جستجو در مقالات منتشر شده


41 نتیجه برای مسجد

نقره کار عبدالحمید،
دوره 2، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده

اگرچه مسجد ولیعصر در مجاورت تئاتر شهر در مدیریت شهری اسبق به طور کامل طراحی شده و تا سقف اول اجرا شده بود، در مدیرت جدید شهری متوقف و به طور کامل تغییر یافت . برای کسب تجربه در نمونه های مشابه بعدی پاسخ به این سوال ضروری است که احیانا چه اشکالاتی در طرح قبلی وجود دارد. هدف از این تحقیق اصلاح معیارها و شاخصه های سنجش طرح های مسجد برای مراکز تصمیم گیر و سیاستگزار و مجری است تا از این به بعد شاهد نتایج بهتری در این رابطه باشیم. روش تحقیق استدلالی و تحلیلی و مصداق پژوهی است . بر اساس بررسی های این تحقیق تغییر طرح ناشی از تغییر نگرش مدیران نسبت به تعریف ، جایگاه و ارزشهای اصیل مسجد به جای تشخیص مذهبی در مجموعه، خود را با مجموعه سازگار کرده و عنصر منفعلی در مجموعه تلقی می شود . همچنین تاثیر از سبک های رایج جهانی در طرح جدید که سرچشمه نظری آنها الحاد و بی دینی (لائیسم) ، توهم جدایی دین از علوم و هنرها، (سکولاریسم) و ساختار زدائی از معیارها و ارزشهای پایدار (دیکانستراکتیویسم) و در نهایت بی هدفی و بی غایتی و هرج و مرج (آنارشیسم) در خلق آثار هنری می باشد. چنین رویکردهایی که قطعا متعارض با بدیهیات حکمت و فلسفه هنر در معماری و شهرسازی است، متاسفانه بعد از تاثیر گذاری در سبکهای معماری و شهرسازی معاصر، اکنون به مهمترین عناصر فضای شهری ما، یعنی ساختمانهای مذهبی و به خصوص مساجد، تهاجم نموده است. امید است برنامه ریزان، سیاستگذاران و متولیان امور ساختمانهای مذهبی و مساجد، با عبرت از چنین نمونه هایی، که متاسفانه قابل گسترش است، با وضع قوانین و آیین نامه های راهبردی و ارائه راه کارهای عملی و نظارت لازم، از تکرار بت سازی به جای مسجد سازی جلوگیری نمایند.
شمس اله فتاحی، علی عمرانی پور،
دوره 2، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده

این مقاله در پی آن است تا با شناخت نظام اندیشه و زیر ساخت‌های تفکر معماران مساجد ایرانی- اسلامی به مطالعه نقش و جایگاه موضوع قبله در معماری مساجد شهر ایلام بپردازد. هدف پژوهش حاضر آن است تا با کشف زوایای پنهان موضوع، اهمیت معماری سنتی در توجه به «جهت قبله» در طراحی مساجد ایرانی- اسلامی را نشان دهد و آموزه ای باشد برای معماران معاصر شهر ایلام تا ضمن اصلاح و احیای رویه پیش رو، رعایت این جهت گیری الهی(قبله) به فراموشی نرود. فرضیه پژوهش، تمایز و تفاوت آثار معماران مساجد معاصر در توجه به جهت قبله در طراحی مساجد است. روند این پژوهش با روش کتابخانه ای و مطالعات تاریخی صورت گرفته است و در پی آن تعداد 21 مسجد شهر ایلام ضمن برداشت موقعیت مکانی، از نظر هندسه و چیدمان فضای داخلی و جهت ورود به بنا تا قرار گیری در راستای محور قبله مورد تجزیه و تحلیل ساختاری قرار گرفته‌اند. تشریح موضوع و بررسی تاریخچه مساجد سنتی در کنار مبانی و توصیف نمونه‌های موفق از این مساجد، مقدمه ای برای ارائه تحلیل‌ها و بررسی تفاوت فکری معماران مساجد شهر ایلام است. مطالعه و تحلیل‌های صورت گرفته بیانگر آن است که نه تنها در طراحی مساجد شهر ایلام کم توجهی به محور قبله صورت گرفته است بلکه قداست، معنویت و هویت اساسی این بناها به مثابه مهم‌ترین بستر حفاظت از ارزش‌های ایرانی- اسلامی و برترین تجلی گاه ارتقاء و اعتلای فرهنگ دینی از دست رفته‌اند.
سید باقر حسینی، محسن کاملی،
دوره 2، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده

بنای مسجد در بردارنده رسالت دینی و اجتماعی است. در واقع همانند آینه‌ای است که اوضاع دینی عصر خود را جلوه گر می‌شود. معماری مسجد، نمایانگر عمق برداشت‌های فرهیختگان و افراد عادی از جوهره ذهنیت و ایمان جامعه مسلمان آن دوره است. از این حیث بنای مسجد می‌تواند میزان و ماهیت جهان بینی مسلمانان هر عصر را بازگو کند. معماری مسجد افزون بر اینها بر ارکان معرفتی دیانت اسلام تکیه دارد و به پشتوانه همین معرفت است که معمار بنای مسجد، ابعاد و درجات ذهنی جامعه زمان خود را درک و بر آن احاطه پیدا می‌کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی عناصر کالبدی استفاده شده در معماری مساجد سنتی و مدرن و چگونگی ارتباط آن با ذهن کودک صورت گرفته است و به بیان این مطلب می پردازد که آیا عناصر کالبدی معماری مساجد بر روی ذهن کودک تاثیر گذار است و این مساله به چه صورت در مساجد سنتی و مدرن تفاوت دارد. روش تحقیق در این مطالعه توصیفی تحلیلی است و به واسطه تحقیقات کتابخانه ای و میدانی که 96 کودک جامعه آماری آن را تشکیل داده، انجام گردیده است. جهت به تصویر کشیدن برداشت‌های کودکان در خصوص مساجد مدرن و سنتی، پس از بازدید آنان از هر دو مسجد سنتی و مدرن منتخب، از نقاشی، خمیر و اسباب بازی کمک گرفته شده است. یافته‌های تحقیق مبین این مطلب است که بین عناصر معماری مساجد سنتی و ذهن کودک ارتباط بسیار نزدیک و عمیقی وجود دارد. این نتیجه درباره مساجد مدرن که سمبل‌های معماری مساجد سنتی در آن وجود ندارد، بسیار ضعیف است. آنچه در معماری مسجد توصیه می‌شود، اصولی است که پیامبر اکرم(ص) در ساخت مساجد از آن استفاده می‌نموده‌اند و به سبب اینکه دین و عناصر تشکیل دهنده یکسانی در بنای آن نقش ثابت دارند، می‌بایست معماری مسجد نیز ثبات داشته باشد.
محمدرضا بمانیان، فهیمه نیکودل،
دوره 2، شماره 2 - ( 6-1393 )
چکیده

