جستجو در مقالات منتشر شده


45 نتیجه برای فضا

اسماعیل شیعه، هومن قهرمانی، گل آسا غلامی،
دوره 1، شماره 1 - ( 12-1392 )
چکیده

این مقاله در راستای ارتقای کیفیت فضاهای شهری، به دنبال تبیین نحوه تعامل مراسم و مناسک آیینی به ویژه مراسم مذهبی ایام محرم و صفر به عنوان عامل هویتی و فرهنگی با ساختار کالبدی فضای شهری است. مساله ی مورد بحث توصیف چگونگی این تعامل در روزگاران گذشته و مقایسه آن با طرح های توسعه شهری جدید است. در این راستا مواردی مثل وجود ارتباط بین مراسم آیینی – مذهبی و ساخت شهر و فضای شهری، عوامل موثر بر انتخاب یک فضای شهری برای انجام مراسم مذکور و میزان اهمیت این عوامل و چگونگی توجه به آنها در طرح های توسعه ی جدید مورد سوال بوده است. هدف، باز آموزی از چگونگی تعامل مراسم آیینی و ساخت شهر برای استفاده در طرح های جدید توسعه شهری است. چارچوب مطالعاتی در این تحقیق مبتنی بر روش توصیفی می باشد و در آن از مطالعه موردی و تحلیل فضایی استفاده شده است. قسمت معنا داری از بافت قدیم مشهد در ارتباط با موضوع تحقیق در ایام عزاداری محرم و صفر از طریق بررسی اسناد، مشاهدات، مصاحبه و تکمیل پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفته است و با تحلیل اطلاعات و آمار توصیفی بدست آمده سعی شده است در مورد مساله ی ذکر شده، نتیجه گیری شود. بررسی ها نشان داد مسیر حرکت دسته های عزاداری به صورت تقریباً پایدار در طول سال های مختلف منطبق بر گذرهایی بوده است که جزیی از استخوانبندی و ساخت اصلی بافت این محدوده هستند و موقعیت عناصر شاخص کالبدی، فرهنگی- مذهبی و تاریخی به عنوان عاملی جهت دهنده و تاثیرگذار بر مسیر حرکت دسته های عزاداری حائز اهمیت است. تطابق این موارد با طرح های جدید مصوب شهری این محدوده نشان از کم توجهی به آنها دارد. از مقایسه پرترددترین مسیرهای حرکت عزاداران با موارد پیشنهادی طرح تفصیلی جدید محدوده می توان دریافت که این مسیرهای فرهنگی- آیینی قدیمی در طرح جدید دیده نشده اند و رد پای آنها بعضاً به کلی حذف شده است و اگر هم حذف نشده، کاربری هاشان به گونه ای عوض شده است که دیگر به صورت یک مسیر آیینی معنی نمی شوند. مفاهیمی که به عنوان جزئی از هندسه ی اجتماعی بافت مذهبی، سال ها در بطن هندسه کالبدی آن قرار داشته، تحت تاثیر نگاه های ترافیکی و کالبدی کم رنگ شده است. توجه به نتایج تحقیق، در روند تهیه طرح های توسعه شهری بافت‌ قدیم می تواند سبب شکل گیری عرصه هایی مناسب تر جهت ایجاد و تقویت مناسبات آیینی- مذهبی شود.
هوشمند علیزاده، کیومرث ایراندوست، کیومرث حبیبی، محمد بشیر رباطی،
دوره 2، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده

شهر قلمرو فرهنگ اسلامی به دلیل متاثر شدن از اصول و ارزش های برآمده از دین اسلام ، از مشخصه هایی برخوردار شده که آن را از دیگر حوزه های فرهنگی متمایز می‌سازد. محرمیت بصری از جلمه این ویژگی‌هاست که مباحت پردامنه‌ای در باره آن جاری است. با این وجود در مطالعات شهری فرهنگ غرب عمدتاً به جای اشاره مستقیم به محرمیت، مفاهیم قلمرو یابی و فضای شخصی را مورد تاکید قرار داده اند. در کنار این دو مفهوم که عمدتا وامدار مطالعات رفتاری می باشند، به مفاهیم دوگانه دیگری همچون محرمیت و اجتماع محلی در مطالعات شهری اشاره شده است. فقدان مرجع مستقیم در زمینه محرمیت در مطالعات یا نظریه ی شهری عمدتا به ماهیت محیط ساخته شده، به ویژه تداخل حوزه های خصوصی و عمومی، در فرهنگ غربی ارتباط پیدا می کند که از قرن هجدهم به بعد تغییرات چشگیری را تجربه کرده است. بهای این تغییر را حوزه خصوصی پرداخت نموده زیرا که نهاد خانواده کنترل انحصاری بر قلمرو خصوصی خود را با تضمین دسترسی به حوزه عمومی از دست داده است و به همین خاطر در این زمینه فرهنگی، دوگانگی فضای عمومی و خصوصی کم رنگ شده است. در مقابل، در بافت شهری فرهنگ شرق اسلامی به ویژه خاورمیانه، مفهوم محرمیت بخاطر اهمیت زندگی خانوادگی که به واسطه مفاهیم قرآنی به عنوان مرجع اصلی جامعه نهادینه شده، برجسته شده و بر آن تأکید زیادی شده است. تحقیقات زیادی در ارتباط با شهرهای اسلامی وجود دارد که به طور مستقیم به مفهوم محرمیت و تأثیرات آن بر شکل سکونتگاهها پرداخته است. در این مقاله با مرور متون و اسناد مرتبط با موضوع و بررسی محتوایی آنها مفهوم و ابعاد محرمیت بصری واکاوی و تحلیل شده است. نتایج این بررسی نشان می‌دهد که مفهوم محرمیت عامل بنیادین کنترل سازمان کالبدی شهر بوده به طوری که منجر به هدایت توسعه از درون به برون شده است. این بدان معنی است که قلمرو خصوصی با پوشش جنبه های اصلی زندگی انسان به ویژه در فضای حیاط مرکزی خانه، نسبت به عرصه عمومی ارجحیت پیدا کرده است. بنابراین، چنین می توان استدلال کرد که هسته نیروهای شکل دهنده شهرهای اسلامی بر مبنای مفهوم محرمیت بصری و قوانین ساختاری آن (ساختاری درونگرا بر اساس محدودیت ها و آستانه ها) بوده که از قانون اسلامی نشأت گرفته است.
شمس اله فتاحی، علی عمرانی پور،
دوره 2، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده

این مقاله در پی آن است تا با شناخت نظام اندیشه و زیر ساخت‌های تفکر معماران مساجد ایرانی- اسلامی به مطالعه نقش و جایگاه موضوع قبله در معماری مساجد شهر ایلام بپردازد. هدف پژوهش حاضر آن است تا با کشف زوایای پنهان موضوع، اهمیت معماری سنتی در توجه به «جهت قبله» در طراحی مساجد ایرانی- اسلامی را نشان دهد و آموزه ای باشد برای معماران معاصر شهر ایلام تا ضمن اصلاح و احیای رویه پیش رو، رعایت این جهت گیری الهی(قبله) به فراموشی نرود. فرضیه پژوهش، تمایز و تفاوت آثار معماران مساجد معاصر در توجه به جهت قبله در طراحی مساجد است. روند این پژوهش با روش کتابخانه ای و مطالعات تاریخی صورت گرفته است و در پی آن تعداد 21 مسجد شهر ایلام ضمن برداشت موقعیت مکانی، از نظر هندسه و چیدمان فضای داخلی و جهت ورود به بنا تا قرار گیری در راستای محور قبله مورد تجزیه و تحلیل ساختاری قرار گرفته‌اند. تشریح موضوع و بررسی تاریخچه مساجد سنتی در کنار مبانی و توصیف نمونه‌های موفق از این مساجد، مقدمه ای برای ارائه تحلیل‌ها و بررسی تفاوت فکری معماران مساجد شهر ایلام است. مطالعه و تحلیل‌های صورت گرفته بیانگر آن است که نه تنها در طراحی مساجد شهر ایلام کم توجهی به محور قبله صورت گرفته است بلکه قداست، معنویت و هویت اساسی این بناها به مثابه مهم‌ترین بستر حفاظت از ارزش‌های ایرانی- اسلامی و برترین تجلی گاه ارتقاء و اعتلای فرهنگ دینی از دست رفته‌اند.
مهدی خاک زند ، کوروش آقابزرگی ،
دوره 2، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده

