‌دهد که مفهوم محرمیت عامل بنیادین کنترل سازمان کالبدی شهر بوده به طوری که منجر به هدایت توسعه از درون به برون شده است. این بدان معنی است که قلمرو خصوصی با پوشش جنبه های اصلی زندگی انسان به ویژه در فضای حیاط مرکزی خانه، نسبت به عرصه عمومی ارجحیت پیدا کرده است. بنابراین، چنین می توان استدلال کرد که هسته نیروهای شکل دهنده شهرهای اسلامی بر مبنای مفهوم محرمیت بصری و قوانین ساختاری آن (ساختاری درونگرا بر اساس محدودیت ها و آستانه ها) بوده که از قانون اسلامی نشأت گرفته است.
محمدرضا پورجعفر، علی پورجعفر، سیما صفدری،
دوره 3، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده

در دهه‌های اخیر متون متعددی در مورد شهر اسلامی منتشر شده است. در  این پژوهش، نخست به تشریح آنچه بسیاری به عنوان شهر اسلامی تلقی کرده‌اند و سپس به شفاف‌سازی موضوع پرداخته می‌شود. بررسی ادبیات موجود موضوع نشان می‌دهد در بیشتر مطالبی که تاکنون ارائه گردیده، به صورت موردی به نکاتی در مورد شهرهای موجودی که مسلمانان در آن‌ها زندگی می‌کنند و یا به برخی از اصول کلی اسلام اشاره شده است. اندیشمندان مسلمان کمتر به مطالعاتی پیرامون تعریفی شفاف از شهر اسلامی، شاخص‌سازی، نحوه اسلامی کردن و تبلور فیزیکی آموزه‌های دینی (به خصوص آنچه در قرآن کریم، نهج‌البلاغه و دیگر احادیث معتبر آمده است) پرداخته‌اند.

دین مبین اسلام که در بین ادیان الهی از کاملترین ادیان محسوب می‌شود؛ دارای آموزه‌های مفید و مثمر ثمری است که بلاشک می‌توان با مطالعه و تجزیه و تحلیل مطالب موجود، به معیارهای پسندیده‌ای در مورد برنامه‌ریزی و طراحی شهری دست یافت. همچنین موارد و مصداق‌های بسیاری در شهرهای سنتی ایرانی-اسلامی وجود دارد که می‌توان با مطالعه آنها به تبیین معیارهای برای برنامه ریزی و طراحی شهری ایرانی- اسلامی پرداخت. در این پژوهش از طریق روش توصیفی- تحلیلی نخست به مروری بر پیشینه مطالب ارائه ‌شده در مورد شهر اسلامی و سپس به بررسی مصداق‌هایی موجود پرداخته شده است.

یافته‌های این پژوهش و اظهارات صاحبنظران در مورد تعابیر رایج در اسلام در مورد شهر همچون اوصاف شهر مناسب از نظر کالبدی و عملکردی در قرآن و احادیث نشان می‌دهد که مطالب موجود را می‌توان به دو دسته تقسیم نمود. نخست آن‌هایی که شهر اسلامی را بر اساس شهرهای سنتی و آنچه موجود است تعریف کرده‌اند. دوم آن‌هایی که شهر اسلامی را آن طور که باید باشد توصیف نموده‌اند. نتایج پژوهش نشان می‌دهد شاخص‌هایی که توسط مسلمانان صاحب اندیشه در راستای دستیابی به شهری آرمانی- اسلامی از آموزه‌های دینی استخراج می‌شود؛ در مجموع دو دسته‌اند. برخی به طور مستقیم در برنامه‌ریزی و طراحی شهری قابل به‌کارگیری و برخی غیرمستقیم قابل بهره‌برداری است. در این مقاله ضمن اشاره به نحوه شاخص سازی، به یک الگوی پیشنهادی ممکن بر اساس احادیث برای محله‌های اسلامی، نیز اشاره شده است.


محمّد نقی زاده،
دوره 3، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده

علی­رغم آن که به تناسب و در مواضع و جایگاه‌های گوناگون، افراد بسیاری (از جوامع علمی، آموزشی، مدیریتی، حرفه­ای و اجرایی) از «شهر اسلامی» و «شهر آرمانی اسلام» سخن می­گویند؛ امّا تعریف دقیق متّکی بر متون و نصوص اسلامی به ویژه درباره‌ی «شهر آرمانی اسلام» در دسترس نیست. به نظر می­رسد که مناسب­ترین تعریف را می­توان و باید از متون اصیل اسلامی و به ویژه از قرآن کریم استنتاج کرد. به همین جهت، با تبیین ویژگی‌هایی که برای شناخت و تعریف هر پدیده لازم است (که در «مبانی»، «ارکان»، «الگو»، «صفات» و «اصول» خلاصه می­شوند)؛ مقالهی حاضر بر آن خواهد بود تا این ویژگی‌ها را برای «شهر آرمانی اسلام» از قرآن کریم استنتاج نماید.