نور روز و اهمیت بهره گیری از آن در معماری ایرانی و شکل دهی به فضاهای داخلی، از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است. با ظهور اسلام بر اهمیت و بهره گیری از نور روز در بناها، بخصوص مساجد به عنوان مهمترین بناهای معماری اسلامی افزوده شد. در مساجد، نور روز علاوه بر جنبۀ عملکردی، به عنوان نمادی عرفانی و نشانه ای از حضور خداوند تلقی می شده که حس خشوع و فروتنی آدمی را در پیشگاه پروردگارش برمی انگیزد. از این رو سعی می شده به منظور بهره گیری از نور روز برای شکل دادن به فضای معنوی مساجد، از عناصر معماری سنتی ایرانی برای هدایت هر چه بهتر و مناسب تر آن استفاده شود. این پژوهش سعی بر آن دارد تا با تحقیق توصیفی و تحلیلی و با مطالعۀ منابع کتابخانه ای و اسناد مکتوب، به بررسی و ارزیابی عناصرِ نورگیر مورد استفاده در معماری مساجد، بخصوص مساجد و مسجد- مدرسه های دورۀ قاجارِ شهر تهران بپردازد. بدین منظور 10 نمونه از مساجد و مسجد- مدرسه های این دوره در شهر تهران؛ که به دلیل قرارگیری در منطقۀ قدیمی و با ارزش تاریخی شهر و بهره گیری از ارزش های معمارانه از شهرت و توجه عمومی بین مردم و متخصصان معماری برخوردار بوده است(از طریق مصاحبه با خبرگان و مردم)؛ برگزیده شد و از لحاظ نوع عناصرِ نورگیر و میزان کاربرد هر یک از آنها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های تحقیق حاکی آنست که از میان عناصرِ نورگیری چون در و پنجره مشبک، شباک، هورنو، روزن و روشندان به عنوان رایج ترین عناصرِ نورگیر در معماری مساجد و مسجد- مدرسه ها، در و پنجره مشبک بیشترین کاربرد را داشته است. پس از آن ترتیب بهره گیری از عناصرِ نورگیر متداول در نمونه های مورد بررسی بصورت روزن، هورنو، شباک و روشندان می باشد. با مقایسۀ میزان بهره گیری از این عناصر در نمونه مساجد و مسجد- مدرسه های منتخب، میزان نورگیری از در و پنجره در هر دو گروهِ نمونه ها تقریباً مشابه است. بهره گیری از هورنو به عنوان عنصرِ نورگیر در مساجد بیشتر از مسجد- مدرسه ها می باشد در حالیکه نورگیری از طریق شباک و روزن در مسجد- مدرسه ها کاربرد بیشتری را دارا بوده است. در مورد عنصر روشندان نیز میزان بهره گیری از آن بسیار کم بوده و بیشتر در نمونه مساجد کاربرد داشته است.
محمد منان رئیسی، عبدالحمید نقره کار،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1393 )
چکیده

از مهمترین مسائل مرتبط با معماری و به طور خاص طراحی مساجد، چگونگی هندسه و فضاهای متناسب با این نوع ابنیه مذهبی می باشد. طی سالهای اخیر پیرامون این مهم رویکردهای مختلفی به ویژه در کلان شهر تهران شکل گرفته است که از طیفی کاملاً سنتی تا کاملاً نوآورانه را شامل می شوند. بدیهی است که برای پاسخگویی به این مسئله و ارزیابی نتایج کالبدیِ حاصل از رویکردهای مذکور، یکی از شایسته ترین منابع، آموزه های مکتبی است که مسجد سازی در بستر آن تعریف شده است و لذا برای این مهم، به بررسی منابع نَقلیِ مکتب اسلام (شامل آیات و روایات) پرداخته شده است. روشی که برای این امر از آن بهره گیری شده است روش تحلیل مضمونی است که مبتنی بر تحلیل تفسیریِ محقّق می باشد؛ ضمن کاربست این روش، با بررسی آیات و روایات مرتبط با طراحی مساجد، سه دسته مضمون برای طراحی مساجد استخراج شده است که عبارتند از مضامین توصیفی، تفسیری و فراگیر. در این پژوهش با نظام مند کردن این مضامین در یک سامانه سلسله مراتبیِ سه سطحی، شبکه مضامینِ هندسی فضایی برای طراحی مساجد استخراج شده است که استناد به این شبکه، ارزیابیِ روشمند هندسی – فضاییِ مساجد معاصر تهران را میسر نموده است. طبق یافته های مبتنی بر این ارزیابی، میزان توجه به اصول هندسی فضاییِ حاصل از متون دینی، در مساجد نوآورانه تهران به مراتب کمتر از مساجد سنتی تهران است که این مهم با توجه به الگو بودن کلان شهر تهران برای بسیاری از شهرهای دیگر کشور، اهمیت تسریع در ساماندهی وضعیت موجود را می رساند.
هادی صفایی‌پور، غلامحسین معماریان، محمدرضا بمانیان،
دوره 2، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده

گنبد به عنوان پوشش یکی از مهم‌ترین فضاها در مساجد ایرانی از جایگاه مهمی در نظام معنایی مسجد برخوردار است. این موضوع در پژوهش‌های پیشین با استفاده از روش‌های «عرفانی-تفسیری» و «اثباتی-استنادی» بررسی شده و دو گروه از فرضیه‌ها را شکل داده است. اندیشمندان سنت‌گرا در گروه نخست، معانی کلی چون وحدت، آسمان، بهشت یا عرش را به همه گنبدهای معماری دوران اسلامی اختصاص داده‌اند. از سوی دیگر اثبات‌گرایان و تاریخ‌گریان در گروه دوم، در مورد پیوند قطعی معانی مشخص به گنبدها تشکیک کرده و آن را امری دشوار و گاه غیرممکن دانسته‌اند. مقاله حاضر، با روشی «استنادی-تفسیری» به معناشناسی گنبدهای شاخص صفوی می‌پردازد. در این روش، طی فرآیندی دوسویه و چرخه‌ای، معنای گنبدهای مورد نظر هم در میان اسناد عینی موجود در بنا مطالعه می‌شود و هم از بین متون سازنده فضای فرهنگی عصر صفوی بررسی خواهد شد. براین اساس، فرضیه این مقاله آن است که مفهوم شیعی «درخت طوبی»، اصلی‌ترین مفهوم مؤثر در شکل‌گیری گنبدهای شاخص صفوی است. این فرضیه از طریق پاسخ به دو پرسش بررسی می‌شود. نخست آنکه معنای درخت طوبی در منابع فکری شیعه چیست؟ این پرسش پیشتر در مقاله‌ مستقلی از نگارندگان بررسی شده‌ و نتایج آن در این مقاله به عنوان فرضیه پذیرفته می‌شود. پرسش دیگر آنست که چه ارتباطی میان مفهوم طوبی و گنبدهای شاخص شیعیان در عصر صفوی وجود دارد؟ در این مقاله با مراجعه به دو نمونه از گنبدهای شاخص صفوی (مسجد جامع عباسی و مدرسه چهارباغ عباسی)، پرسش دوم در سه لایه فضایی شهر، بنا و گنبدخانه ارزیابی می‌گردد و در هر نمونه شکل، ساختار، آرایه‌ها، محتوای کتیبه‌ها و کیفیت فضایی این بکار رفته بررسی می‌گردد. در نهایت، یافته‌های گردآمده مرتبط با دو پرسش، با رویکردی کیفی و از طریق مقایسه و تحلیل محتوا بررسی و فرضیه مقاله در سه سطح سازگاری، صدق و تمامیت سنجیده می‌شود. بر این اساس، در مرحله اول این مقاله نشان می‌دهد که میان مفاهیم ذکر شده برای درخت طوبی با محتوای نقوش و کتیبه‌ها سازگاری کامل وجود دارد. در سطح بعدی یافته‌های این مقاله نشان‌دهنده صدق فرضیه ارائه شده نسبت به فرضیه‌های رقیب است. در سطح آخر، نمی‌توان بر تمامیت شواهد موجود بر دلالت قطعی فرضیه حکم داد. بدین ترتیب این مقاله فرضیه «نقش اساسی مفهوم درخت شیعی طوبی در شکل‌گیری دو گنبد مسجد جامع عباسی و مدرسه چهارباغ اصفهان» را به عنوان صحیح‌ترین تبیین ارائه می‌نماید.
ابوالفضل مشکینی، مهدی حمزه نژاد، کیمیا قاسمی،
دوره 3، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده

یکی از فضاهای جغرافیایی که از دیرباز انعکاسدهندهی ایدئولوژی نظام­های حاکم بوده، پدیده شهر است. بر این اساس، شهر ایرانی اسلامی می­بایست بازتاب اندیشه­های متعالی دین مبین اسلام در تمامی جوانب باشد. به منظور متجلّی ساختن ارزش­های اسلامی در کالبد شهر، شناسایی ارزش­هایی که می­توانند و باید با تظاهر در مجتمعی اسلامی هویّت ایرانی اسلامی آن را نمایش داده و تضمین نمایند؛ ضرورت تام دارد. هدف این پژوهش، شناسایی ارزش­ها، اصول و شاخص­های شهرسازی ایرانی اسلامی و تدقیق مفهومی و تشریح راهکارهای تحقق بخش آنها است؛ از این رو برای انجام این پژوهش علاوه بر مطالعه اسنادی از تکنیک دلفی در دو مرحله جهت پالایش مؤلفه­ها، معیارها و زیرمعیارها بهره گرفته شده است. چهار اصل مسجدمحوری، درون­گرایی، محله­محوری و طبیعت­گرایی به عنوان مهم­ترین و اساسی­ترین اصول شهرسازی ایرانی-اسلامی در مطالعات اولیه در میان صاحب­نظران دارای اولویت دیده شد و با تدقیق ریشه­های نظری آنها، اصل مسجدمحوری در 2 بعد، 7 معیار و 15 گویه، اصل طبیعت­گرایی در 2 بعد، 8 معیار و 12 گویه، اصل درون­گرایی در 2 معیار و 8 گویه و اصل محله­محوری در 3 بعد، 7 معیار و 20 گویه ارائه گردید. این مطالعه در چارچوب کاری خود شهر ایرانی- اسلامی را در قالب شاخص­های مشترک در شهرهای اسلامی مورد مطالعه قرار داده است. شاخص­های اساسی در همه‏ی شهرهایی که اکثریّت آن را مسلمانان تشکیل می­دهند؛ می­تواند مبنا قرار گیرد. از این­رو، در چارچوب این مطالعه به تفکیک شهر ایرانی و اسلامی و تعاریف و مفاهیم آن پرداخته نشده است.


امیر سلمانی، محمدحسین رحیمی، مهدی خاک‎زند،
دوره 3، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده

مسجد در زمرهی مهمترین و حساس‎‎ترین بناهای جمعیت مسلمانان و از اولین جایگاههای نمود جماعت و یا به تعبیر دقیقتر، امت است. اما با این وجود و علیرغم تجربه قابل توجه معماری مسجد در اسلام و ایران، به نظر میرسد در مقایسه با مسجد آرمانی -مسجدی که غایت مطلوب اسلام است- فاصلهی قابل توجهی وجود دارد. به نحوی که «فضای باز»، که با توجه به سیره و سنت اسلام و تاریخ ساخت مسجد از اهمیت غیرقابلانکاری برخوردار است؛ مورد غفلت واقع شده است. بخشی که نه تنها باعث ارتقای کیفی معماری مسجد می‏شود؛ بلکه عبادت در آن اهمیت خاصی دارد. این غفلت باعث شده است که به مرور زمان فضای باز در مساجد کمرنگ و حتی حذف گردد. در این زمینه بررسی شواهد میدانی، ضرورت مسئله را روشن ساخت و منابع کتابخانهای توجه به آن را تکمیل نمود. در همین راستا به شیوهی ترکیبی، اهمیت و اصالت فضای باز مورد بررسی قرار گرفت و از روش تفسیری-تاریخی برای بیان حضور فضای باز در مسجد و عبادت در آن، استفاده شد و روش تحلیل محتوا در باب محتوای بیان شده در متون مراجع اسلامی شامل قرآن کریم، احادیث و سیرهی پیامبر (ص) و بررسی و ارزیابی آن ها به کار برده شد. به همین منظور معماری مساجد اصیلِ برخی مراکز قلمرو اسلام در دورههایی از آغاز تاریخ اسلام تا قرن دهم هجری و همچنین، مساجدِ با فضای بسته مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس مسجد النبی و شیوهی برخورد پیامبر اسلام (ص) در باب معماری آن مورد مداقه قرار گرفته و معماری مسجدالحرام نیز تحلیل شد. لازم به ذکر است در این مقاله، توجه به منابع مورد وثوق اسلام در حوزهی معماری مسجد مورد تأکید میباشد؛ هر چند از بررسی دیگر منابع نیز غفلت نشد. با جمعبندی ادله جمعآوری شده میتوان گفت علاوه بر اینکه فضای باز در مسجد به عنوان بخش یا عضوی اساسی از کالبد آن معرفی میگردد؛ بلکه فراتر از آن، فضای باز در مسجد دارای اصالت، اهمیت و اولویت است به نوعی که نشانگر برتری نسبی فضای باز نسبت به فضای بسته در مسجد است و در باب کارکرد آن نیز میتوان گفت عبادت، جنبهی فراموش شده و کاربرد بنیادین حیاط در مسجد است.


افسانه خاتون‌آبادی،
دوره 3، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده

شرایط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در هر جامعه در پیدایش و رواج انواع هنرها نقشی اساسی دارد. تغییر در این شرایط، تغییر در سبک­های هنری را سبب می‌شود. این پژوهش، در پی پاسخ‌گویی به این پرسش­هاست که آیا شرایط ویژه‏ی اجتماعی و فرهنگی در هر برهه­ی تاریخی تأثیری مشابه بر سبک­های شعر فارسی و معماری مساجد ایرانی بر جای گذارده است یا خیر؛ و اگر آری، این همانندی­ها بر چه دلالت دارد. علاوه بر این، آیا می­توان عناصری یافت که در همه سبک­ها و همه دوره­ها تکرار شود؛ و اگر آری، وجود این عناصر مشترک را چگونه می­توان تفسیر نمود.

