حمیدرضا جیحانی، فاطمه رجبی،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
بسیاری از افزودههای صفوی در شهر قزوین و بهخصوص ساختههای دورۀ طهماسبی تخریب شدهاند. میزان این تخریبها و تغییرات بعدی بهاندازهای است که اکنون درکی از شکل یا جایگاه میدان اسب وجود ندارد. این مسئله، فهم بخشی از اعتبار فرهنگی قزوین را دچار خدشه میکند و مهمتر اینکه درک ما را از شهر صفویِ در حال تغییر و تحول و همچنین سیر تحول و تکوین شهر در ایران فرو میکاهد. علاوه براین؛ باید توجه داشت که میادین در پایتختهای صفوی از عناصر مهم حکومتی در جهت بازنمایی سیاستهای شاه و دربار محسوب میشدند و نقشی حتی فراتر از یک فضای شهری مهم داشتند. لذا؛ حذف این عناصر از شهر، ممکن است به عدم فهم روابطی فراتر از کالبد و فضای شهر نیز منجر شود. در جهت شناخت و بازنمایی قزوین صفوی و اجزاء و عناصر اصلی آن، مطالعات پرشماری صورت گرفته و نظرات متفاوتی در مورد آنها وجود دارد. ازجمله برخی معتقدند که خیابان مقابل سردر عالیقاپو -که ازجمله عناصر باقیمانده از دوران طهماسبی قزوین است- یکی از میادین شهر با نام میدان اسب بوده است. عدهای از محققان نیز برخلاف این نظریه، معتقدند میدان اسب جایی در شرق خیابان قرار داشته است. علاوه بر موقعیت و موجودیت این عناصر، نقش اجتماعی و سیاسی این فضاها نیز چندان مشخص نشده است. بنابراین هم در ابعاد فرهنگی و هم سازمان کالبدی فضایی شهر، نیاز به مطالعۀ دقیقتری وجود دارد. در این پژوهش، با بررسی پژوهشهای پیشین و همچنین مطالعۀ اسناد و مدارک دست اول، تلاش شده است تا زمینۀ ارائۀ تفسیری دقیقتر از بخشی از دارالسلطنۀ قزوین فراهم شود که معطوف به میدان اسب است. این که میدان یادشده از نظر فعالیتهایی که درونش صورت میگرفته؛ چه نسبتی با میدان دیگر قزوین یعنی میدان سعادت داشته است؛ کجا واقع بوده و صورت کلی آن چگونه بوده است و چطور با عناصر پیرامون خود، چه جدید و چه قدیمیتر ترکیب میشده است. در این پژوهش -که روشی تفسیری تاریخی دارد- تلاش شده است تا براساس تفسیرِ توصیفات تاریخی همچون اشعار شاعر دربار و متون تاریخنویسان دورۀ صفوی، تصویری از دارالسلطنه و بهخصوص میدان اسب ترسیم شود. در ادامه، این تصویر با کمک گرفتن از سایر منابع تکمیل میشود و در مقایسه با بستر شهری موجود و نشانههای باقیمانده ازجمله سردر عالیقاپو، خیابان مقابل آن و مسجد حیدریه، مقیاس و دقت بیشتری خواهد یافت. در این راستا، منابع پژوهش ازجمله توصیفات عبدیبیگ شیرازی و متون تاریخی صفوی، سفرنامهها و ترسیمهای موجود از قزوین، جمعآوری، مطالعه و تحلیل شدند. به موازات مطالعات کتابخانهای، بررسیهای میدانی صورت گرفته و نشانههای موجود در محدودۀ میان دارالسلطنه و مسجد حیدریه در جنوب آن نیز پیمایش و مطالعه شدند. در این مقاله، اطلاعات به دست آمده از مجموعِ منابع بررسی شده در کنار مطالعۀ ساختار اجتماعی قزوین صفوی، رفتار شاه و رفتوآمدها و زدوخوردهای درون دربار، آشکارکنندۀ شکل و جایگاه میدان اسب و همچنین موقعیت آن در شهر هستند و علاوه براین نحوۀ ارتباط میدان را با خیابان و بناهای مهم مجاور روشن میکنند. براین اساس میدان اسب نه میدانی کاملاً عمومی، که جلوخانی در مقابل دارالسلطنه است که در شرق سردر عالیقاپو، جنوب کاخ جهاننما و شمال مسجد حیدریه واقع شده و با معبری به شمالیترین بخش خیابان واقع در جنوب عالیقاپو متصل میشود. اگرچه این پژوهش تصویری از میدان را فرارو قرار میدهد؛ اما درک بهتر ابعاد و شکل میدان نیازمند مطالعات میدانیِ گستردهتر و گمانهزنیهایی است که یافتههای این پژوهش مقدمات آن محسوب میشوند.