انجام فعالیتهای گوناگون در فضاهای شهری، جزئی از فرهنگ گذشته به حساب می آمد. حال آنکه اکنون فضاهای شهری از لحاظ کیفی تعریف خاصی ندارند. به نظر می رسد جهان مادی گرای امروز بیشتر در پی افزایش بازدهی و کمیات اقتصادی است، و این کمیت گرایی باعث باز ماندن از موضوعات کیفی شده است. بدین سبب کم رنگ شدن حضور مردم در فضاها، انجام این پژوهش مهم را ضروری می سازد. تلاش این پژوهش در ارزیابی و مقایسه تطبیقی میان مولفه های سازنده کیفیت فضاهای شهری از نگاه نظریه پردازان غربی و نیز اندیشمندان ایرانی اسلامی است. به نظر می رسد وجود پررنگ روابط اجتماعی از موثرترین مولفه های افزایش کیفیت فضاهای شهری محسوب می شود. داده های این تحقیق در دو بخش کمی و کیفی مورد ارزیابی قرار گرفت، که در بخش کیفی با استفاده از روش تحلیل محتوا به مقاسیه دیدگاه ها پرداخته شد. بخش کمی نیز با استفاده از روش توصیفی تحلیلی انجام شد، که پرسشنامه ای تهیه گردید و در سه محله تهران به سنجش آنها پرداخته شد. داده های استخراج شده از این پرسشنامه با نرم افزار آماری SPSS مورد تحلیل استنباطی قرار گرفت و در کنار یافته های حاصل از ادبیات موضوع، تحلیل گردید. سه محله میدان هفت حوض، فلکه دوم نیرو هوایی و خیابان پانزده خرداد از لحاظ ریخت شناسی شکل انتخاب شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد، که وجود پررنگ فعالیت هایی برای معاشرت و تفریح و تفرج در ارتقای کیفیت فضاهای شهری بسیار موثر است. نیاز به آرامش، برطرف شدن نیاز خورد و خوراک نیز از دیگر مولفه هایی است که در نظر مردم موثر بوده که همگی این مولفه ها در قرآن به عنوان ویژگی های فضای اطراف انسان ذکر شده اند. در نتیجه مولفه های اصلی کیفیت فضای شهری مورد پرسش در این تحقیق، همسو با مولفه های معرفی شده از منابع اسلامی می باشد، که علی رغم تاکید منابع و اندیشمندان غربی در شهرسازی معاصر، نادیده گرفته می شوند.
مسعود ناری قمی، محمّد جواد عبّاس‌زاده،
دوره 2، شماره 2 - ( 6-1393 )
چکیده

بسیاری، سرآغاز مدرنیته در جامعه ایرانی را از دوران اجباری پهلوی اوّل عقب‌تر می‌برند و نوعی حرکت خودجوش اجتماعی (امّا آرام) به سمت مدرنیته را در جامعه ایران دوره قاجار، مورد بحث قرار می‌دهند. این سؤال قابل طرح است که کدام‌یک از دو الگوی فرهنگی سنّت و مدرنیته، در آثار قاجاری، وجه غالب داشته است و اینکه آیا می‌توان در فضای زیست واقعی مردم قاجاری، ردّپاهای محکمی از الگوی کالبدی ـ فرهنگی مدرنیته یافت؟ در این نوشتار، موضوع مزبور از زاویه یک موضوع خاص اجتماعی ـ کالبدی، یعنی فضای مهمان در خانه، مورد تحلیل قرار می‌گیرد. این نوشتار، با این پرسش‌ها و با ورود به مصادیق مسکونی ابتدای مدرنیته به ایران (قاجار ـ اوایل پهلوی) با تأکید بر شهر تبریز، به بررسی اثر این فرهنگ‌ها در شکل‌گیری و تحول الگوی پذیرش فضایی مهمان در این خانه‌ها می‌پردازد. بررسی فرضیه شکل‌گیری فضای مهمان براساس دیالکتیک «خود» و «دیگری» که پایه تحلیل‌ مفاهیم مسکن در عصر مدرنیته غرب است، محور این بحث را تشکیل می‌دهد. بحث حاضر، براساس تحلیل فرهنگی‌ـ‌کالبدی سه نوع مسکنِ متمایز (مسکن حداکثری، مسکن حداقلی و مسکن اشتراکی) ارائه می‌شود که هر کدام، در پیدایش الگوی مدرن غرب مباحث نظری مشخّصی را به طور متمایز به خود اختصاص داده و از میان خانه‌های قاجار در تبریز نیز برای هر دسته، دو نمونۀ مطالعاتی بر اساس ویژگی‌های فضای مهمان مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد. روش تحقیق، تفسیری ـ تاریخی و متکی بر تحلیل متون و شواهد تصویری است. بررسی فوق نشان می-دهد که الگوهای حقیقی مدرنیته در مورد خاصّ حضور مهمان، فاصله زیادی با آنچه در ایران قاجاری واقع شده دارد و تداوم بلاتغییر سنّت در اکثر موارد وجه غالب پدیده‌ها است. رویکرد ایده‌آلی اجتماعی مدرن تحت عنوان «غیریت زدایی» (حذف تفاوت خود و دیگری در عرصه اجتماعی بخصوص الگوی فضایی پذیرش غریبه در خانه) به شرط وجود زمینه ای قوی از تقابل (دوگانۀ خود ـ دیگری) در جامعه معنی‌دار می شود اما در الگوی سکونت قاجاری، با وجودِ پذیرش «خودیِ» مهمان در خانه، چنین زمینه ای متصور نیست. در واقع اکنون می‌توان این نظریه را که بدون حضور رضاخان، ایران بازهم با تحولّات درونی خود به سمت مدرنیته سوق می‌یافت، با تردید بیشتری نگریست؛ می‌توان تصور کرد که بدون تأثیر حکومت پهلوی اوّل، استحاله درونزای فرهنگی به معنی تغییر ماهیت سنّتی و اسلامی، فرضیه چندان مستحکمی برای تاریخ ایران نیست.
محمود قلعه نویی، مهدی مطیع، محمد مسعود، الهام قاسمی،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1393 )
چکیده

