خالد عزیززاده، صلاح الدین مولانایی، لیدا بلیلان اصل،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
اواسط دورهی قاجار تا دههی اول حکومت پهلوی، بخشی از معماری معاصر ایران است که دستخوش تغییرات دوران مدرنیته گردیدهاست. به مرور زمان، فرمها و اشکال مدرن، سلسلهمراتب فضایی خانهها و کالبدشان را تحت تاثیر قرار داده و سبکی تلفیقی به وجود آوردهاست. بررسی اجمالی فضاها و اجزای اصلی خانههای سنتی شهر سنندج به خوبی سیر تحول این تغییر را نشان میدهد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی سیر تحول سلسلهمراتب فضایی ورود به خانههای سنندج در دوران گذار از دورهی سنت به دورهی مدرن میباشد. پژوهش حاضر با رویکرد نظری و به روش تاریخی-تفسیری و تحلیل محتوا انجام میگیرد. بخش نظری با روش کیفی و با توجه به ادبیات نظری گردآوری شده؛ و معیارهای تاثیرگذار بر سنجش کیفیتهای فضایی حاصل درگونههای مختلف ابنیه مسکونی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. همچنین بخش عملی پژوهش از طریق موردپژوهی در دو مرحله انجام پذیرفته است. از این حیث، چارچوب نظری در مرحلهی نخست، بررسی مختصر اجزای خانههای دورهی سنت و مدرن، و همچنین، شناسایی خانهها بر مبنای دورههای تاریخی، به واسطه مطالعات میدانی، برداشت، عکسبرداری، ترسیم پلان خانه و بهرهگیری از مدارک و نقشههای موجود، صورت گرفتهاست. در مرحله بعدی، کلیه ابنیه مسکونی حائز شرایط، جهت تحقیق و بررسی بر اساس دادههای میدانی و مطالعات کتابخانهای، با استفاده از روش استدلال منطقی، مقایسه، تحلیل و شناسایی شده؛ و سلسلهمراتب فضای ورودی خانهها بر اساس رویکرد تحقیق، مورد تجزیه و تحلیلی قرار گرفتهاند. یافتههای تحقیق نشان میدهدکه سلسلهمراتب ورود به خانههایی با معماری قبل از دوره ناصری، متناسب و درخور با نیازهای ساکنان است که کمتر در اولویت توجه معماران دوره پهلوی قرارگرفته است. از این جهت، استفاده از فضاهای حد واسط و بینابینی در معماری، علاوه بر ایجاد محرمیت، میتواند تعریف درستی از فضاهای خصوصی و نیمهخصوصی در خانه ارائه دهد و از درهم تنیدگی درکاربری و هویت دیگر فضاها جلوگیری کند؛ و در نهایت میتواند موجب ارائه الگویی برای ایجاد محرمیت شود؛ که اصلی جدانشدنی از هویت در معماری و فرهنگ ایرانی- اسلامی است.
آقای سیدمجید فارغیان قمی، دکتر فرشته احمدی، دکتر مصطفی بهزادفر، دکتر شیرین طغیانی،
دوره 11، شماره 2 - ( 2-1402 )
چکیده
سنتگرایی بهعنوان رویکردی در فلسفۀ معاصر، مکتبی است که نسبت به مدرنیته، موضعی بهشدت انتقادی دارد. آرا و دیدگاههای انتقادی سنتگرایان نسبت به مدرنیته در حوزههای گوناگون از جمله فلسفۀ هنر سبب شدهاند دیدگاههای آنان در حوزۀ شهرسازی و معماری نیز مورد توجه و عنایت قرار گیرد. گرچه تقریباً هیچیک از چهرههای سرشناس و نظریهپرداز سنتگرا، معمار یا شهرساز نبودهاند، اما نقدهای جدی آنان به مدرنیته و بیان مفاهیمی چون «تقدسزدایی از فضای شهر» و «دنیویسازی مکان و زمان» و نیز تدوین آثاری دربارۀ هنر اسلامی و آسیبشناسی تمدن اسلامی (مانند بعضی آثار بورکهارت و سید حسین نصر) سبب شدهاند دیدگاههای آنان بهطور جدی در حوزۀ شهرسازی و معماری جوامع اسلامی بهویژه ایران مطرح و اثرگذار باشند.
در عین حال، آرای سنتگرایان با نقدهای جدی نیز مواجه بودهاند. این نوشته سعی دارد با بررسی دیدگاههای سنتگرایان و نقدهای وارد بر ایشان، ضمن ارزیابی نسبت به دستآوردها و کاستیهای این مکتب بهویژه در حوزۀ شهرسازی ایرانیاسلامی، به تحلیلی دربارۀ میزان اثرگذاری و قابلیت دیدگاه سنتگرایی در فرآیند تحقق شهر اسلامیایرانی دست یابد. این نوشته به نقد و بررسی سنتگرایی طبق تعریف مصطلح آن میپردازد. سنتگرایان مزبور در مجموع دچار افراط و تفریطهایی شدهاند. در این مقاله سعی میشود رویکردهای دیگری از سنتگرایان اصولگرا که همهجانبهگر و عمیقتر نسبت اسلام را با خلق آثار هنری و معماری و شهرسازی بیان نمودهاند، برای تحقیقات بعدی و مکمل این تحقیق معرفی شوند.
این پژوهش بهروش اسنادی-کتابخانهای در مرحلۀ جمعآوری اطلاعات و بهروش استدلال منطقی در مرحلۀ تحلیل و استنتاج به این نتیجه رسید که بخش بزرگی از دستاوردهای سنتگرایی در تقابل با مدرنیته در مقام نقد مدرنیته است. بهنحوی که آسیبشناسی پیامدهای نامطلوب مدرنیته در حوزۀ شهرسازی و معماری توانسته است الهامبخش و عامل محرک برای بسیاری از اندیشمندان، صاحبنظران، اساتید و تصمیمگیران باشد. لکن در عمل و در مقام تحققپذیری و دستیابی به شهر اسلامی توفیق چندانی پیدا نکرده است. در این متن تلاش شده است با کنکاش و بررسی این موضوع، به رهیافتی برای تحققپذیری شهر اسلامی دست یابیم.