به بیان دیگر، مقاله این نظریه را مطرح می­کند که شناخت شهر آرمانی اسلام و ویژگی‌های اصلی و اصیل آن با مراجعه به قرآن کریم امکان­پذیر است. طبیعی است که در مراجعه به قرآن کریم (با عنایت به جامعیت و جاودانگی و جهانی بودن مفاهیم و مطالب وحیانی این کتاب الهی) تعریف و ویژگی‌هایی که استنتاج خواهند شد موضوعاتی اصیل و جامع و عام خواهند بود؛ که عینیّت و ظهور و بروز یافتن آنها منوط به رعایت فرهنگ بومی، شرایط سرزمینی، وضعیت اقتصادی، فن­آوری در دسترس و سایر شرایط زمانی و مکانی خواهد بود؛ که البتّه همه‌ی این شرایط باید در فضای تفکّر دینی (جهانبینی توحیدی) مورد توجّه قرار گیرند.

در تبیین سؤالات اصلی تحقیق که مقاله در پی پاسخگویی آنها برای اثبات نظریه‌ی خویش است نیز عبارتند از:

1.  روش بهره­گیری از متون مقدّس (و به ویژه قرآن کریم) برای شناخت ویژگی‌های اصیل شهر آرمانی اسلام کدام است؟

2.  برای شهر آرمانی اسلام چه تعریفی را می­توان ارائه کرد؟ و اصلی­ترین ویژگی‌های آن مطابق آموزه­های قرآنی کدامند؟

درباره‌ی روش تحقیق مورد استفاده‌ی مقاله نیز قابل ذکر است که با توجّه به زمینه­های بحث و موضوعات متنوّعی که در آن مطرح می­شوند؛ از روش‌های تحقیق اکتشافی، تفسیری، قیاسی و تحلیلی استفاده خواهد شد.


حیدر جهان‌بخش، علی دل‌زنده،
دوره 4، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده

گسست فرهنگی و تزریق مؤلفه‌های غیربومی به پیکره‌ی شهرهای اسلامی-ایرانی در دهه‌های اخیر به نبود راه مشخص، الگوی توسعه و پیشرفت باز می‌گردد. با پیروزی انقلاب اسلامی بازگشت به مبانی اسلامی، توجه به کرامات انسانی و اتکاء به فکر و ابتکار ایرانی بار دیگر مورد توجه قرار گرفته است. تدوین نقشه‌ی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت از سوی مقام معظم رهبری موجب شده حیات دینی و طراحی فرهنگ منسجم اسلامی دستور کار متخصصین در حوزه‌های مختلف از جمله شهرسازی قرار گیرد. در این راه آن‌چه اهمیت دارد، روش پیاده‌سازی نظام مدیریت فرهنگی نظام اسلامی متناسب با دستور زبان خاص آن حوزه و تدوین مدلی کارآمد در اجرای برنامه‌ها و سیاست‌های کلی نظام ارزشی حاکم است. به گونه‌ای که بتوان الگویی نظری و عملیاتی از شهر اسلامی– ایرانی متناسب با مهندسی فرهنگی اهداف انقلاب اسلامی ارائه نمود. این تحقیق از یک سو بنیادی(توسعه‌ی دانش و مبانی) و از سوی دیگر کاربردی(توسعه‌ی راهکارها و راه‌حل‌ها) است. در این تحقیق با روشی نظری و عملیاتی با رویکرد توصیفی، تحلیلی و کیفی و از روش استدلال منطقی بر پایه‌ی منابع کلام الهی و معصومین و استنباط عقلی به ارائه‌ی مدلی مفهومی و عملیاتی از مبانی سازنده‌ی شهر اسلامی، مدل اجرایی راهبرد فرهنگی با تبیین پیوست فرهنگی و مهندسی فرهنگی نظام حاکم در ساختار شهر اسلامی و ارائه‌ی الگوی پیشنهادی از شهر اسلامی با بستری فرهنگی و ارزشی پرداخته شده است. بر مبنای استدلال‌های صورت گرفته راهبرد سامانه­های فرهنگی به عنوان مدل اجرایی راهبرد فرهنگی نظام اسلامی با دو اصل مهندسی فرهنگی و پیوست فرهنگی ارائه گردیده است. این مدل، برشی از مبانی سازنده‌ی شهر اسلامی در سطح راهبرد‌های فرهنگی با هویتی سیستمی و سامانه‌ای است که دو قطب درونی(اصول راهبردی) و بیرونی(نظام راهبردی) لایه‌ی فرهنگی شهر اسلامی را با ارائه‌ی راهکار مفهومی و کاربردی به سمت اهداف شکل‌گیری شهر اسلامی هدایت می‌نماید. در نهایت، بر مبنای بنیان‌های نظری و استدلال‌های مطرح شده ساختاری مرکزی از شهر نوین اسلامی با نظام شبکه‌ی فرهنگی از شهر اسلامی مدل‌سازی عملیاتی شده است.