پژوهش توصیفی- تحلیلیِ حاضر، برای یافتن پاسخ پرسش­های فوق، با مقایسه­ی ویژگی­های سبک­شناختیِ شعر فارسی و معماری مساجد، به این نتیجه می‌رسد که در هر دوره­ی تاریخی، سبک‌های شعر و معماری، شباهات عمیقی با یکدیگر داشته­­اند؛ به طوری که می­توان سبک خراسانی در معماری را متناظر با سبک خراسانی در شعر به حساب آورد. سبک رازی را متناظر با سبک دوره‌ی سلجوقی، شیوه‌ی آذری را با سبک عراقی و سبک معماری اصفهانی را با سبک شعر اصفهانی (هندی) قرین دانست. این شباهت­ها وجود ندارد مگر به علت وجود روحی مشترک در ارکان گوناگون فرهنگی جامعه. این روح مشترک، دو ساحت دارد: 1- ساحت زمان­مند (روح زمانه= روح دوران): این ساحت در هر دوره بنا بر مقتضیات همان دوره (شرایط ویژه‌ی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی) سبب بروز و ظهور همانندی بین سبک­های هنری می­شود؛ اما در ضمن از آن جا که زمان­مند است، حاوی وجوه افتراق با دوره­های قبل و بعد نیز هست. 2 - ساحت فرازمانی (روح ملت): این بعد مشتمل بر پاره­ای عناصر تکرار شونده است که در ادوار مختلف و در سبک­های هنری گوناگون، حضوری ثابت دارند؛ بدون این که تحت تأثیر عوامل بیرونی قرار ­گیرند؛ یا منتسب به سبکی خاص باشند. این عناصر تکرارشونده، در مجموع، شاکله­ی واحدی را می­سازند که همان «روح ملت» ایران است.


حسن سجادزاده، ماندانا یوسفی، محمد یوسفی،
دوره 4، شماره 1 - ( 3-1395 )
چکیده

در گذشته همجواری زندگی مادی و معنوی، موجبات پیوند و دلبستگی اجتماع با فضای مکانی مسجد را فراهم می کرد. در واقع کیفیت مساجد تنها توسط عوامل فیزیکی تعیین نمی شد، بلکه محصول ارتباط و برهم کنش متقابل بین فضای مسجد و استفاده کنندگان از آن بود. پیوند مسجد  با لایه های زندگی­اجتماعی مردم سبب افزایش کیفیت فضای مسجد می شود. با توجه به این که اساس و شالوه اسلام بر پایه اجتماع است لذا هدف از ارائه این مقاله بیان اهمیت و ضرورت اجتماع پذیری مساجد امروز  و بررسی مولفه های اجتماع پذیری مساجد محلی ایران می باشد. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی تحلیلی و مطالعات میدانی(پرسشنامه) و کتابخانه ای می باشد.  در این پژوهش از طریق پرسشنامه سه نمونه از مساجد محله­ای شهر همدان (مسجد چمن چوپانان، مسجد کولانج، مسجد شالبافان) به عنوان مساجد موفق شهر، مورد مطالعه قرار گرفت. با توجه به اینکه اجتماع پذیری مساجد در ارتباط مستقیم با مردم می باشد، لذا جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش، ساکنین محله اطراف هر مسجد و نمازگزاران آن در نظر گرفته شده و سن و جنسیت شخص پاسخ­دهنده نیز قید گردیده است. سوال تحقیق این است که چه مولفه هایی از اجتماع پذیری مساجد سبب ارتقاء کیفیت مساجد می شود؟ نتایج تحقیق نشان می دهد که سه عامل مکان یابی، تلفیق کاربری مسجد با سایر کاربری های عمومی، تداوم زمانی استفاده از مسجد به عنوان مولفه های موثر در اجتماع پذیری مساجد بر کیفیت بخشی مساجد،  بسیار موثر می باشند.


مهدی حمزه‌نژاد، ساناز رهروی پوده،
دوره 4، شماره 2 - ( 6-1395 )
چکیده

در همه‌ی ادیان، پرستش‌گاه‌ها، این بناهایِ معناگرا، نقش قابل‌توجهی داشته و با سایرِ بناها تفاوتی بنیادین و ماهوی دارند. هم‌نشینی آن‌ها در شهرهای گذشته ناگزیر، با توجه جدی به تمایزات هویتی صورت ‌گرفته است. امروزه با گسترش روابط مجازی، توجه به تمایزات هویتی پرستش‌گاه‌ها اهمیت چشمگیری یافته است. پژوهش حاضر در ‌پی گونه‌شناسی پرستش‌گاه‌های سه دین ابراهیمی در پایتخت ایران- اسلامی عصر صفوی است تا با توجه به مقایسه‌ی تطبیقی مفاهیم عرفانی آن‌ها، به معماران و طراحان معاصر پرستش‌گاه‌ها کمک کند. این تمایزات مفهومی حاکم را، در طراحی‌ بناهای مذهبی و به‌ویژه مساجد مورد استفاده قرار دهند. پرسش این پژوهش آن است که تمایزات هویتی این عبادتگاه‌ها چیست و این تمایزات تا چه حد ریشه در مبانی عرفانی متفاوت آن‌ها دارد؟ فرضیه‌ی این پژوهش آن است که تفاوت در صفات قدسی پایه‌، مورد تأکید در هر دین باعث تفاوت کالبدی پرستشگاه‌ها گشته است. این صفات قدسی پایه، سبب تفاوت جدی در شخصیت محتوایی ادیان مورد بررسی است و در بسیاری از مظاهر این ادیان قابل ‌مشاهده است. این مقاله با استفاده از دو مفهوم قدسی (شباهت‌نمایی، زیبایی‌خواهی) و سهم هر دین از هر دو مفهوم، مصادیق ساخته ‌شده در اصفهان را در دودسته‌ی «شباهت‌گرا و جمال‌طلب»، «شباهت‌گریز و جلال‌طلب» گونه‌شناسی نموده؛ سپس به بررسی ویژگی کالبدی پرستشگاه‌ها، در ارتباط با هرکدام از این مفاهیم پرداخته‌ است. این پژوهش با استفاده از روش مقایسه‌ی تطبیقی و تاریخ‌پژوهی و مصداق‌پژوهی همراه با استدلال منطقی و بررسی‌های مشاهده‌ای و اسنادی انجام‌شده است. نتایج، بیانگر آن است که کلیساها در گونه (تشبیهی-جمالی)، با ویژگی‌های دلالتگری نشانه و نمادپردازی، طبیعت‌گرایی چشمگیر، دارای تناسبات بزرگ‌مقیاس، دعوت‌کنندگی، تزئینات فاخر، تنوع فضایی و سلسله‌مراتب حرکتی تقسیم‌شده و نمونه‌ی آن (کلیسای وانک) است؛ در مقابل، کنیسا‌ها دارای خصلت (تنزیهی -جلالی)، با دلالتگری حداقلی آیه‌ای، ارتباط کم با طبیعت، تناسبات انسانی، فاقد تزئینات فاخر، حداقل تنوع فضایی بوده و نمود آن، کنیسای موشه‌حیا و کنیسای ملا نیسان است. از این حیث مساجد در حالت بینابین قرارگرفته و دارای خصلت (تشبیهی -جمالی و تنزیهی -جلالی) هستند و نمود آن (مسجد جامع عباسی) است. اقلیت بودن این دو دین در اصفهان سبب حساسیت مضاعف بر روی مبانی و تأکید بر تمایز هویتشان شده است و ازاین‌رو می‌توان این تقابل را معنا نمود.