رضا رحیم نیا، علی شهابی نژاد،
دوره 9، شماره 4 - ( 9-1400 )
چکیده
بخش زیادی از ساخته های دوره پایتختی قزوین در زمان شاهطهماسب تخریب شده و در حال حاضر آثار محدودی از آنها پابرجاست. بخشی از این تخریب ها به حدی بوده که حداقل نشانه های موجود از آثار نیز از بین رفته و تنها در متون و اسناد تاریخی می توان نامی از آنها را مشاهده کرد. یکی از این عناصر از بین رفته در قزوین صفوی میدان اصلی شهر است. در پایتخت های صفوی میدان بهعنوان یکی از عناصر مهم حکومت و فراتر از یک کالبد، از نگاه عملکردی نیز شایان توجه بوده است. مطالعاتی که درباره شهر صفوی قزوین انجام شده تلاش کرده اند تا فضای شهر شاهی را علی الخصوص در دوره اوج خود تصویر کنند، اگرچه که در نتایج نهایی آنها تفاوتهایی وجود دارد. درباره میدان سعادت بهطور مستقل و با بررسی تمام شواهد، مطالعه دقیقی وجود نداشته و اغلب در خلال بررسی شهر صفوی قزوین از این میدان یاد شده است. بررسی و بازخوانی تحولات تاریخی میدان نیاز به یک مطالعه دقیقتر را پررنگتر می کرد. اینکه این میدان از نظر وجوه کالبدی و عملکردی و همچنین مکانی چه ویژگیهایی داشته ساختار کلی این مقاله را شکل داده است.
در این مطالعه تلاش شده با بررسی و تحلیل اسناد و مدارک تاریخی، شواهد کالبدی و علی الخصوص توصیفات تاریخی موجود، تصویری از وضعیت میدان سعادت ارائه شود. این مطالعه با روشی تفسیری - تاریخی به تحلیل روایی و تشریحی از رخدادها و توصیفات در این باره پیش رفته است. در کنار این مطالعات پیمایش های میدانی نیز مدنظر بوده و شواهد کالبدی موجود در محل بازار و محدوده میدان بررسی شده اند. علاوه بر پرداختن به وضعیت کالبدی و عملکردی میدان در عصر صفوی، تلاش شده تا تحولات تاریخی میدان در عصر قاجار و پهلوی نیز مرور شوند. در این راستا نحوه تعامل و ارتباط بین میدان اصلی قزوین صفوی با دیگر عناصر کلیدی شهر و محدوده بازار قزوین و آثار آن مورد کنکاش قرار گرفته است. با توجه به نتایج حاصله، میدان سعادت یک میدان عمومی شهری است که در کنار بازار و دیگر عناصر کلیدی، محل بازنمایی سیاست ها و دیدارهای شاه نیز بوده است. موقعیت مکانی این میدان با دو احتمال و با توجه به نشانه های موجود و محورهای شاخص صفوی ارائه شده است. فضای میدان بعدها توسط بازار قزوین و ساختوسازهای اطراف آن پُر شده است. باید در نظر داشت که درک دقیق و قطعی مکان، ابعاد، شکل و ویژگی های میدان نیازمند مطالعات و علیالخصوص گمانه های باستانشناسانه است که باید مدنظر قرار گیرد.