با توجه به گسترش مطالعات فضای شهری، لزوم تبیین این مطالعات در مقیاس‌های محلی با توجه به هر جامعه اهمیت دارد. اصلی‌ترین کتاب دین اسلام، «قرآن کریم» است. به همین علت مفاهیم مطرح‌شده در قرآن می‌تواند به تولید مفاهیم نظری بومی در حوزه شهرسازی کمک کند. یکی از ابعاد ساختار اجتماعی شهر «قسط» است و خداوند متعال در آیات کثیری ابعاد قسط را معرفی می‌کند. یکی از اسماء حسنی خداوند «قائم به قسط» است. او حقیقتی است که قیام به قسط کرده و همه موجودات را فیض هستی و استعداد وجودی عطا نموده است. «قسط» بدین معناست که هرکس لازمه کمال خویش را دریافت کند و بستر شکوفایی استعدادها فراهم شود. از آن جا که شهر، بستر زندگی انسان و فضای شهری از جمله مهمترین اجزای شهر است؛ این پژوهش تحقق مفهوم قسط را در فضای شهری تبیین و به دنبال پاسخ به این پرسش است که مفهوم قرآنی قسط چیست و چه گستره‌ای را در بر دارد و این مفاهیم چگونه می‌تواند در فضای شهری تحقق یابد. از این رو مبانی نظری پژوهش در دو بخش مطالعات معناشناسی قسط و فضای شهری ارائه می‌شود. از روش معناشناسی برای تبیین مؤلفه‌های معنایی قسط استفاده شده؛ نیز ابعاد و کیفیت‌های فضای شهری به عنوان بستر تشکیل‌دهنده هر فضا به وسیله مطالعات کتابخانه‌ای، تبیین و در قالب ابعاد فضای شهری دسته‌بندی شده و نمود آنها در ایجاد مؤلفه‌های سیزده‌گانه قسط (بسترهای مطلوب رشد و شکوفایی استعدادهای شهروندان، تعلیم، چارچوب‌ها و انضباط مدیریتی، مشارکت اجتماعی، عدالت، ادای حقوق شهروندان، رفاه اجتماعی، تکنولوژی و صنعت روز، محرومیت اجتماعی، برابری، امنیت، از بین رفتن ظلم، تعاملات اجتماعی) در فضای شهری معرفی شده است. سپس با معرفی مدلAHP مؤلفه‌های سیزده‌گانه قسط بر اساس پنج معیار اولویت‌بندی و با توجه به ارزش هرکدام، کیفیت‌های فضا امتیازدهی شده‌اند. امتیاز هر کیفیت نشان‌دهنده میزان تاثیرگذاری آن در ایجاد قسط در فضای شهری است. نتایج نشان می‌دهد کیفیت‌های فضای شهری «مطلوبیت کاربری، تنوع کارکردها و فعالیت‌ها، مقیاس عملکردی مناسب، دسترسی مناسب، هویت، کارایی، اختلاط اجتماعی، مشارکت اجتماعی، انسان‌مداری، توسعه پایدار اجتماعی، حضورپذیری، همه‌شمولی، امنیت، خوانایی، ساختار، آسایش، راحتی، همسازی با طبیعت و پاکیزگی» به عنوان عوامل ایجادکننده یک بستر به نام فضای شهری، امکان تحقق قسط را در یکی از اجزای شهر برای شهروندان فراهم می‌کند.
محمد منان رئیسی، عبدالحمید نقره کار،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1393 )
چکیده

از مهمترین مسائل مرتبط با معماری و به طور خاص طراحی مساجد، چگونگی هندسه و فضاهای متناسب با این نوع ابنیه مذهبی می باشد. طی سالهای اخیر پیرامون این مهم رویکردهای مختلفی به ویژه در کلان شهر تهران شکل گرفته است که از طیفی کاملاً سنتی تا کاملاً نوآورانه را شامل می شوند. بدیهی است که برای پاسخگویی به این مسئله و ارزیابی نتایج کالبدیِ حاصل از رویکردهای مذکور، یکی از شایسته ترین منابع، آموزه های مکتبی است که مسجد سازی در بستر آن تعریف شده است و لذا برای این مهم، به بررسی منابع نَقلیِ مکتب اسلام (شامل آیات و روایات) پرداخته شده است. روشی که برای این امر از آن بهره گیری شده است روش تحلیل مضمونی است که مبتنی بر تحلیل تفسیریِ محقّق می باشد؛ ضمن کاربست این روش، با بررسی آیات و روایات مرتبط با طراحی مساجد، سه دسته مضمون برای طراحی مساجد استخراج شده است که عبارتند از مضامین توصیفی، تفسیری و فراگیر. در این پژوهش با نظام مند کردن این مضامین در یک سامانه سلسله مراتبیِ سه سطحی، شبکه مضامینِ هندسی فضایی برای طراحی مساجد استخراج شده است که استناد به این شبکه، ارزیابیِ روشمند هندسی – فضاییِ مساجد معاصر تهران را میسر نموده است. طبق یافته های مبتنی بر این ارزیابی، میزان توجه به اصول هندسی فضاییِ حاصل از متون دینی، در مساجد نوآورانه تهران به مراتب کمتر از مساجد سنتی تهران است که این مهم با توجه به الگو بودن کلان شهر تهران برای بسیاری از شهرهای دیگر کشور، اهمیت تسریع در ساماندهی وضعیت موجود را می رساند.
مهران علی‌الحسابی، ابوالفضل قربانی،
دوره 2، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده

بناها و بافت‌های تاریخی هر کشوری همچون آیینه تمام‌نماست که اصول و ارزش‌های حاکم بر آن جامعه را به نمایش می‌گذارد. یکی از مهم‌ترین اصول در معماری سنتی ایران به‌ویژه ایران پس از اسلام، اصل محرمیت است که تأثیر شگرف آن را می‌توان در شکل‌گیری شهرها و روستاهای تاریخی کشور مشاهده کرد. لذا بازشناخت نقش این اصل در شکل‌گیری محله‌ها، خانه‌ها و فضاهای مرتبط با آن‌ها به‌عنوان قلمرو سکونت اهمیتی خاص می‌یابد. ورودی خانه با قرارگیری در مرز میان درون و بیرون یکی از مهم‌ترین تجلی‌گاه‌های تأثیر محرمیت در شکل‌گیری فضاهای سکونتی تاریخی است که غفلت از آن تحت تأثیر شتاب تحولات در عرصه‌ی شهری و روستایی کشور، مشکلات متعددی را سبب شده است. این نوشتار تلاش دارد با شناسایی و معرفی فضای ورودی خانه‌ها در بندر لافت به‌عنوان نمونه‌ای از سکونتگاه های دارای بافت تاریخی کشور -که وجه مشخصه‌ی آن، دو ویژگی فشردگی و محصوریت بوده است- جایگاه و نقش فضاهای ورودی را در تبیین اصل محرمیت در بافت کهن آن بررسی نماید. در این راستا علاوه بر تعمق در منابع مکتوب، از مطالعات اکتشافی در حوزه میدانی جهت برداشت نمونه‌ها و مشخص کردن گونه‌ها استفاده ‌شده است. سپس با بررسی اصول مکان‌یابی، تناسبات و عملکرد هر یک از گونه‌ها در تدارک اصل محرمیت و کنترل دید، ابداعات و اصول بکار رفته در این فضاها احصاء و به‌عنوان رهیافتی برای طراحی معاصر ارائه گردیده است.
سارا طاهرسیما، هما ایرانی بهبهانی، کاوه بذرافکن،
دوره 3، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده

در فضاهای آموزشی، کیفیت فضای معماری با تأثیر بر شناخت‌های حسی، فکری و ادراکی، می‌تواند نقش و عملکردی آموزشی ایفا نماید. بررسی‌ها نشان می‌دهد فرایند آموزش در تعامل با فضای باز، به دلیل فضاهای گردهم‌آورنده، امکان تمرین کار گروهی و مشارکت بیشتر دانش‌آموزان، انعطاف‌پذیری و امکان گسترش فضا می‌تواند در افزایش شوق یادگیری بسیار تأثیرگذار گردد. این پژوهش بر آن است تا بر پایه‌ی شیوه تحقیق ترکیبی شامل روش‌های توصیفی، تحلیلی و در نهایت استدلال منطقی، روند تحولات فضای باز و نیمه‌باز مدارس ایران و نقش آموزشی آنها را از دریچه تحولات آموزشی مورد توجه و بررسی قرار دهد. روش کلی تحقیق این است که منشأ تحول در سامان‌دهی ساختار فضایی فضای باز در مدرسه، در مرحله‌ی نخست به دگرگونی‌های نظام آموزشی ارجاع داده شود و سپس با بهره‌گیری از روانشناسی محیط، مطالعات کتابخانه‌ای، مشاهده و برداشت میدانی، شبیه‌سازی به وسیله نرم‌افزار تخصصی نحو فضا و مقایسه تطبیقی، عملکرد فضای باز در روند آموزش و یادگیری مورد تبیین قرار گیرد. به این منظور، فضای بازِ 3 مدرسه‌ی چهارباغ به عنوان شاخصی از مدارس سنتی، دارالفنون به عنوان اولین بنای آموزشی به سبک نوین و البرز به عنوان شاخص تحولات مدارس جدید در ایران، انتخاب و مورد بحث و بررسی قرارمی‌گیرند. بررسی‌ها نشان می‌دهد الگوی مدارس سنتی ایران با توجه به نقش فعال آموزشی برای فضای باز و نیمه‌باز شکل گرفته است و به عنوان ابزاری آموزشی و در جریان تعلیم مطرح بوده‌اند و در ارتباط با محله به کانون تعاملات اجتماعی نیز تبدیل شده‌اند. در حالیکه در اغلب مدارس معاصر و کنونی، آموزش در محیطی بسته و قطعی به نام کلاس صورت می‌گیرد و با کاهش اهمیت و یا حذف فضای نیمه‌باز، فضای باز، بدون نقش آموزشی، تنها به منظور گذران اوقات فراغت و نظم‌بخشی به حرکت دانش‌آموزان است.
امیر سلمانی، محمدحسین رحیمی، مهدی خاک‎زند،
دوره 3، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده

مسجد در زمرهی مهمترین و حساس‎‎ترین بناهای جمعیت مسلمانان و از اولین جایگاههای نمود جماعت و یا به تعبیر دقیقتر، امت است. اما با این وجود و علیرغم تجربه قابل توجه معماری مسجد در اسلام و ایران، به نظر میرسد در مقایسه با مسجد آرمانی -مسجدی که غایت مطلوب اسلام است- فاصلهی قابل توجهی وجود دارد. به نحوی که «فضای باز»، که با توجه به سیره و سنت اسلام و تاریخ ساخت مسجد از اهمیت غیرقابلانکاری برخوردار است؛ مورد غفلت واقع شده است. بخشی که نه تنها باعث ارتقای کیفی معماری مسجد می‏شود؛ بلکه عبادت در آن اهمیت خاصی دارد. این غفلت باعث شده است که به مرور زمان فضای باز در مساجد کمرنگ و حتی حذف گردد. در این زمینه بررسی شواهد میدانی، ضرورت مسئله را روشن ساخت و منابع کتابخانهای توجه به آن را تکمیل نمود. در همین راستا به شیوهی ترکیبی، اهمیت و اصالت فضای باز مورد بررسی قرار گرفت و از روش تفسیری-تاریخی برای بیان حضور فضای باز در مسجد و عبادت در آن، استفاده شد و روش تحلیل محتوا در باب محتوای بیان شده در متون مراجع اسلامی شامل قرآن کریم، احادیث و سیرهی پیامبر (ص) و بررسی و ارزیابی آن ها به کار برده شد. به همین منظور معماری مساجد اصیلِ برخی مراکز قلمرو اسلام در دورههایی از آغاز تاریخ اسلام تا قرن دهم هجری و همچنین، مساجدِ با فضای بسته مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس مسجد النبی و شیوهی برخورد پیامبر اسلام (ص) در باب معماری آن مورد مداقه قرار گرفته و معماری مسجدالحرام نیز تحلیل شد. لازم به ذکر است در این مقاله، توجه به منابع مورد وثوق اسلام در حوزهی معماری مسجد مورد تأکید میباشد؛ هر چند از بررسی دیگر منابع نیز غفلت نشد. با جمعبندی ادله جمعآوری شده میتوان گفت علاوه بر اینکه فضای باز در مسجد به عنوان بخش یا عضوی اساسی از کالبد آن معرفی میگردد؛ بلکه فراتر از آن، فضای باز در مسجد دارای اصالت، اهمیت و اولویت است به نوعی که نشانگر برتری نسبی فضای باز نسبت به فضای بسته در مسجد است و در باب کارکرد آن نیز میتوان گفت عبادت، جنبهی فراموش شده و کاربرد بنیادین حیاط در مسجد است.


محمد حسین شریف زادگان، بهزاد ملک پور اصل،
دوره 3، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده

از اواخر دهه­یِ 1980میلادی اداره­یِ امور شهرها توسط بخش خصوصی با تأکید ویژه بر نواحی بهبود کسب‌و‌کار مورد توجه مدیران شهری قرار گرفته است. بررسی علمی و تجربی در زمینه­یِ ارتباط بین تمرکززدایی مدیریتی و رشد اقتصادی در سطح محلی در راستای کاهش تصدی­گری دولت­های مرکزی در بین برنامه­ریزان شهری نیز به پایه­ای برای پژوهش­هایِ بحثی تبدیل شده است. این رابطه توسط بسیاری از اقتصاددانان توسعه و بخش عمومی در سطح بین‌المللی نیز بررسی شده است؛ به نحوی که نظریه‌های تمرکززدایی، ایجاد و گسترش مشارکت مدیریت محلی در روند تصمیم­گیری­های محلی به منظور پی­ریزی توسعه­ای درون­زا و پایدار در مناطق محلی را مورد تأکید قرار داده­اند. از سویی دیگر روندهایِ ملیِ تمرکززدایی و خصوصی‌سازی، شهرهایِ ایرانِ امروز را با چالش‌هایی مواجه کرده است. چالش اساسی در این زمینه، سازوکار انتقال منافع عمومی از نهادهای ملی و مرکزی به نهادهای محلی و از نهادهای محلی به نهادهای خصوصی است. فرایند این انتقال و نحوه­یِ توسعه و انطباق اصول نوین مدیریت شهری در ایران با تأکید بر انجمن­های صنفی شهرهای دوران اسلامی هدف اصلی این مقاله است.

به منظور دستیابی به این هدف سه نگاه به مدیریت شهرهای اسلامی در فضاهای اقتصادی شهر و سپس شهرهای امروز مورد بررسی قرار گرفته است. نگاه اول به پیشینه­یِ تاریخیِ مدیریت شهری از طریق نهادهای صنفی توجه دارد. نگاه دوم، سامانه­های مدرن در شهرهای اروپایی و آمریکایی نظیر نواحی بهبود کسب و کار را مورد بررسی قرار می­دهد و در نهایت تغییرات ساختاری و مدیریت شهری در فضای تجاری شهرها در دوران پهلوی اول و دوم به عنوان بخشی از واقعیت شهرهای ایران امروز بررسی شده‌اند. یافته‌های این پژوهش نشان می­دهد در شهرهای ایران از دیرباز تاکنون ساختارها و نهادهای اجتماعی برای صنوف و تجار وجود داشته‌است و تا قبل از انقلاب مشروطیت این نهادها و تشکل­ها در وجه فضایی خود در فضای شهری بازارها و فضای محلات شهری بروز و ظهور پیدا می­نمودند و در دوران پهلوی اول و دوم تغییرات اساسی در این فضاها ایجاد شد. در نهایت تلاش می­شود نحوه­یِ تأثیر و تأثر الگوهای نوین مدیریت شهری بر مدیریت شهری در دوران اسلامی در قالب مدل‌سازی مفومی ارائه شود.