هادی سلطانی‌فرد، زهره سادات سید مرادی،
دوره 4، شماره 2 - ( 6-1395 )
چکیده

در یکصد سال اخیر، توسعه‌ی شهری در ایران سبب تغییرات عدیدهای در ساختار فضایی شهرها شده است. یکی از مهمترین این تغییرات، دگرگونی در روابط میان عناصر شهری و اثرات آن بر ویژگی‌های فضایی- عملکردی مسجد است. مسجد جامع شهر سبزوار یکی از عناصر مهم تاریخی شهر می‌باشد که علاوه بر عملکرد اجتماعی- مذهبی، نقش مهمی در ارتباط و پیوستگی فضایی هسته‌ی تاریخی شهر سبزوار داشته است. اما امروزه این عنصر نقش خود را به عنوان یک فضای اصلی شهری از دست داده است و به صورت منفک از سایر عملکردهای شهری قرار دارد. مسأله‌ی اصلی در این تحقیق، بررسی و تحلیل اثرات پیکره‌بندی شهر و مسجد جامع سبزوار بر روابط فضایی- عملکردی و مقایسه آن در دو دوره‌ی تاریخی (1285- 1394 هجری شمسی) است. هدف از این تحقیق، بررسی ویژگی‌های فضایی مسجد در دو دوره‌ی فوق و سنجش آن در مقایسه با کارکردهای کنونی آن است. تحقیق از نوع کمی- مقایسه‌ای است و با استفاده از متغیرهای هم‌پیوندی، اتصال و انتخاب در تئوری چیدمان فضا به تحلیل روابط فضایی می‌پردازد. نکته‌ی قابل توجه در این تحقیق تحلیل توپولوژیک فضاهای شهری و مقایسه‌ی آنها جهت تحلیل روابط عملکردی است. نتایج نشان داد که مسجد در دوره‌ی تاریخی از وضوح و خوانایی قابل توجهی نسبت به دوره‌ی کنونی برخوردار بوده است. همچنین مسجد و شهر در سال 1285ه.ش. از انسجام فضایی بالایی نسبت به دوره‌ی معاصر برخوردار بودند. علاوه بر این تحلیل توپولوژیک فضای شهری و رابطه‌ی همبستگی میان دو متغیر هم‌پیوندی و انتخاب نشان داد که مسجد در سال 1285ه.ش. به واسطه ارتباط کالبدی و فضایی با پیرامون خود علاوه بر نقش اجتماعی- مذهبی به عنوان یک فضای شهری عمل می‌کرده است و از نظر عملکردی یکی از جاذب‌ها و انتخاب‌های اصلی استفاده‌کنندگان در تردد و استفاده از این فضا به شمار می‌رفته‌است؛ درحالیکه در سال 1394 ه.ش. مداخلات گسترده و حذف ارتباط کالبدی- فضایی میان مسجد جامع و سراهای مجاور و بافت مسکونی پیرامون سبب تغییر جایگاه مسجد جامع از یک فضای شهری در ساختار فضایی شهر تاریخی سبزوار و نزول آن به یک عنصر کالبدی و معماری صرف در زمان حال است. از این رو، امروزه به میزان زیادی از تعاملات اجتماعی در مسجد جامع سبزوار کاسته شده و مسجد جامع به عنوان یک عنصر کالبدی فقط دارای نقش مذهبی است.


مریم کیایی، یعقوب پیوسته گر، ، علی اکبر حیدری،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده

بازده عملکردی مسجد مانند هر فضای عملکردگرای دیگر، تحت تاثیر چیدمان فضایی آن قرار دارد. در واقع فضاهای مذهبی دارای ویژگی­های ­منحصر به فردی هستند که از آغاز اسلام تا کنون بدون تغییر باقی مانده و تنها مختص به خود این فضاها می­باشند. این ویژگی­های خاص سبب پایداری استفاده از الگوهایی خاص در معماری این گونه از بناها شده است. چگونگی ارتباط بین ورودی، حیاط و شبستان(های) مسجد از جمله این ویژگی­هاست که در بسیاری از موارد وجود عنصری به عنوان ایوان در سازمان فضایی این بناها، نقش یک گره ارتباطی را ایفا نموده و به عنوان یک فضای نیمه باز، ارتباط میان حیاط و شبستان­های مسجد را فراهم می­آورد. لذا پژوهش حاضر به بررسی نقش ایوان در ارتقا راندمان عملکردی مسجد می­پردازد. ابزار سنجش موضوع تحقیق حاضر تئوری نحو­ فضا می­باشد. این نظریه قادر است که اطلاعات مربوط به ویژگی­های ساختاری پیکره­بندی فضایی بنا را به منظور تجزیه و تحلیل آن، در اختیار پژوهش­گران قرار دهد. شیوه­ی مورد نظر دارای دو ابزار می­باشد که شامل "نمودارهای توجیهی" و "نرم افزار" است. به منظور دست­یابی به این هدف، پس از بررسی ادبیات پژوهش، شاخص­های مرتبط با راندمان عملکردی فضا استخراج و معرفی می­گردد. در مرحله بعد به منظور تحلیل میزان راندمان عملکردی، پس از ترسیم نموداهای توجیهی مربوط به هر فضا، بخشی از شاخص­ها با استفاده از روابط ریاضی نحو فضا آنالیز شده و بخشی دیگر با استفاده از نرم افزار Depthmap مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. بر این اساس در مجموع، راهبرد مورد استفاده در پژوهش، کمی خواهد بود. نتایج نهایی مستخرج از دو روش مذکور نشان داد که وجود ایوان و فضاهای وابسته به آن در ساختار فضایی مساجد باعث افزایش عمق فضایی، درجه همپیوندی و پیوند بهتر میان فضای حیاط و شبستان می­گردد که مجموعه این عوامل، ارتقا راندمان عملکردی بین فضای ورودی، حیاط و شبستان­(های) مسجد را در پی دارد. از جمله دیگر نتایج مستخرج از این پژوهش می­توان به تعداد ایوان­های موجود در مساجد در ارتقا راندمان عملکردی آنها اشاره نمود؛ به این ترتیب که هر چه تعداد ایوان­ها در مساجد حیاط مرکزی افزایش یابد، میزان راندمان عملکردی آن نیز به مراتب افزایش می­یابد.


