3 نتیجه برای فرم
احمد صالحی کاخکی، بهــاره تقـوی نژاد،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
کتیبه ها، یکی از بارزترین تزیینات به کار برده شده در محراب ها به شمار می روند که همواره حضوری مستمر داشته و غالباً دربردارنده؛ آیات قرآنی، احادیث، مضامین مذهبی و هم چنین تاریخ و رقم سازندگان این آثار، هستند. محراب های گچ بری دوره سلجوقی و ایلخانی نیز، از این قاعده مستثنی نیستند و نحوه کتیبه نگاری در این محراب ها؛ دارای ویژگی های بصری متعددی است که از جمله آن ها می توان به؛ کاربرد یک حرف/کلمه یا فرم تزیینی، در زوایای 45 درجه کتیبه های موجود در حاشیه دورتادور محراب ها، اشاره نمود. لذا این پژوهش، با هدف معرفی انواع این حروف/ کلمات یا فرم های تزیینی در کتیبه های محراب های گچ بری قرون ششم تا هشتم هجری و مقایسه آن ها با یکدیگر، شکل گرفته است. در راستای دستیابی به این هدف، پرسش اصلی این پژوهش چنین است: انواع این فرم تزیینی در کتیبه نگاری محراب های گچ بری دوره سلجوقی و ایلخانی کدام است و چه شباهت ها و تفاوت هایی در تنوع این فرم تزیینی و نحوه کاربرد آن، وجود دارد؟ روش یافته اندوزی بر اساس پژوهشی میدانی (عکاسی – طرح خطی1 تصاویر) و با استناد به منابع مکتوب انجام شده که به روش تاریخی- تطبیقی، به تحلیل داده های بدست آمده از نمونه های مطالعاتی می پردازد. نتایج حاصله، که از بررسی 22 محراب گچ بری تاریخ دار یا منسوب به دوره سلجوقی و ایلخانی (دارای حرف/ کلمه یا فرم تزیینی) به دست آمده، حاکی از آن است که؛ در هر دو دوره، استفاده از کلمه شبه «لا» یا فرم تزیینی در زوایای 45 درجه کتیبه حاشیه محراب ها رواج دارد که بخش تزیینی غالباً گره خورده و به شکل «مثلث»، «مربع/ مستطیل» یا «دایره»، است. این فرم، هم به صورت مستقل و گاه در ارتباط با کادر حاشیه، تعبیه شده و معمولاً به لحاظ تزیینات و ساخت و ساز خود، با حروف کتیبه قرابت دارد. هم چنین بر اساس نمونه های مطالعاتی به نظر می رسد که کمیت استفاده از این فرم تزیینی و تنوع آن، در محراب های دوره ایلخانی نسبت به دوره سلجوقی بیشتر است.
سونیا سیلوایه، مازیار آصفی،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1398 )
چکیده
در نگاهی جامع، دانش بومی، بخشی از سرمایه ملی است که باورها، ارزشها و دانستههای هر قوم را در بر میگیرد. سابقه کهن معماری ایران مجموعهای بزرگ از معیارها و روشهای طراحی کالبد و فرم بومی را به وجود آورده که متناسب با متغیرهای جغرافیایی، فرهنگی و معیشتی شکل گرفتهاند. شناخت بوم، معماری بومی، فرم، اشتراکات معنایی و کارکردی این عوامل میتواند پیشزمینهای قوی برای معماری حال حاضر ایجاد نماید؛ زیرا یکی از مسائل مهم زیستگاههای جوامع انسانی، نگرش به مسائل بومآورد آن سرزمین است؛ و بدون نگرش به مسائل بومی و بومآورد آن سرزمین و بدون در نظر گرفتن کم و کیف مسائل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اقلیمی هر بوم و سرزمین، برنامهریزی برای آن مکان را با چالشهای غیرقابلحل، روبه رو خواهد کرد. از طرفی، معماری بومی را نباید تنها بهعنوان تاریخی از گذشتگان دانست؛ بلکه نیاز است با بازبینی درست از آن، سعی در بازگرداندن ویژگیهای مثبت این معماری به دنیای معماری امروز را داشت. همگام با این مطالب، این پژوهش نیز بهدنبال شناخت پتانسیلهای معماری بومی جهت توسعه پایدار در معماری حال حاضر است. لذا در این نوشتار سعی براین است که عوامل تأثیرگذار بر فرم در معماری بومی تشریح شود. جهت حصول به این امر، در بخش نظری با ابزار مطالعات کتابخانهای و با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی متون به ارائه چارچوب نظری پرداخته میشود؛ در بخش عملی نیز با تهیه پرسشنامه و مصاحبه با افراد صاحبنظر و به صورت موردی، چارچوب نظری مذکور در رابطه خانههای واقع در اقلیم سرد و کوهستانی، از طریق آزمون آماری و با استفاده از نرمافزار SPSS ارزیابی میگردد. در نهایت یافتههای حاصل، با استفاده از استدلال منطقی مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرند و مشخص میشود که کدام عامل (عوامل) بیشترین تأثیرگذاری را در فرم معماری بومی خواهند داشت.