هادی سلطانی‌فرد، زهره سادات سید مرادی،
دوره 4، شماره 2 - ( 6-1395 )
چکیده

در یکصد سال اخیر، توسعه‌ی شهری در ایران سبب تغییرات عدیدهای در ساختار فضایی شهرها شده است. یکی از مهمترین این تغییرات، دگرگونی در روابط میان عناصر شهری و اثرات آن بر ویژگی‌های فضایی- عملکردی مسجد است. مسجد جامع شهر سبزوار یکی از عناصر مهم تاریخی شهر می‌باشد که علاوه بر عملکرد اجتماعی- مذهبی، نقش مهمی در ارتباط و پیوستگی فضایی هسته‌ی تاریخی شهر سبزوار داشته است. اما امروزه این عنصر نقش خود را به عنوان یک فضای اصلی شهری از دست داده است و به صورت منفک از سایر عملکردهای شهری قرار دارد. مسأله‌ی اصلی در این تحقیق، بررسی و تحلیل اثرات پیکره‌بندی شهر و مسجد جامع سبزوار بر روابط فضایی- عملکردی و مقایسه آن در دو دوره‌ی تاریخی (1285- 1394 هجری شمسی) است. هدف از این تحقیق، بررسی ویژگی‌های فضایی مسجد در دو دوره‌ی فوق و سنجش آن در مقایسه با کارکردهای کنونی آن است. تحقیق از نوع کمی- مقایسه‌ای است و با استفاده از متغیرهای هم‌پیوندی، اتصال و انتخاب در تئوری چیدمان فضا به تحلیل روابط فضایی می‌پردازد. نکته‌ی قابل توجه در این تحقیق تحلیل توپولوژیک فضاهای شهری و مقایسه‌ی آنها جهت تحلیل روابط عملکردی است. نتایج نشان داد که مسجد در دوره‌ی تاریخی از وضوح و خوانایی قابل توجهی نسبت به دوره‌ی کنونی برخوردار بوده است. همچنین مسجد و شهر در سال 1285ه.ش. از انسجام فضایی بالایی نسبت به دوره‌ی معاصر برخوردار بودند. علاوه بر این تحلیل توپولوژیک فضای شهری و رابطه‌ی همبستگی میان دو متغیر هم‌پیوندی و انتخاب نشان داد که مسجد در سال 1285ه.ش. به واسطه ارتباط کالبدی و فضایی با پیرامون خود علاوه بر نقش اجتماعی- مذهبی به عنوان یک فضای شهری عمل می‌کرده است و از نظر عملکردی یکی از جاذب‌ها و انتخاب‌های اصلی استفاده‌کنندگان در تردد و استفاده از این فضا به شمار می‌رفته‌است؛ درحالیکه در سال 1394 ه.ش. مداخلات گسترده و حذف ارتباط کالبدی- فضایی میان مسجد جامع و سراهای مجاور و بافت مسکونی پیرامون سبب تغییر جایگاه مسجد جامع از یک فضای شهری در ساختار فضایی شهر تاریخی سبزوار و نزول آن به یک عنصر کالبدی و معماری صرف در زمان حال است. از این رو، امروزه به میزان زیادی از تعاملات اجتماعی در مسجد جامع سبزوار کاسته شده و مسجد جامع به عنوان یک عنصر کالبدی فقط دارای نقش مذهبی است.


زینب ناظر، آزیتا بلالی اسکویی، محمدعلی کی‌نژاد،
دوره 4، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده

از مهم‌ترین مسائل مرتبط با معماری مساجد، چگونگی طراحی فضاهای معنوی از جمله گنبدخانه می‌باشد. پژوهش حاضر، شفافیت گنبدها را در مساجد با تأکید بر عملکرد روشنایی فضایی، مورد بررسی قرار می‌دهد. اهمیت موضوع این مطالعه، علاوه بر آنکه باعث درک بهتر گونه‌ها از لحاظ عملکرد نوری و مقاصد مختلف گنبدها می‌شود؛ به دلیل اینکه عامل شفافیت معنوی هر نوع را در نظر می‌گیرد؛ می‌‌تواند فضاهای معنوی گنبدخانه را در معماری احیا کند. روش تحقیقی که برای این امر مورد استفاده قرار گرفته است؛ ترکیبی متوالی- تبیینی می‌باشد. در اینجا در مرحله‌ی اول، داده‌های کمی و سپس در مرحله‌ی دوم داده‌های کیفی گردآوری و تحلیل می‌شوند. در نهایت هر دو تحلیل کمی و کیفی یک‌جا مورد تفسیر قرار می‌گیرند. تحقیق حاضر، با استفاده از اندازه‌گیری‌های میدانی که ابزار مورد استفاده برای جمع‌آوری داده‌ها، دوربین‌های عکاسی و تصویربرداری و برای برداشت دقیق اطلاعات کمی روشنایی، از دستگاه‌های دیجیتالی روشنایی‌سنج و روشنایی‌سنج ساده استفاده شد. ضمن کاربست این روش، با بررسی اسناد و مدارک مرتبط با طراحی مساجد، و به صورت میدانی دو دسته مضمون برای طراحی گنبدخانه‌، با تأکید بر مفهوم شفافیت استخراج شده است که عبارتند از مضامین فیزیکی و معنوی. در این پژوهش با نظام‌مند کردن این مضامین در یک سامانه‌ی سلسله‌مراتبیِ دوسطحی، شبکه‌ی مضامینِ شفافیت فضایی برای طراحی گنبدخانه استخراج شده است که استناد به این شبکه، ارزیابیِ روشمند شفافیت فضاییِ گنبدخانه‌ی مساجد را میسرنمود. بدین صورت، بعد از کار میدانی به صورت نورسنجی به تبیین عوامل فیزیکی و کمی تأثیرگذار بر کیفیت روشنایی پرداخته شد و بعد از مشخص کردن عوامل فیزیکی تأثیرگذار بر کیفیت روشنایی گنبدخانه، به تبیین مؤلفه‌های کیفی شفافیت در ارتباط با شاخصه‌های کمی پرداخته شده و با مؤلفه‌های کیفی تبیین شده به ارزیابی درجه‌ی شفافیت گنبدخانه مساجد مورد بررسی شده؛ پرداخته شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان می‌دهد تمام مشخصه‌های متفاوت گنبدها به شیوه‌ی خود بر روی میزان معنویت و شفافیت -که نورگیرها ایجاد می‌کنند- تأثیر می‌گذارند. همچنین نشان می‌دهد که تجلی شفافیت معنوی در معماری مساجد در روابط دوطرفه با مستورسازی و روشن‌سازی می‌باشند و با مشخصه‌های شفافیت از جمله پویایی، سیالیت، پیوستگی، روابط بین فضای داخلی و خارجی، بی‌ماده شدن، انعطاف‌پذیری و سازگاری، خوانایی و مطلوبیت و گستره‌ی فضایی از طریق روشنایی ارتباط برقرار می‌کند. بدیهی است با درک بهتر اثرات این مشخصه‌ها، طراحی گنبدهای مدرن -که برای نیازهای معاصر مناسب‌تر هستند- امکان‌پذیر می‌شود.