امیرحسین شبانی، محمدسعید ایزدی،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده

نارسایی حاصل از تسلط الگوهای غیربومی، تاکنون تبعات سنگینی را بر سازمان شهری‌ ما تحمیل کرده است. تقلید سطحی و لحاظ نشدن بنیان‌های فرهنگی- اجتماعی بومی، علاوه بر اینکه نتوانسته‌اند به دلیل ناسازگاری با هویت شهر ایرانی- اسلامی مسأله‌ای را حل کنند؛ گاه اجرای نابجایشان معضلی مضاعف ایجاد کرده است. تمدن اسلامی سرشار از شواهدی است که نشان می‌دهد مسلمانان با هوشمندی، تعامل و تعاطی با دیگر فرهنگ‌ها همواره توانسته‌اند رهیافت‌های مثبت را در خدمت تدوین الگوهای بومی درآورند؛ لذا بومی‌سازی و بهره‌مندی از دستاوردهای مثبت، به‌ویژه تجارب موفق می‌تواند در دستیابی به الگویی متناسب با ساختار فرهنگ خودی، تسهیلگر و تسریع‌کننده باشد. برای پاسخ به چالش معنادار میان مقوله‌های توسعه و حفاظت در بافت‌های تاریخی شهرهای اسلامی، در این پژوهش سیاست بازآفرینی یکپارچه‌ شهری مورد مداقه واقع شده و با توجه به مؤلفه‌های آن و منطق زمینه‌گرایانه‌اش، جستجوی الگوی بومی از بازآفرینی یکپارچه‌ی شهری در بافت‌های تاریخی شهر اسلامی در دستور کار قرار گرفته است. بدیهی است که این موضوع به‌دنبال تک‌ساحتی شدن انسان امروز و به تبع آن ناهماهنگی در ساختار شهر اسلامی در پی گسست فرهنگی و تزریق مؤلفه‌های بومی نشده، تنها از طی طریق در مسیر بازشناسی هویت اسلامی شهر و اجزای آن مبتنی بر اساس فکری اسلامی میسر می‌شود. روش کیفی پژوهش حاضر، با رویکرد توصیفی-تحلیلی، گردآوری اطلاعات را از طریق شیوه‌ی اسنادی دنبال می‌کند. منابع اصلی پژوهش، ادبیات مبسوط بازآفرینی شهری، نظریات اندیشمندان اسلامی، قرآن کریم، روایات ائمه‌ی معصومین، میراث به‌جامانده از شهرهای اسلامی در این بافت‌هاست و نتایج بدست آمده ارائه‌ی مؤلفه‌های بومی‌شده‌ی بازآفرینی شهری مستخرج از منابع اصیل اسلامی و ارائه‌ی مدل مفهومی بازآفرینی یکپارچه شهری در بافت‌های تاریخی شهراسلامی است. اصل وحدت اصل راهبردی در میان بقیه‌ی اصول است که تمام مؤلفه‌های بازآفرینی یکپارچه شهری به منظور تحقق آن شکل می‌گیرند و تحقق یکپارچگی در بازآفرینی با رویکرد اسلامی مشروط به تحقق اصل وحدت است. باید رویه‌های متوازن، چندوجهی و یکپارچه را در قالب بازآفرینی یکپارچه به‌عنوان سیاستی منسجم اتخاذ نمود؛ و قاعدتاً در این مسیر باید زمینه‌های بومی، الزامات و شرایط منحصربه‌فرد هر بافت و هویت خاص ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و کالبدی را بطور خاص لحاظ نمود.  
احسان بابائی سالانقوچ، محمد مسعود، کامران ربیعی،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