نتایج حاصل نشان میدهد که از نظر صاحبنظران شاخص باورها و اعتقادات (فرهنگ-مذهب) با بیشترین میانگین (82/3) اولویت اول و شاخص اصول فیزیکی ساخت (مصالح-تکنیک) نیز با کمترین میانگین (44/3) پایینترین اولویت را دارد و به طور کلی به ترتیب اهمیت، تمامی شاخصهای اصلی یعنی باورها و اعتقادات، عوامل رفاهی، جغرافیای محل و اصول فیزیکی ساخت، از نظر تأثیرگذاری در فرم بناهای مسکونی دارای شرایط مطلوبی هستند.
عباس غفاری، فرزانه قلیزاده،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1399 )
چکیده
صوت در بنای مذهبی عمده ترین فاکتور درگیر با مخاطب بشمار می رود. حس شنوایی، به خوبی قادر است ادراک دینی و آیینی انسان را برانگیزد و در جذب و تعامل او با بنای مذهبی نقشی اساسی ایفا نماید. از طرفی دیگر، بینایی، ناخودآگاه بیشترین واسطه ارتباطی انسان با محیط پیرامون است و لذا به نظر می رسد هر عنصری که در معماری بتواند همه حواس انسانی و عمدتا دو حس بینایی و شنوایی را به صورت توام به ادراک مخاطب منجر گرداند؛ موجب موفقیت معماری خواهد بود. آینه کاری از ساختارهای تزیینی در معماری است که از بعد چشم نوازی و به بیانی علمی تر، بصری، از راهبردهای معماری اسلامی دانسته می شود. از آنجا که بناهای آینه کاری شده در معماریِ حال حاضر، به لحاظ صوتی عملکردی استاندارد دارند؛ به نظر کاربران و مخاطبان بناهای مذهبی جزو عناصر موفق در ارتباط گیری همزمان حس بینایی و شنوایی بشمار می روند و لذا مطالعه آکوستیکی آن ها امری لازم خواهد بود. پژوهش حاضر به عنوان پیشینه و مبانی تحقیق پس از تحلیل مبانی آکوستیکی، ضمن تاکید بر وضوح گفتار و زمان واخنش به عنوان متغیرهای سنجش و سپس معرفی آینه کاری به روش توصیفی و با ابزار کتابخانه ای، در حوزه نمونه موردی و مطالعه بنیادین خود، از رویکرد کاملا کمی و روش محاسبات دقیق بهره گرفته با دو ابزار شبیه سازی و سنجش میدانی به قیاس نتایج آن ها پرداخته است. رفتار کاملا متفاوت و معکوس بنا در دو حالتِ با آینه کاری، و بدون آن، که هریک بصورت جداگانه با شبیه سازی و سنجش میدانی انجام یافته است؛ نشان می دهد تفاوت های مشاهده شده، فراتر از تفاوت ابزار سنجش است و ساختار آینه کاری، موثرترین فاکتور در ایجاد شرایط بهینه آکوستیکی خواهد بود. نتایج حاصل از این مطالعه منجر به بیان نظریه ای جدید در علم معماری و آکوستیک گردیده است که بر تاثیر فرم در آکوستیک اشاره دارد و در راستای کاهش زمان واخنش و بهبود وضوح گفتار، نقش جنس مصالح را در قبال فرم مطلوب، کمرنگ تر نشان می دهد. پژوهش حاضر بیان می کند که در زمینه اکوستیکی با هر مصالح و متریالی به شرط فرم مناسب، می توان معماری مطلوب ایجاد کرد. لذا می توان گفت نظریه نهایی این پژوهش در راستای ایجاد شرایط بهینه آکوستیکی، ارجحیت فرم بر جنس مصالح را اثبات می نماید.