مریم کیایی، یعقوب پیوسته گر، ، علی اکبر حیدری،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده

بازده عملکردی مسجد مانند هر فضای عملکردگرای دیگر، تحت تاثیر چیدمان فضایی آن قرار دارد. در واقع فضاهای مذهبی دارای ویژگی­های ­منحصر به فردی هستند که از آغاز اسلام تا کنون بدون تغییر باقی مانده و تنها مختص به خود این فضاها می­باشند. این ویژگی­های خاص سبب پایداری استفاده از الگوهایی خاص در معماری این گونه از بناها شده است. چگونگی ارتباط بین ورودی، حیاط و شبستان(های) مسجد از جمله این ویژگی­هاست که در بسیاری از موارد وجود عنصری به عنوان ایوان در سازمان فضایی این بناها، نقش یک گره ارتباطی را ایفا نموده و به عنوان یک فضای نیمه باز، ارتباط میان حیاط و شبستان­های مسجد را فراهم می­آورد. لذا پژوهش حاضر به بررسی نقش ایوان در ارتقا راندمان عملکردی مسجد می­پردازد. ابزار سنجش موضوع تحقیق حاضر تئوری نحو­ فضا می­باشد. این نظریه قادر است که اطلاعات مربوط به ویژگی­های ساختاری پیکره­بندی فضایی بنا را به منظور تجزیه و تحلیل آن، در اختیار پژوهش­گران قرار دهد. شیوه­ی مورد نظر دارای دو ابزار می­باشد که شامل "نمودارهای توجیهی" و "نرم افزار" است. به منظور دست­یابی به این هدف، پس از بررسی ادبیات پژوهش، شاخص­های مرتبط با راندمان عملکردی فضا استخراج و معرفی می­گردد. در مرحله بعد به منظور تحلیل میزان راندمان عملکردی، پس از ترسیم نموداهای توجیهی مربوط به هر فضا، بخشی از شاخص­ها با استفاده از روابط ریاضی نحو فضا آنالیز شده و بخشی دیگر با استفاده از نرم افزار Depthmap مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. بر این اساس در مجموع، راهبرد مورد استفاده در پژوهش، کمی خواهد بود. نتایج نهایی مستخرج از دو روش مذکور نشان داد که وجود ایوان و فضاهای وابسته به آن در ساختار فضایی مساجد باعث افزایش عمق فضایی، درجه همپیوندی و پیوند بهتر میان فضای حیاط و شبستان می­گردد که مجموعه این عوامل، ارتقا راندمان عملکردی بین فضای ورودی، حیاط و شبستان­(های) مسجد را در پی دارد. از جمله دیگر نتایج مستخرج از این پژوهش می­توان به تعداد ایوان­های موجود در مساجد در ارتقا راندمان عملکردی آنها اشاره نمود؛ به این ترتیب که هر چه تعداد ایوان­ها در مساجد حیاط مرکزی افزایش یابد، میزان راندمان عملکردی آن نیز به مراتب افزایش می­یابد.


مصطفی آزادی، ملیحه تقی پور،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده

معماری اسلامی به مثابه یکی از بزرگترین شاخه‏های هنر اسلامی، توانسته است بخش عظیمی از خصوصیات هنر اسلامی در بستر زمان و در طول دوره‏های گوناگون را نهادینه سازد. ویژگی‏های معماری اسلامی بیش از هر چیز در وجود مسجد متجلی شده است، که خود تجسم هماهنگی، نظم و آرامش در طبیعت است. فضایی که پروردگار آن را به مثابه خانه همیشگی مسلمانان برای عبادت تعیین کرده است. معماری مساجد در دوران‏های مختلف دستخوش تحولات گوناگونی بوده و هر دوره تاریخی ویژگی‏های خاص خود را نمایان کرده است. مساجد امام اصفهان و وکیل شیراز به عنوان دو نمونه از دو دوره تاریخی مختلف نشانگر ویژگی‏های معماری دوران خود می‏باشد.  پرسش مورد نظر این پژوهش بر این مبنا استوار است که معماری مسجد وکیل شیراز و امام اصفهان به عنوان شاخص‏های دو دوره متوالی دارای چه ویژگی‏های مشترکی می‏باشد و چه عناصری از معماری مسجد وکیل را می‏توان متاثر از مسجد امام اصفهان دانست؟ از این رو این پژوهش بر آن است تا با بررسی، مقایسه و تحلیل عناصر و ویژگی‏های دو شاهکار هنر و معماری اسلامی ایران، یعنی مسجد امام اصفهان و مسجد وکیل شیراز به شباهت‏ها و تفاوت‏های حاکم در نگرش آن‏ها و هویت‏های طراحی مساجد فوق بپردازد. به منظور انجام این مهم از راهبرد توصیفی تحلیلی به همراه روش قیاسی بر پایه عناصر ساختار فضایی و عملکردی صورت پذیرفت. با مطالعۀ منابع کتابخانه‏ای و میدانی از طریق مشاهده و استفاده از کروکی و نقشه اطلاعات گردآوری شده، بررسی و تحلیل گردیده و در قالب جدول‏های ارایه شده‏اند. آنچه یافته‏های این پژوهش نشان می‏دهد که معماری مساجد دارای ویژگی‏های مشترکی است که در دوران‏های مختلف از جمله صفویه و زندیه دنبال شده است. اما ویژگی‏های متفاوت این دو مسجد نشان می‏دهد که احتمالا حکومت زندیه به جای الگوبرداری از صفات مساجد جامع دوره قبل از خود (صفویه)، بر زمینه تاریخی _ شهری شیراز متکی بوده است. در واقع می‏توان گفت معماری مسجد وکیل به لحاظ کارکردی و فضایی تشابهاتی با مسجد امام دارد اما در سازماندهی فضا و تناسبات دارای ویژگی‏های خاص خود است. مسجد وکیل شیراز علیرغم مسجد امام اصفهان که با استفاده از عناصر عمودی دارای ابهتی کم نظیر در فضای شهری است، از شیوه شبستانی که در تمام مساجد شیراز رایج بوده، بهره برده است.


سید مجید هاشمی طغرالجردی، مازیار آصفی، مظفر مهاجری،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده

محققین معتقدند که معماری ایرانی در دوره اسلامی روندی تکاملی داشته و همزمان با کاهش توده برای افزایش فضا خلاقیت فضائی ویژه‌ای بروز و ظهور نموده که موجب سهولت ارتباطات و افزایش آسایش ساکنین شده است. تعالیم اسلام به توصیف رفتار مناسب مسلمانان می‌پردازد و نظام ارتباطی خانه‌ها باید نمادی از الگوهای رفتاری شریعت و تسهیل کننده تکالیف شرعی یک مسلمان باشد. با توجه به اهمیت شناخت الگوهایی که مقبولیت و سهولت تکرار پذیری داشته و در معماری کنونی امکان حضورشان فراهم باشد این تحقیق به دنبال پاسخگوئی به این سؤال است که در کدام الگوی متکامل خانه‌های سنتی کرمان، خلاقیت در گسترش چشم‌انداز حیاط و پیوستگی فضای بسته موجب توسعه پذیری آنها متناسب با ویژگی ساکنین شده و چگونه هندسه مستتر در فضای درونی با ویژگی‌های معنایی مکان هم افزایی یافته‌اند؟ این مقاله پس از مطالعه تطبیقی در سه محله سنتی شهر کرمان و با مقایسه پلان و فضای خانه‌های هدف با روش تحلیلی توصیفی نشان می‌دهد که در روندی خلاقانه، کاملترین گشایش فضایی در حیاط خانه‌هایی صورت گرفته که ترکیبی از فضای حیاط، ایوان و ته‌گاه‌ (صفه) می‌باشد. این خلاقیت برای گشایش و پیوستگی فضا در خانه‌هایی که دارای این الگو نبوده در محیط حوضخانه صورت گرفته که در متکاملترین نوع آن، ضمن رعایت حریم و قلمرو رفتاری شریعت با خلق فضای چلیپائی حوضخانه به گونه‌ای انتظام یافته که اولاً امکان استفاده چندگانه از فضا را میسر نموده و در ثانی راه‌یابی به درون فضا و ترکیب داخلی آن به گونه‌ایست که نقاط تأکید بصری در نظامی چند لایه از مرکز حوضخانه در کف تا فضای هورنو مرکزی سقف بنا امتداد یافته است. این فضای مرکب ضمن ایجاد کوران و تهویه مناسب در ترکیبی از آب و نور موجب ایجاد محور عمودی است که از زمین تا آسمان امتداد یافته و مرکز حوض را به سقف آسمان پیوند زده است. نقش هندسه انتظام تک فضاهای سیالی است که برای کمال خود درون مرزهای یکدیگر لغزیده است و حرکت فیزیکی فرد و بصری چشم او موجب ایجاد چشم اندازهای جدید فضایی شده که با هم افزایی میدان‌های مغناطیسی در فرم‌های کاربندی و مقرنس در کنار حرکت روزانه و فصلی نور، الگوی خلاقانه‌ای از فضا ایجاد می‌شود که این امر باعث انبساط خاطر استفاده‌کنندگان ‌و خلق تجربه‌های نوین فضائی می‌شود.


علی یاران، حسین بهرو،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده

با ورود دین مبین اسلام به سرزمین ایران و همسویی تفکرات و اندیشه‌های برگرفته از قرآن و مفاهیم دینی-اعتقادی، با تکنیک‌های ساخت در معماری ایران، معماری این سرزمین، با محتوایی مقدس، همراه شد. با گذشت زمان، گسست فرهنگی و بحران هویت، در کالبد خانه‌ها و سیمای شهرهای ایرانی پدیدار گشت؛ به‌طوریکه دیگر نمی‌توان رابطه‌ای منطقی بین معماری معاصر و معماری غنی و پرمحتوای گذشته این سرزمین یافت. در راستای حل این بحران، با توجه به میان‌رشته‌ای بودن پژوهش، ابتدا با روش استدلالی و مطالعه‌ی استنادی، به شناخت عوامل تأثیرگذار بر فرهنگ و همچنین تأثیرات مذهبی بر کالبد فضایی خانه‌ها پرداخته شد. سپس با بررسی و واکاوی چند نمونه از خانه‌های عصر قاجار در شهر اردبیل، به شناخت ارزش‌های حاصل از فرهنگ و اخلاق اسلامی -که در نهایت به الگوی معماری (شکل خانه‌ها) منجر می‌شود- پرداخته شد. در ادامه به ذکر ارزش‌های حاصل از فرهنگ و اخلاق اسلامیِ تأثیرگذار بر مسکن و تجلی این ارزش‌ها در کالبد فضایی خانه‌های مورد بررسی در این پژوهش پرداخته شد که به قرار زیر می باشد: حجاب، تعاون، طهارت، قناعت، خدامحوری و اطاعت، تواضع.
حجاب، در کالبد مسکن به‌صورت تقسیم مسیرها (هشتی)، ارتباطات تعریف شده‌ی فضاها، بکارگیری کوبه‌های متمایز درب ورودی، رعایت سلسله‌مراتب و دسترسی از فضای عمومی تا خصوصی، ارتباطات تعریف شده و محدود با محیط بیرون و همچنین سهولت دسترسی فضاها به هم نمود یافته است. تعاون، در کالبد خانه‌های مورد بررسی به‌صورت اختصاص فضایی جهت ارتباط با همسایگان و اختصاص بهترین فضا (شاه‌نشین) به مهمان جلوه‌گر شده است. طهارت که از دو وجه جسمی و روانی تشکیل یافته، با قرارگیری سرویس در بیرون از خانه، تعبیه‌ی فضایی جهت کفش‌کن (ایوان ورودی)، حضور گل و گیاه و بهره‌گیری از نور و هوای مناسب و همچنین حضور حوض آب در فضا نمودار گشته است.
قناعت با توجه به تناسبات ابعاد کالبد خارجی (نما)، توجه به تناسبات ابعاد فضای داخلی، سادگی فرم بنا و توده‌گذاری صحیح جهت کاهش مصرف انرژی در ابنیه مورد بررسی شکل یافته است. خدامحوری و اطاعت در کالبد خانه‌های مورد بررسی، با پرداختن به تزئینات انتزاعی (القای حس روحانی) در فضای داخل بنا، و توجه به اختصاص فضای عبادت، نمود ظاهری یافته است. تواضع نیز با توجه به پرهیز از خودنمایی و همسویی کالبد بنا با محیط (پرهیز از تشخص کالبدی) ظاهر گشته است. در نهایت، با سنجش ارزش‌های فرهنگی یاد شده در خانه‌های قاجاریِ شهر اردبیل، نتایج حاصله نشان از تبعیت قابل قبول این خانه‌ها از اصول عملی و ارز‌ش‌های فرهنگ و اخلاق اسلامی دارد. در پایان، با شناخت این عوامل و ارزش‌ها می‌توان به احیای معماری غنی و برخاسته از فرهنگ گذشته این سرزمین پرداخت.

 
علی دری، غلامرضا طلیسچی، فاطمه جباران،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

فهم معماری اسلامی مستلزم ادراک و دریافت فضاست، و فضای معماری اسلامی حاوی معانی است که تنها به واسطه حواس قابل فهم نیست. فضا به عنوان اساسی‌ترین مفهوم معماری، همواره در کرانه مشخص و معیّن، تصور میشود، که به واسطه ادراک حسّی دریافت می‌گردد، بدین ترتیب دارای حدود مشخص، و به صورت کرانمند است، از طرفی مساجد مهم‌ترین بنای دوران اسلامی هستند که مسلمانان برای برپایی نیایش در آنجا گرد هم می‌آیند و حاوی نمادها و معانی متعددی است، که باید به واسطه ادراک عقلانی و از رهگذر تاویل کشف شود. به این ترتیب، دریافت مفهوم فضا در معماری اسلامی، بویژه معماری مساجد، مسئله‌ای اساسی است. این مسئله در درک و دریافت معنای فضا، حاصل مقابله دو ساحت از ادراک است. در راستای تشریح و تبیین چنین مسئله‌ای، این مقاله به تبیین درک کرانمندی و ناکرانمندی ساختار فضایی مساجد ایرانی در دوره صفویّه پرداخته است. به همین جهت این پژوهش با رویکرد کیفی به روش نمونۀ موردی با مشاهدات میدانی و اسناد کتابخانهای به تبیین، تحلیل و دریافت ساختار فضا در مساجد دورۀ صفویّه به عنوان یکی از دورههای طلایی معماری ایران میپردازد، مسجد امام اصفهان به عنوان نمونه‌ای از مساجد دارای حیاط و ایوان، و مسجد شیخ لطف‌الله، موردی از مساجد فاقد این عناصر، از دوران صفوی انتخاب شدند. یافته‌های این تحقیق نشان میدهد که فضا در معماری ایران متنوّع دریافت می‌شود، به این ترتیب که فضا از منظر ادراک حسّی به صورت کرانمند است. این کرانمندی و جسمیّت یافتگی فضا حاصل ادراک کرانه به واسطه حواس پنج‌گانه است، و متناسب با عالم صغیر، جسم محیط بر فضاست، از این منظر کرانه علاوه بر تمرکز درونیّت، مرکزگرایی، گسست فضا، تکثر و چند فضایی را نیز به همراه دارد. امّا فراتر از آن در معماری اسلامی، ادراک عقلانی است که سبب دریافت معناها می‌شود، در این ادراک، کرانه برای انسان ایرانی محدودیتی ایجاد نمی‌کند، و کرانه و فضا با هم یکی دریافت می‌شوند، فضا فاقد حد، و بیکران است. بیکرانی فضا در معماری اسلامی متناسب با عالم کبیر است. در این دریافت، فضای اسلامی معنای حضور واحد و یگانه ذات لاتعیّن الهی است. در حقیقت در ادراک عقلانی و شهودی، فضا واحد، متوسّع، ابدی و بیکران است، اما در ادراک حسّی فضا، کرانمند، درونی، خرد، و متکثر دریافت می‌شود.
سید عبدالهادی دانشپور، زهرا غفاری آذر، فاطمه درستی،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده

فرهنگ و دانش ایرانی- اسلامی، گنجینهای غنی از اصول و معیارهای بهتر زیستن در زمینههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی می‌باشد. با نگاهی به تمدن و تاریخ اسلامی، می‌توان دریافت همواره بازتاب اندیشه‌های مذهبی و فرهنگی حاکم در قالب ابعاد مختلف زندگی از جمله معماری و شهرسازی، قابل شناسایی بوده است. با این حال یکی از موضوعاتی که کمتر در شهرسازی معاصر بدان توجه می‌شود؛ و منجر به بحران هویتی در عصر حاضر شده است؛ فراهم آوردن امکانی برای تلفیق هنر طراحی فضاهای شهری با هنر و معنویت اسلامی می‌باشد. هنری که بتواند نمودی از عالم مثال و خیال‌انگیز آسمانی بر روی زمین باشد و همواره باور و ارزش‌های اعتقادی مردم را متذکر شود. از این رو، پژوهش حاضر با هدف استخراج اصول کاربردی از میان نظریات  اندیشمندان اسلامی، ابتدا  نظریات مرتبط با موضوع ادراک، عالم مثال و خیال از دیدگاه اندیشمندان اسلامی و ایرانی را گردآوری و دسته‌بندی نموده؛ و پس از آن به بررسی چگونگی کاربرد این اصول در فضاهای شهری ایرانی پرداخته است. مقاله حاضر دارای رویکرد کیفی بوده و همچنین بر پایه پارادایم «تفسیر گرایی» بنا شده است. روش تحقیق از نوع «تحلیلی-تطبیقی» بوده و در جهت تبدیل نظریات بنیادین به نظریات کاربردی تلاش می‌نماید. در این راستا، به منظور تبیین روشن موضوع، میدان قبله مشهد نیز به عنوان محدوده‌ی مورد مطالعه انتخاب گردیده و در انتها چارچوبی برای راهنمای طراحی این میدان تدوین شده است. نتایج تحقیق نشان می‌دهد عالم خیال و تجلیات آن همواره در نظریات اندیشمندان بزرگ مورد توجه بوده و نمود آن در فضاهای شهری در قالب عناصر مختلف که مهم‌ترین آن‌ها نور و هندسه می‌باشد؛ تجلی می‌یابد. بدین منظور، یکی از مهم‌ترین اصول در وادی خیال که امر «زوجیت» است در قالب اصول چهارگانه «روشنایی و تاریکی»، «درون و برون»، «سکون و حرکت» و «تقارن و عدم تقارن» در شهر قابل استفاده می‌باشد. این اصول به صورت تطبیقی با معیارهای طراحی شهری در قالب کیفیت‌های «سلسله‌مراتب، وحدت در عین کثرت، تأکید، تباین، این همانی، تعادل حسی، تناسبات، یکبارگی و دربرگیرندگی» و همچنین ارائه‌ی راهکارهایی در ذیل هریک، نشان داده شده‌اند.
سجاد سلیمانزاده، فرح حبیب، ایرج اعتصام،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده

فضا به عنوان مفهوم اساسی و جدایی‌ناپذیر از معماری، همواره با معانی و برداشت‌های متفاوت روبرو بوده و همین مسئله باعث دور شدن از معنای اصلی و فروکاسته شدن آن به ویژگی‌های کلی معمارانه گشته است. همچنین به دلیل آنکه این مفهوم معمارانه زاییدۀ اندیشۀ مدرن و دوران معاصر بوده است؛ برداشت کلی معماران از شاخص‌های آن به صورت یک‌جانبه‌ای به مفاهیمی چون تهی، آزادی و حرکت سوق پیدا نموده؛ و بر همین اساس، در ارزیابی شاخص‌های مرتبط با این مفهوم نیز برداشت صحیح و کاملی صورت نگرفته است. از سوی دیگر، در معماری ایرانی- اسلامی نیز مفهوم فضا- به عنوان عنصر اصلی شکل‌دهندۀ بناها- بسیار بیشتر از جنبه‌های مادی و ملموس مورد توجه بوده؛ ولی به دلیل نبود چارچوب مشخص برای تبیین شاخص‌های عینی آن و یا تلقی مدرنیستی از شاخص‌ها، به درستی مورد تحلیل قرار نگرفته است. بر این اساس، هدف اصلی این پژوهش، استخراج شاخص‌های اساسی مرتبط با مفهوم فضا، و بررسی روابط حاکم بر آن‌هاست که از طریق واکاوی هدفمند در تعاریف پایه، نظریات غربی و معاصر فضا و دیدگاه‌های فضایی معماری ایرانی- اسلامی مورد پژوهش قرار می‌گیرد. پارادایم این تحقیق از نوع کیفی، و روش مورد استفاده در آن اسنادی و بر مبنای مطالعات کتابخانه‌ای است. بدین سبب، از طریق تحلیل و تطبیق دیدگاه‌های شاخص و انتظام‌بخشی به ساختار موجود در شناخت فضا، سعی گردید تا شاخص‌های اساسی فضا از ویژگی‌های کلی و مفاهیم دیگر بازشناخته ‌شده و چارچوبی مفهومی برای تحلیل آن‌ها در آثار معماری تدوین شود. در نهایت بر اساس مدل یاد شده، وضعیت کلی شاخص‌های فضا در معماری ایرانی- اسلامی و دوره‌های شاخص غربی مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج تحلیل‌های متعدد نشانگر آن است که فضای معماری با وجود پیچیدگی و گستردگی نظریات و رویکردهای حاصل از آن، شکل‌های معینی از روابط میان شاخص‌های دوگانه را در یک چارچوب طیف‌گونه نشان می‌دهد. این شاخص‌ها چه در سطح پایه (شاخص‌های بنیادی) و چه در مدل نهایی (بسط شاخص‌های پایه) با گرایش‌های متفاوت چون غلبه خصوصیات آزادکننده، غلبۀ خصوصیات محدودکننده و تعادل یا نوسان میان دوگانه‌ها ظاهر می‌گردند. در یک مقایسۀ کلی نیز می‌توان گفت شاخص‌های فضا در بستر معماری ایرانی- اسلامی، به شیوه‌ای متعادل، مبهم و یا رازآمیز ظاهر گردیده که از این نظر مشابهت‌هایی با تفکر فضایی غالب در دوران پست‌مدرن داشته؛ و همچنین از دوره‌های دیگر معماری غرب کاملاً متمایز می‌شود.
 

صفحه 1 از 3    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهش های معماری اسلامی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Researches in Islamic Architecture

Designed & Developed by : Yektaweb