خانم نعیمه دانش،
دوره 9، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
لرز زیباییشناسی به عنوان واکنشی که از طریق حواس پنجگانه به وجود میآید و با احساسات فیزیکی همراه است از حدود دو سده پیش مورد توجه برخی از اندیشمندان بوده و در نوشتههای خود اشاراتی به چنین واکنشی داشتهاند، اگرچه از اولین بررسیهای علمی در مورد آن بیش از چهار دهه نمیگذرد. این واکنش غالبا در مواجهه با یک محرک زیبا به وجود میآید اما اعمال مذهبی نیز میتوانند عامل بروز آن باشند. با تمرکز بر معماری مذهبی به عنوان بنایی که هم محرکهای زیباییشناختی در آن به وفور یافت میشود و هم محلی برای انجام اعمال مذهبی است و حرم امام رضا به عنوان یکی از مهمترین بناهای مذهبی در ایران، پژوهش پیشرو تاثیر فضای معماری بر بروز واکنش لرز زیباییشناسی را پیگیری میکند. فضای معماری حرم با بهرهگیری از مصالحی همچون مرمر و طلا و همچنین فرمهای زیباییشناسانه گوناگون تاثیری روانی بر بیننده میگذارد. همچنین مرمر با ویژگی آکوستیک در محیط، به سبب انعکاس صدا، مرتبط است که بر حس شنوایی در درک زیباییشناسی تاثیر فراوان دارد. پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی و بر اساس پیمایش میدانی از طریق پرسشنامه صورت گرفته است و بخشی از تحقیق بزرگتری است که علاوه بر تاثیر کیفیات فضای معماری، به تحلیل ارتباط میان ویژگیهای شخصیتی و دینداری با تجربه لرز زیباییشناسی پرداخته است. هدف پژوهش شناخت فضاها و اعمالی است که به عنوان متغیر مستقل بر احساسات انسانی به عنوان متغیر وابسته تاثیر میگذارند و باعث بروز واکنش لرز زیباییشناسی میشوند. با در نظر گرفتن بنای معماری به عنوان فضایی که درک آن فراتر از بینایی و مرتبط با حواس گوناگون است و سنجش واکنش لرز زیباییشناسی، نتایج آزمون از 307 شرکت کننده در مطالعه حاضر اینطور نشان میدهد که برخی فضاها همچون ضریح حرم با واسطه حس لامسه بیشترین تاثیر را بر واکنش لرز داشته باشند. همچنین صداهایی همچون صدای اذان و نقارهخانه در درجه بعدی از طریق حس شنوایی بر بروز لرز موثرند. یافتههای پژوهش نشان میدهد که علاوه بر فضا و عناصر معماری، حس و حال روحانی نیز بر ایجاد لرز تاثیر دارد که میتواند نکته مورد توجهی باشد در ساخت بناهای مذهبی با فضاها و فرمهایی که حس تعلق فرد نسبت به بنا را تقویت نماید.
دکتر محمد تقی پیربابایی، دکتر لیلا مدقالچی، آقای احمد میراحمدی،
دوره 11، شماره 3 - ( 6-1402 )
چکیده
هندسه یکی از مشخصههای مهم فضای معماری است؛ انسان با فضای معماری در ارتباط است و در ایجاد آن نقش دارد. حوزه معماری، بیانکننده مقولهای فرهنگی است که ابزار شکلدهنده فضا در آن، هندسه است. شکلگیری فضای معماری متاثر از فرهنگ است و هندسه فضا در چارچوبی فرهنگی و در تعامل و پیوستگی بین ابعاد و سطوح مختلف فضا قرار دارد. با رویکرد واقعگرایی انتقادی که در آن تبیین پدیدهها در یک قالب کلی امکانپذیر است و بهصورت لایهلایه و همهجانبه قابل بررسیاند، هندسه فضا مبتنی بر فرهنگ در معماری تبیین میگردد. در این رویکرد، واقعیت پدیدهها در سه لایه تجربی، حقیقی و واقعی قابل بررسیاند. لایه واقعی در آخرین لایه قرار دارد و علت و سازوکارهای تولید رویدادهای قابل مشاهده و غیرقابل مشاهده است که بر امور فرهنگی دلالت دارد. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با اتخاذ راهبرد کلی پسکاوی، بهدنبال تبیین فرهنگی هندسهِ فضا در معماری است. هندسه فرهنگی، پدیدهای بهطور مطلق واقعی و یا کاملا بازنموده نسبی نیست. در تحلیل هندسهِ فضا با توجه به واقعگرایی انتقادی، سه سطح از هندسه در فضای معماری شناسایی شد: اول، شکلی- کالبدی که بر پایه اصول و قواعد منطقی و ریاضیاتی قابل مشاهده و اندازهگیری است؛ دوم، ادراکی- رفتاری که بالفعل در فضای معماری وجود دارد و باعث قابلیتهای محیطی میگردد اما لزوما بهصورت ظاهری و صریح قابل مشاهده نیست، سوم، اعتباری- معنایی که به سازوکارهای شکلگیری فضای معماری با تکیه بر مسائل انسانشناسی، جامعهشناسی و به بیان جامعتر مسائل فرهنگی میپردازد. این سطوح دارای شاخصههای مختلفی هستند و هرچند که بهصورت مستقل قابل بررسیاند، اما در فضای معماری، با هم در ارتباطاند و بر هم تاثیر میگذارند. هندسه در لایه واقعی و علّی شکلگیری فضای معماری، اعتبار و برساخته میشود و در نتیجه، هندسه با دریافت مکانیسمها و سازوکارهای خاصی از مقام ذهنی به مقام عینی در میآید و هندسهِ فرهنگیِ فضا شکل میگیرد. با کنشهای انسانی در فضای معماری، نیازها و تحولات جدید مطرح میشود که ارتباطات فرهنگی و اجتماعی در آن تولید و بازتولید میشوند.