پژوهش حاضر در پی آن است تا تصویری روشن‌تر از ماهیت، ویژگی‌ها و مولفه‌های شهر اسلامی ارائه دهد. در این مسیر از روش تحلیل موقعیت استفاده شده است. تحلیل موقعیت یکی از نسخه‌های متعدد روش نظریه زمینه‌ای است که با تمرکز بر موقعیت به عنوان واحد تحلیل، به ترسیم نقشه‌های مختلف اقدام می‌نماید. در قلب این روش سه نقشه موقعیت، عرصه‌ها/جهان‌های اجتماعی و وضعیت قرار دارند که همراه با هم تصویر بزرگ در خصوص موقعیت مورد بررسی را آشکار می‌نمایند. در مطالعه حاضر از متون، اسناد و مواد گفتمانی و طرح‌های شهری مربوطه به عنوان داده‌های پژوهش استفاده شده است و پس از کدگذاری، نسبت به نقشه‌ای کردن و ترسیم نقشه‌های مختلف اقدام شده است. گرداوری داده‌ها به صورت همزمان با تحلیل و با استفاده از نمونه‌گیری نظری، تا رسیدن به اشباع پیگیری شده است. نتایج مطالعه نشان دهنده آن است که شهر اسلامی به عنوان یک موقعیت، دربردارنده عاملین، کنشگران و مولفه‌های متعدد، شامل مولفه‌های انسانی، غیرانسانی و گفتمانی گوناگون است که غفلت از هر یک موجب ارائه تصویری مبهم از این انگاره می‌گردد. از سوی دیگر این موقعیت شامل عرصه‌ها و قلمروهای التزام، تعهد و قدرت متعددی است که تصویری جامع از شهر اسلامی نیازمند توجه هم‌زمان به ویژگی‌های هر کدام از آن‌ها است. و نهایتا، پژوهش‌های انجام شده در این خصوص هم‌چنان مملو از عرصه‌های پژوهشی بکر و وضعیت‌های اتخاذ نشده است که برای ارائه تصویری روشن از شهر اسلامی باید مورد توجه قرار گیرند.
ابوالفضل مشکینی، حسن بهنام مرشدی، محسن محمدی،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1398 )
چکیده

شهر ایرانی- اسلامی انگاره‌ای است که به دلیل تداخل فرهنگی، سوالات بسیاری در باب چیستی، ماهیت و ویژگی‌های آن مطرح بوده است و نظام‌های علمی گوناگون، از زوایای مختلف بدان پرداخته و تلاش در تبیین و تشریح آن داشته‌اند؛ که نشانگر حجم بالایی از سوءتعبیرها و آشفتگی‌ها درباره این انگاره و مفاهیم، موضوعات و اهداف مرتبط با آن است. از سویی ورود اندیشه مدرنیسم در فرهنگ و ادب ایرانی، علاوه بر نمود ذهنی، نمود عینی خود را در کالبد شهرهای ایرانی با معماری و شهرسازی ایرانی- اسلامی وارد نمود است؛ و عناصر کالبدی موجود شهر ایرانی اسلامی را تحت تأثیر خود قرار داده است و موجب از دست دادن هویت، انسجام و پایداری شهری شهر ایرانی- اسلامی شده است که وجود مطالعات بسیار در این زمینه گویای اهمیت این موضوع می‌باشد. هدف این پژوهش فراتحلیل مقالات با موضوع شهر ایرانی- اسلامی، برای ارائه جمع‌بندی و دسته‌بندی یافته‌ها از آخرین تلاش‌های علمی انجام گرفته در ارتباط با موضوع و بررسی نظریات به‌کارگرفته شده در این پژوهش‌ها می‌باشد. بدین‌سبب این مقاله در چارچوب فراتحلیل کیفی -که یکی از برترین کوشش‌های محققان برای غلبه بر نارسایی‌ها و تعارضات پژوهش‌ها در علوم اجتماعی است- با شناسایی 92 مقاله علمی- پژوهشی به شیوه تمام‌شماری نمونه‌های در دسترس به تحلیل و بررسی مطالعاتی در زمینه شهر ایرانی- اسلامی پرداخته است؛ چرا که نتایج این نوع پژوهش‌ها از یک سو به معرفی کامل همه پژوهش‌های انجام شده درباره یک موضوع می‌پردازد و باعث پرهیز از دوباره‌کاری می‌شود و از سوی دیگر با ترسیم توانایی‌ها و کاستی‌های پژوهش‌ها، افق‌های پژوهشی جدیدی را به روی پژوهشگران می‌گشاید. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که مهم‌ترین مؤلفه‌های مطالعات شهر ایرانی- اسلامی که مورد توجه بیشتر پژوهشگران واقع شده‌اند عبارت‌اند ا معنا و مفهوم شهر ایرانی- اسلامی؛ ویژگی‌های تاریخی سازمان فضایی حیات شهری شهر ایرانی اسلامی؛ اصول، قواعد و الگوهای شهر ایرانی اسلامی؛ هویت شهر ایرانی اسلامی؛ فضای شهری شهر ایرانی اسلامی؛ تحولات اجتماعی- فرهنگی در شکل‌بندی و ساختار فضایی شهر ایرانی- اسلامی؛ تأثیرات مدرنیسم بر شهر ایرانی اسلامی؛ وقف و در نهایت، عناصر کالبدی شهر ایرانی- اسلامی از قبیل: محله، مسجد، میدان و بازار، که در دو بعد هستی‌شناسی (تأکید بر ابعاد وجودی) و چیستی‌شناسی (تأکید بر ابعاد ماهوی یا کالبدی) قابل تفکیک می‌باشند.


