در هر مرمّتی حداقل دو عنصر «موضوع مورد مرمت» (ابنیه و اشیاء) و «عامل انسانی مرمت» (مرمتگر) را به خوبی میتوان از یکدیگر تمیز داد. بدیهی است که «مرمتگر» به عنوان مداخلهگر در اثر تاریخی -که موضوع مرمت است- در امر مرمت، نقش تعیینکنندهای دارد. از سوی دیگر، با وجود اینکه راهبردها و رهنمودهایی دربارهی مداخلات در آثار تاریخی برای مرمتگران تدوین یا توصیه شدهاند؛ «مرمتگر»، ویژگیهای شخصی و نیز مبنای صلاحیت وی برای امر مداخله، به «طور خاص» و «مستقل» مورد توجه قرار نگرفته است. به عبارت دیگر، با رجوع به تاریخ مرمت و تحلیل نظریهها و نگرشهای مرمتی، ملاحظه میشود که همواره «موضوع مورد مرمت» بیش از «عامل انسانی مرمت» مورد توجه بوده است. به همین لحاظ اغلب راهبردها و رهنمودهای مرمتی نیز که براساس آن نظریهها تدوین شدهاند؛ مرمتگر را صرفاً در شأن مجریِ رهنمودها، به رسمیت شناختهاند و تعریف مشخصی از شخص مرمتگر و نحوه ارزیابی صلاحیت وی بدست ندادهاند و این در حالی است که در حوزهی تمدن اسلامی اوضاع کاملاً متفاوت است و همواره عامل حرفه بر اصول و قواعد اولویت داشته است.
هدف این مقاله در وهلهی نخست، استخراج ویژگیهای عامل انسانی مرمت (مرمتگر) از لابلای نظریههای مرمتی است و میکوشد به این پرسش پاسخ دهد که نقش مرمتگر از منظر نظریهپردازان مرمت چیست و مرمتگر در هریک از آن رویکردها چه ویژگیهایی دارد و در وهلهی بعد میکوشد مقایسهای سریع میان این نگرش با نگرشی که در حوزهی فرهنگ و تمدن اسلامی جاری بوده است؛ انجام دهد. لذا روش این پژوهش تحلیل متن و تفسیر محتوا میباشد و در نهایت در مقایسهای اجمالی با مبانی فرهنگ و تمدن اسلامی، ضمن سنجش رویکردهای آنها نهایتاً در فرهنگ غربی سه رویکرد را معرفی میکند و با بررسی ویژگیهای فرهنگی حوزه فرهنگ و تمدن اسلامی از رویکرد چهارمی که میتواند خاص این حوزه باشد سخن میگوید؛ رویکردی که مبتنی بر ویژگیهای عامل انسانی مرمت یا شخص مرمتگر است و «اهلیت» شخص مرمتگر را با ویژگیهای خاصی هدف میگیرد.