مصطفی آزادی، ملیحه تقی پور،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده

معماری اسلامی به مثابه یکی از بزرگترین شاخه‏های هنر اسلامی، توانسته است بخش عظیمی از خصوصیات هنر اسلامی در بستر زمان و در طول دوره‏های گوناگون را نهادینه سازد. ویژگی‏های معماری اسلامی بیش از هر چیز در وجود مسجد متجلی شده است، که خود تجسم هماهنگی، نظم و آرامش در طبیعت است. فضایی که پروردگار آن را به مثابه خانه همیشگی مسلمانان برای عبادت تعیین کرده است. معماری مساجد در دوران‏های مختلف دستخوش تحولات گوناگونی بوده و هر دوره تاریخی ویژگی‏های خاص خود را نمایان کرده است. مساجد امام اصفهان و وکیل شیراز به عنوان دو نمونه از دو دوره تاریخی مختلف نشانگر ویژگی‏های معماری دوران خود می‏باشد.  پرسش مورد نظر این پژوهش بر این مبنا استوار است که معماری مسجد وکیل شیراز و امام اصفهان به عنوان شاخص‏های دو دوره متوالی دارای چه ویژگی‏های مشترکی می‏باشد و چه عناصری از معماری مسجد وکیل را می‏توان متاثر از مسجد امام اصفهان دانست؟ از این رو این پژوهش بر آن است تا با بررسی، مقایسه و تحلیل عناصر و ویژگی‏های دو شاهکار هنر و معماری اسلامی ایران، یعنی مسجد امام اصفهان و مسجد وکیل شیراز به شباهت‏ها و تفاوت‏های حاکم در نگرش آن‏ها و هویت‏های طراحی مساجد فوق بپردازد. به منظور انجام این مهم از راهبرد توصیفی تحلیلی به همراه روش قیاسی بر پایه عناصر ساختار فضایی و عملکردی صورت پذیرفت. با مطالعۀ منابع کتابخانه‏ای و میدانی از طریق مشاهده و استفاده از کروکی و نقشه اطلاعات گردآوری شده، بررسی و تحلیل گردیده و در قالب جدول‏های ارایه شده‏اند. آنچه یافته‏های این پژوهش نشان می‏دهد که معماری مساجد دارای ویژگی‏های مشترکی است که در دوران‏های مختلف از جمله صفویه و زندیه دنبال شده است. اما ویژگی‏های متفاوت این دو مسجد نشان می‏دهد که احتمالا حکومت زندیه به جای الگوبرداری از صفات مساجد جامع دوره قبل از خود (صفویه)، بر زمینه تاریخی _ شهری شیراز متکی بوده است. در واقع می‏توان گفت معماری مسجد وکیل به لحاظ کارکردی و فضایی تشابهاتی با مسجد امام دارد اما در سازماندهی فضا و تناسبات دارای ویژگی‏های خاص خود است. مسجد وکیل شیراز علیرغم مسجد امام اصفهان که با استفاده از عناصر عمودی دارای ابهتی کم نظیر در فضای شهری است، از شیوه شبستانی که در تمام مساجد شیراز رایج بوده، بهره برده است.


حسین مرادی نسب، محمدرضا بمانیان، ایرج اعتصام،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده

معماری توده عینیت یافته فرهنگی است که به آن تعلق دارد و یا از آن تاثیر می­پذیرد. اگر معماری ایران نیز در طول دوره اسلامی مورد بررسی و تحقیق قرار گیرد این واقعیت را که معماری متاثر از اندیشه و باورها در طول دوره اسلامی است آشکار می­نماید در همین راستا هدف از این پژوهش نیز بازخوانی تاثیر اندیشه عرفانی بر پدیداری نمادگرایانه رنگ آبی در کاشیکاری مساجد می­باشد. شروع اندیشه عرفانی مبتنی بر کشف و شهود با امام محمد غزالی (قرن پنجم) و با فلسفه مبتنی بر نور شیخ اشراق سهروردی (قرن ششم) همراه بود که در آن مراتب معرفت و آگاهی با مراتب نور و ظهور آن مطابقت دارد و با رشد تفکر عرفانی نور و رنگ جلوه بارزتری یافت بطوریکه رنگ در اندیشه عرفانی نجم­الدین کبری (قرن هفتم) و شیخ علاءالدوله سمنانی (قرن هشتم)، جسمانیت و کثرت یافته نورالانوار است و هر رنگی نمایانگر باطنی (تمثیل) یک معناست. سابقه تاریخی نشان می­دهد تشکیل انجمن­های فتیان و فتوت نامه­ها نقش مهمی را در انتقال باورها و اندیشه­های عرفانی شیعی به صاحبان اصناف از جمله معماری داشته است لذا این بینش تمثیلی عرفانی خصوصاً در معماری مساجد (جامع) که اوج جلوه­گاه رمزی هنر معماران می­باشد بکار برده شده است تا نشان دهد نیایشگاه­ها می­توانند محل برقراری برترین نسبت میان معماری و باور به شمار آیند. زبان عرفانی که زبان رمزی و تمثیل است به بهترین وجهی در معماری دوره صفویه که اوج تفکر شیعی عرفانی است متجلی شده است. تناظر میان حالات (اولیه) منازل سلوک عرفانی با تمثیل استفاده از کاشی آبی در معماری مساجد ایرانی که یکی از تاثیرات باورهای عرفانی می­باشد، سبب گردیده است تا استفاده از کاشی آبی (چه لاجوردی و چه فیروزه­ای) بصورت غالب از ابتدای بهره­گیری تا استیلای تمام کاشیکاری در مساجد دوره صفویه (مسجد امام) باشد. در این پژوهش گردآوری داده­ها و اطلاعات از طریق مطالعات اسنادی و کتابخانه­ای صورت گرفته، سپس با تحلیل داده­ها ضمن استفاده از روش توصیفی تحلیلی در بستر تاریخی با استفاده از شواهد تعیین­گر به اثبات آن پرداخته می­شود.


علی تخمچیان، مینو قره‌بگلو، احد نژاد‌ابراهیمی،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده

قواعد و تناسبات در اعداد، هندسه و موسیقی، از دیرباز مورد توجه محققان بوده است. استخراج و تطبیق برخی از این قواعد، تناسبات و بررسی آن‌ها با معماری بناهای فاخر، از موضوعات پیچیده و همهِ‌جانبه‌ی درخور توجه می‌باشند. از این‌رو می‌توان در بررسی میان موسیقی و ریاضی، اقدام به تعریف معیارهایی مشخص نمود. معیارهایی که امکان تطبیق آن‌ها با معماری مورد سؤال و کنکاش است. هدف این نوشتار یافتن رابطه‌ی بین «موسیقی و ریاضیات»، «معماری و موسیقی» و «معماری و ریاضیات»، و تعیین مرزبندی و نقاط مشترک میان این علوم است تا از این طریق به الگویی هندسی در جلوخان مسجد شیخ‌لطف‌الله، و نمودِ این رابطه‌ها میان آسمانه‌ی گنبدخانهِ این مسجد با موسیقی دست یافت. برای تحقـــق هدف مذکور، روابط بین معمــــاری و موسیقـــی و معمـــاری و ریاضیــــات، جهت تطبیق در قالب یک مفهوم به عنوان موسیقــی – ریاضـــی، تحلیل شده که متغیرهایی نظیر تعادل، توازن و تقارن، تزئینات و تناسبات، احساس شنیداری، فلسفه‌ی اعداد، تناسبات عددی، هندسه‌ی ترسیمی و روابط عددی، از عوامل مؤثر در آن هستند. این تحقیق از نوع پژوهش‌های نظری می‌باشد که بخش مبانی نظری آن با روش تفسیری تاریخی انجام شده و در مطالعه‌ی موردی که بر معماریِ جلوخان و آسمانهِ‌ی گنبدخانهِ مسجدِ شیخ‌لطف‌الله، صورت می‌گیرد؛ از استدلال منطقی استفاده گردیده است. نتایج تحقیق نشان می‌دهد: اکثر نقاط هندسی جلوخان از نقاطِ شروع تا پایان، خطوط اصلی، خطوط تقارن‌ها، خطوط طاق‌ها، خطوط مقرنس‌ها و بسیاری از جزئیات جلوخانِ مسجد بر الگوی پیش‌فرض منطبق است. الگویی که با استفاده از تشابه دستگاه شورِ سُل، در مدولی تلفیقی از ریاضیات و موسیقی شکل گرفته است و هارمونی زیبای این دستگاه ایرانی در جلوخان مسجد و جداره‌های میدان نقش جهان نیز دیده می‌شود. همچنین هارمونی دستگاه شور در تزئیناتِ اوج‌گیرانهِ آسمانه مسجد نیز دیده می‌شود و این تزئینات هارمونیکِ، گواهی از زیرتر‌شدن نت‌های موسیقی و یا به‌عبارتی، بیشتر شدن فرکانس‌ نت‌ها در دستگاه شور نیز می‌باشند.
مریم قاسمی سیچانی، فاطمه قنبری شیخ‌شبانی، محبوبه قنبری شیخ‌شبانی،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده

کتیبه‌های قرآنی، عناصر جدایی‌ناپذیر تزئینات مساجد هستند که علاوه بر ترویج فرهنگ اسلامی، انعکاس‌دهنده‌ی شرایط سیاسی و اجتماعی دوره‌ی نگارش خود نیز هستند. مسجد جامع اصفهان به لحاظ اهمیت، وسعت، تعدد دوره‌های ساخت و حجم تزئینات، از جمله بناهایی است که بیشترین تعداد کتیبه‌های تاریخی را در معماری اسلامی ایران، درخود جای داده است. در پژوهش‌های موجود کمتر به شناخت و تحلیل مضمون کتیبه‌های مورد استفاده در این بنا پرداخته شده است. لذا، این مقاله با هدف شناخت، تحلیل و قیاس مضمون کتیبه‌های قرآنی در ورودی‌ها و محراب‌های مسجد جامع اصفهان نگارش یافته است. برای دستیابی به مضامین آیات کتیبه‌ها و بررسی ارتباط موضوعی آنها از لحاظ سیاسی، اجتماعی و محل کاربردشان در این بنا، تحقیق به روش تفسیری- تحلیلی انجام گرفت و از منابع اسنادی، کالبدی (مشاهده و حضور در محل) استفاده شد. یافته‌های پژوهش نشان دادند متن عمده کتیبه‌های ورودی‌ها و محراب‌های مسجد جامع اصفهان مذهبی است. بیشترین تعداد کتیبه‌های قرآنی ورودی‌ها و محراب‌های مسجد جامع اصفهان در دوره‌ی صفویه الحاق شده است و بعد از آن به ترتیب دوره‌های قاجار، آل مظفر، ایلخانی و سلجوقی دارای بیشترین تعداد کتیبه‌های خطی قرآنی هستند. در بین ده ورودی و هفده محراب مسجد جامع اصفهان پانزده مورد دارای کتیبه قرآنی بوده است. به نظر می‌رسد شرایط سیاسی و اجتماعی هر دوره در انتخاب آیات برای نگارش کتیبه‌های ورودی‌ها و محراب‌های ذکر شده، تأثیر قابل توجهی داشته است. به طوری که در زمان‌های آشفتگی اوضاع سیاسی، اجتماعی و مذهبی، آیات قرآنی انتخاب شده برای کتیبه‌های محراب‌ها و ورودی‌های مسجد جامع اصفهان به نوعی اشاره به اتفاقات خاص آن دوران داشته است و زمانی که به نوعی آرامش نسبی سیاسی و اجتماعی برقرار بوده مضمون آیات انتخابی در ورودی‌ها اشاره به مسائلی در باب توحید و یگانگی خداوند ایمان و اعتقاد به معاد، نبوت و بعثت پیامبر و در نهایت آیاتی که در باب اهمیت مساجد آورده شده است. همچنین، مضمون آیات محراب‌ها اشاره به وقایع جامعه‌ی مسلمین از جمله تغییر قبله‌ی مسلمین، بعثت پیامبر و رهبری توجه داشته است.
علی‌رضا صادقی، مهدی خاکزند، امید باقرزاده،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده

به نظر می­رسد هدف نهایی شهر ایرانی اسلامی، هموار کردن راه انسان به سوی قرب الهی است. از این‌رو، شهر ایرانی اسلامی امروزی، باید بستری مناسب برای پاسخگویی به نیازهای متنوع شهروندان باشد. در شهر ایرانی اسلامی کهن، فضاهای عمومی، همواره محلی برای تبلور وحدت امت اسلامی، برگزاری آیین­های جمعی مذهبی، داد و ستد، برقراری تعاملات اجتماعی و ارتباط با محیط طبیعی پیرامون بوده­اند. فضاهای عمومی تعریف شده، سرزنده، منعطف، پر­رونق، دوست­دار محیط زیست و دارای بار معنایی ویژه که در این تحقیق مکان نامیده می­شوند. مکان‌هایی که آفرینش آن­ها، امت اسلامی را تعریف می­کند و نیاز به آن‌ها در شهرهای ایرانی اسلامی امروز، بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود. به طور حتم نمونه‌ی عالی اینگونه فضاها در شهرهای ایرانی اسلامی گذشته، فضا و صحن مساجد تاریخی بوده­است. در واقع این پژوهش، به دنبال پاسخ به این سؤال است که چه مؤلفه‌هایی بر شکل‌گیری مکان در شهرهای ایرانی اسلامی تأثیرگذارند؟ از این‌رو هدف اصلی این پژوهش، تحلیل ویژگی­های کالبدی، معنایی و عملکردی مساجد (به عنوان عالی­ترین نمونه‌ی مکان‌های عمومی در شهر­های ایرانی اسلامی) به منظور شناخت مؤلفه­های مؤثر بر شکل­گیری مکان در شهر­های ایرانی اسلامی است. به این منظور دو مسجد تاریخی در شهر شیراز (مساجد عتیق و نصیرالملک) که دارای ویژگی­های منحصر به فرد کالبدی-معنایی هستند؛ و یکی در گذشته پررونق و سرزنده بوده و دیگری امروزه محل برقراری تعاملات اجتماعی شهروندان به شمار می­آید؛ به عنوان نمونه‌های موردی این پژوهش انتخاب شده­اند. همچنین پژوهش حاضر از روش­ تحقیق توصیفی تحلیلی در بخش تدقیق چارچوب نظری استفاده کرده و از روش­های تحقیق علّی-مقایسه­ای و تحلیل محتوا و شیوه­های مرور اسناد تصویری و مصاحبه با خبرگان و فرآیند تحلیل شبکه­ای (ANP) به منظور رتبه­بندی شاخص­ها و تحلیل نمونه­های موردی بهره گرفته است. نتایج نشان می­دهد مؤلفه­‌ی فرم (با شاخص­های عناصر جذب‌کننده‌ی توجه، قابلیت جهت­یابی و قابلیت ادراک از طریق حس­های مختلف)، مؤلفه‌ی فعالیت (با شاخص­های رفتار، زبان بدن و معاشرت­پذیری فرهنگی)، مؤلفه‌ی معنا و تصورات (با شاخص­های خاطره­انگیزی، معنویت، معانی و ارزش­ها و احساس) و مؤلفه‌ی اکوسیستم (با شاخص­های درخت و گیاه، آب، نور طبیعی و هم­ساز بودن با اقلیم) بر شکل­گیری مکان در شهر ایرانی اسلامی تأثیرگذارند. همچنین در این پژوهش، ضمن تحلیل نمونه­های موردی بر اساس مؤلفه­ها و معیار­های کلیدی شکل­گیری مکان، راهبرد­ها و سیاست­های طراحی­محور جهت شکل­گیری مکان در شهر ایرانی اسلامی ارائه شده­است.
مهدی حمزه نژاد، مصطفی صیرفیان پور،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده

میزان تشخص عناصر اصلی شهر به ویژه بناهای مذهبی، در سیمای شهرهای اسلامی از گذشته تا به امروز، تغییرات بسیاری داشته است. نما، ‌ارتفاع و موقعیت بنا در پلان شهر از جمله راه های ایجاد تشخص است. همچنین در ادوار مختلف برخی بناها با فعالیت های خاص در بستر شهر تشخص یافته اند. عناصری که در گذشته مسجد، ‌بازار، خانقاه،‌ مزار، حمام، آب انبار، تکیه و حسینیه، مدرسه و ارگ بودند و امروز بناهای سیاسی، اداری،‌ تجاری و گاه مسکونی و مذهبی. این که چه عناصری تشخص بیشتری دارند ریشه در ایدئولوژی حاکمان وقت و یا سازندگان بنا دارد. از میان عناصر شهری، تشخص بناهای مذهبی از پر مناقشه‌ترین موارد است. هدف این پژوهش، گونه‌شناسی تشخص بناهای مهم ارسن شهری به ویژه بناهای مذهبی است که می‌تواند برای طراحی شهری معاصر راه‌گشا باشد.
این پژوهش با تحلیل بستر شکل‌گیری شیوه‌های چهارگانۀ معماری ایرانی اسلامی و همچنین با شیوۀ پدیدار شناسی از عمل به نظر، به گونه شناسی تطبیقی تشخص عناصر شهری در سیمای شهرهای سنتی ایران پرداخته است. در ادامه پژوهش، تلاش می‌شود با معیارهای نظری و فرهنگی به نقد و ارزیابی عناصر شاخص شهری پرداخته شود.
براساس یافته های به دست آمده دو گونه برخورد در تشخص سیمای شهری از هم قابل تفکیک است. گونۀ نخست ضرورت گرا - کارکردگرا است که ظهور و تشخص بناها را بیش از سیما، در موقعیت قرارگیری در شهر دنبال می‌کند و چندان به تمایز زیباشناسانه اهمیت نمی‌دهد. این گونۀ تشخص در دوره های نخست تمدن اسلامی‌ (شیوۀ خراسانی) همچون ارسن شهری نایین بیشتر رایج بود. در گونۀ دوم بر تشخص زیباشناسانۀ بناها به ویژه بناهای مذهبی تأکید می‌شود. تشخص بنا در شهر، از مرحله تشخص به واسطه کارکرد و موقعیت شهری به مرحله ایجاد تشخص از طریق نما و برخورد زیباشناسانه با آن سیر می‌کند، سپس در دوره صفویه با نگاهی تعادلی، علت تشخص ترکیبی است از عملکرد و موقعیت بنا در شهر و پرداخت زیباشناسانه به نمای آن. این پژوهش دورۀ صفویه را به عنوان رویکردی متعادل در نحوه تشخص یافتن عناصر شهری معرفی کرده و تداوم الگوهای این دوره را توصیه می‌نماید.
 
مریم اکبری، محمد مهدی مولایی،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده

اسلام به‌طور سریع و در مدتی کوتاه‌تر از نیم‌قرن، در ابعاد گسترده‌ای-از اسپانیا تا مرزهای چین- گسترش یافت. درصورتی‌که مسیحیت با روندی بسیار آرام و در خلال چندین قرن صورت گرفت. پس از گسترش اسلام در غرب آسیا، نیاز به شهرهایی متناسب با الگوی زندگی اسلامی، باعث گردید در بسیاری از شهرها مسلمانان به دنبال تحول در زیربناهای فکری جامعه و درعین‌حال با ایجاد کم‌ترین تغییر در کالبدهای موجود، رویکردی را به وجود آوردند که بناهایی مانند کلیساها را به مساجد تبدیل نمایند. این پژوهش با مطالعه‌ی روند تبدیل کلیساها به مساجد در دوره صدر اسلام به بررسی جنبه‌های مختلف تأثیرات اعتقادی آیین اسلام و مسیحیت بر معماری خواهد پرداخت.
پرسش‌های مطرح‌شده در این پژوهش مربوط است به ریشه‌های شکل‌گیری فضای مسجد و کلیسا و بررسی روند جریانات اعتقادی- مذهبی ادیان اسلام و مسیحیت که چگونه متأثر و متبلور از اندیشه‌های اسلامی در معماری مسیحیت در جریان تبدیل کلیسا به مسجد بوده است.
فرضیه پژوهش علت شکل‌گیری جریان تاریخی تبدیل کلیسا به مسجد را ناشی از حضور وجوه موازی در اندیشه‌های عرفانی و الهیات ادیان اسلام و مسیحیت دانسته و بیانگر اندیشه‌های انعطاف‌پذیر دین اسلام در تأثیرپذیری از الگوهای زیبایی شناسانه است. بر اساس پرسش‌های مطرح‌شده و با هدف اثبات فرضیات فوق، این پژوهش با کمک راهبرد تحقیق تفسیری- تاریخی و با استفاده از روش تحقیق کتابخانه‌ای، با رویکرد تطبیقی به تحلیل موردی نمونه‌های کلیساهای تبدیل‌شده به مساجد، می‌پردازد. ریشه‌یابی و تطبیق عرفان و الهیات مشترک تأثیرگذار بر معماری بناهای عبادتگاهی اسلام و مسیحیت، با بیان جنبه‌های مؤثر در ایجاد جریان تاریخی تبدیل کلیسا به مسجد، نشانگر انعطاف‌پذیری دین اسلام در مقابل انتخاب بهترین الگوهای موجود برای تأمین نیاز مسلمانان و اجتماع در یک بنای عبادتگاهی بوده است. بنای کلیسا بر مبنای نظام اعتقادی مسیحیان توانسته به مکان مناسبی برای مسلمانان با هدف مشترک تجمع یکتاپرستان برای عبادت پروردگار تبدیل گردد.
 

صفحه 1 از 3    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهش های معماری اسلامی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Iran University of Science & Technology

Designed & Developed by : Yektaweb