آقای حسین خانی، دکتر مرتضی میرغلامی،
دوره 10، شماره 2 - ( 1-1401 )
چکیده

برنامه ­ریزی به عنوان یکی از ابزارهای اساسی جهت نیل به شرایط مطلوب زیستی می­باشد. در این بین مذاکره از مهمترین رویکردها در نظام­ های جدید برنامه ­ریزی بوده که در عصر کنونی برنامه­ریزی و حکمروایی شهری از جایگاه ویژه­ای برخوردار است. برنامه­ ریزی مذاکره­ای یا به بیانی دیگر گفتمانی یکی از روش­های نوین در امر مطالعات شهری است که به خصوص در جوامع پیشرفته دموکراتیک کاربرد فراوانی دارد. جین هیلیر به عنوان واضع این نظریه، از نظریات اندیشمندانی همچون هابرماس و فوکو در تبیین مبانی این نظریه استفاده نموده است. در منظر اسلامی نیز مشورت و مذاکره جایگاهی متعالی و ویژه دارد. در آیات قرآن و مکتب بزرگان دین، نقش مشورت از اهمیت بسزای برخوردار بوده و مردم و نگاه آنها به مسائل مختلف اجتماعی، حکومتی و ... جایگاهی عظیم داشته است. این پژوهش به دنبال آن است تا با بررسی ریشه­های نظری رویکرد برنامه­ریزی مذاکره­ای و استخراج نحله­های فکری آن به مطالعه ساختاری آن پرداخته و در نهایت ویژگی­ها و اصول این نوع برنامه­ریزی را از منظر آموزه­های اسلامی و نظریات اندیشمندان معاصر اسلامی در ارتباط با موضوع حکومت و مردم­سالاری دینی و دموکراسی مورد مطالعه قرار دهد. با توجه به موضوعات متداخل در این مورد پژوهش، از روش بررسی اسنادی و تحلیل محتوا و استدلال منطقی و همچنین روش کیفی و توصیفی و همچنین انجام مصاحبه با خبرگان امر (مصاحبه با 14 نفر از خبرگان دانشگاهی در رشته­های شهرسازی و جامعه شناسی و همچنین اساتید حوزه) در بیان نتایج پژوهش استفاده شده است. در نهایت با مقایسه تطبیقی اصول و قواعد این نوع برنامه­ریزی با معیارهای شهرسازی اسلامی و اصول و قواعد دموکراسی و شورا از منظر اسلامی به بررسی نقاط قوت و ضعف این نوع برنامه­ریزی پرداخته شده­ و بیان شده که در رویکرد برنامه­ریزی مذاکره­ای، تکیه صرفاً بر نظر و آرا مردم بوده و ارتباطی با هنجارهای دینی و اعتقادی برقرار نمی­نماید. لذا به نظر می­رسد این رویکرد تنها در بخش­های از مدیریت شهری که دارای طرح­های مردم محور می­باشند می تواند کارایی داشته باشد. از سوی دیگر رویکرد مردم­سالاری دینی بیشتر نگاه به ارزش­های اعتقادی داشته و نظر مردم در درجه دوم اهمیت می­باشد. این موضوع از یکسو مراقب آن است که طرح­ها و برنامه­ها بر محور دین و شریعت باشد ولی از سوی دیگر با طرح­های اومانیستی و انسان­گرا ارتباط خاصی ندارد. بنابراین می­توان بیان نمود که چنانچه در مطالعات شهری، صرفاً تکیه بر نظریات مردم باشد، نمی­توان صلاحیت آن را از منظر دین تأیید نمود لیکن چنانچه در مدیریت مسائل شهری، نظر مردم در کنار اصول و قواعد دینی و فقهی و بر مبنای آنها شکل گرفته باشد، می­تواند در اداره یک شهر و جامعه اسلامی یاری­رسان باشد.
آقای سیدمجید فارغیان قمی، دکتر فرشته احمدی، دکتر مصطفی بهزادفر، دکتر شیرین طغیانی،
دوره 11، شماره 2 - ( 2-1402 )
چکیده

سنت‌گرایی به‌عنوان رویکردی در فلسفۀ معاصر، مکتبی است که نسبت به مدرنیته، موضعی به‌شدت انتقادی دارد. آرا و دیدگاه‌های انتقادی سنت‌گرایان نسبت به مدرنیته در حوزه‌های گوناگون از جمله فلسفۀ هنر سبب شده‌اند دیدگاه‌های آنان در حوزۀ شهرسازی و معماری نیز مورد توجه و عنایت قرار گیرد. گرچه تقریباً هیچ‌یک از چهره‌های سرشناس و نظریه‌پرداز سنت‌گرا، معمار یا شهرساز نبوده‌اند، اما نقدهای جدی آنان به مدرنیته و بیان مفاهیمی چون «تقدس‌زدایی از فضای شهر» و «دنیوی‌سازی مکان و زمان» و نیز تدوین آثاری دربارۀ هنر اسلامی و آسیب‌شناسی تمدن اسلامی (مانند بعضی آثار بورکهارت و سید حسین نصر) سبب شده‌اند دیدگاه‌های آنان به‌طور جدی در حوزۀ شهرسازی و معماری جوامع اسلامی به‌ویژه ایران مطرح و اثرگذار باشند.
در عین حال، آرای سنت‌گرایان با نقدهای جدی نیز مواجه بوده‌اند. این نوشته سعی دارد با بررسی دیدگاه‌های سنت‌گرایان و نقدهای وارد بر ایشان، ضمن ارزیابی نسبت به دست‌آوردها و کاستی‌های این مکتب به‌ویژه در حوزۀ شهرسازی ایرانی‌اسلامی، به تحلیلی دربارۀ میزان اثرگذاری و قابلیت دیدگاه سنت‌گرایی در فرآیند تحقق شهر اسلامی‌ایرانی دست یابد. این‌ نوشته به نقد و بررسی سنت‌گرایی طبق تعریف مصطلح آن می‌پردازد. سنت‌گرایان مزبور در مجموع دچار افراط و تفریط‌هایی شده‌اند. در این مقاله سعی می‌شود رویکردهای دیگری از سنت‌گرایان اصول‌گرا که همه‌جانبه‌گر و عمیق‌تر نسبت اسلام را با خلق آثار هنری و معماری و شهرسازی بیان نموده‌اند، برای تحقیقات بعدی و مکمل این تحقیق معرفی شوند.
این پژوهش به‌روش اسنادی-کتابخانه‌ای در مرحلۀ جمع‌آوری اطلاعات و به‌روش استدلال منطقی در مرحلۀ تحلیل و استنتاج به این نتیجه رسید که بخش بزرگی از دستاوردهای سنت‌گرایی در تقابل با مدرنیته در مقام نقد مدرنیته است. به‌نحوی که آسیب‌شناسی پیامدهای نامطلوب مدرنیته در حوزۀ شهرسازی و معماری توانسته است الهام‌بخش و عامل محرک برای بسیاری از اندیشمندان، صاحب‌نظران، اساتید و تصمیم‌گیران باشد. لکن در عمل و در مقام تحقق‌پذیری و دستیابی به شهر اسلامی توفیق چندانی پیدا نکرده است. در این متن تلاش شده است با کنکاش و بررسی این موضوع، به رهیافتی برای تحقق‌پذیری شهر اسلامی دست یابیم.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهش های معماری اسلامی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Iran University of Science & Technology

Designed & Developed by : Yektaweb