جستجو در مقالات منتشر شده


13 نتیجه برای معاصر

محمدجواد مهدوی نژاد، پریا سعادت جو،
دوره 1، شماره 1 - ( 12-1392 )
چکیده

گرایش به هویت و تلاش برای دست یابی به یک معماری باهویت، جریانی کلیدی در معماری معاصر کشورهای اسلامی به شمار می رود. سرزمین عربستان سعودی به عنوان خاستگاه اسلام با اقتصادی رو به رشد در دهه های اخیر، اکنون بستر ساخت و سازهای عظیمی است که معماری معاصر آن را بیش از هر زمان دیگر با چالش هویت و اصالت روبرو کرده است. هرچند پژوهش هایی به صورت پراکنده چالش هویت و هویت‌گرایی را در معماری معاصر عربستان سعودی بررسی کرده اند، کمتر تحقیقی به تحلیل تعامل و تقابل هویت اسلامی با آثار معاصر این کشور پرداخته است. هدف اصلی از این پژوهش شناسایی و تحلیل نسبت مفهوم هویت اسلامی و بومی با معماری معاصر عربستان سعودی است. از این رو سوالات اصلی پژوهش عبارتند از: 1- چه جریان‌ها و گرایش‌هایی در معماری معاصر عربستان قابل تعریف اند؟ و هر یک از این گرایش‌ها چگونه به مفهوم هویت در آثار خود توجه کرده اند؟ 2- رابطه میان نظر (آنچه معماران از طرح خود در ذهن دارند و یا هدفی که در ذهن طراح برای دست یابی به یک معماری باهویت دنبال می شود) و عمل (آنچه در محصول طراحی مشاهده می شود و توسط مخاطب درک می‌شود) در معماری معاصر عربستان سعودی چگونه است؟ بر اساس چارچوب نظری پژوهش آثار معماری معاصر در پنج محور اساسی شامل: 1- ایده ساختاردهنده طرح (کانسپت)، 2- فناوری ساخت (بکارگیری فناوری‌های نوین)، 3- مصالح، 4- شکل و فرم و 5- رابطه با محیط مورد تحلیل قرار گرفتند. از این رو پژوهش با رویکردی بی طرفانه، آثار طراحی شده در دو دهه اخیر را از منظر شاخصه های مذکور مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. این تحقیق در دو لایه صورت پذیرفت. در لایه نخست نظر معمار درباره اثر معماری طراحی شده مورد بحث قرار گرفت. سپس در لایه دوم بر اساس چارچوب نظری ترسیم شده، پژوهشگران آثار مذکور را مورد مطالعه قرار دادند. مقایسه تطبیقی نتایج حاصل از تحلیل نظرات شخص معمار درباره اثر خود، با تحلیلی که توسط پژوهشگران درباره اثر و ویژگی‌های آن به عنوان یک محصول ارائه نمودند؛ مشخص کننده فاصله نظر و عمل در آثار معماری معاصر عربستان سعودی در برخورد با موضوع هویت بود. برای دست یابی به هدف فوق، 50 اثر منتخب از میان آثار شاخص دو دهه اخیر کشور عربستان بر اساس شاخصه های تحلیلی پژوهش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سپس با استفاده از نرم افزارهای صفحه گسترده میزان همبستگی میان آراء این دو گروه (نظر طراح و دریافت کارشناسان از طرح) مورد تحلیل قرار گرفت. دستاوردهای پژوهش نشان داد که سهم قابل توجهی آثار شاخص معماری معاصر کشور عربستان سعودی به دست معماران خارجی ساخته شده، که اغلب ایشان از آشنایی کافی با دین مبین اسلام به عنوان دین رسمی آن کشور برخوردار نیستند. تحلیل تنوع شکلی و مفهومی آثار نشانگر آن است که می توان نوعی سرگشتگی را در معماری معاصر عربستان سعودی مشاهده نمود. همچنین دستاوردها موید این نکته است که آنچه در جملات و اظهار نظر معماران در قالب احیای هویت بومی بیان شده، در عمل به تقلید از فرم‌های مشهور در معماری غرب منتهی شده است. از این رو تناقض میان نظر و عمل منجر به نوعی تکثرگرایی و بی نظمی در معماری معاصر عربستان سعودی شده است؛ هرچند کیفیت ساخت در نمونه های تحلیل شده از جایگاه قابل قبولی برخوردار است. بی توجهی به این مقولات و برخورد سطحی با مسئله منجر به گسست از گذشته خواهد شد و پیش بینی می شود که با این روند بحران هویت در این کشورها تعمیق شود.


محمدجواد مهدوی نژاد، پریا سعادت جو،
دوره 2، شماره 2 - ( 6-1393 )
چکیده

گرایش به هویت و تلاش برای دست یابی به یک معماری باهویت، جریانی کلیدی در معماری معاصر کشورهای اسلامی به شمار می رود. هدف اصلی از این پژوهش شناسایی و تحلیل نسبت مفهوم هویت اسلامی و بومی با معماری معاصر کشورهای اسلامی است. از این رو سوالات اصلی پژوهش عبارتند از: 1- چه جریان‌ها و گرایش‌هایی در معماری معاصر کشورهای اسلامی قابل تعریف اند؟ و هر یک از این گرایش‌ها چگونه به مفهوم هویت در آثار خود توجه کرده اند؟ 2- رابطه میان نظر (آنچه معماران از طرح خود در ذهن دارند و یا هدفی که در ذهن طراح برای دست یابی به یک معماری باهویت دنبال می شود) و عمل (آنچه در محصول طراحی مشاهده می شود و توسط مخاطب درک می-شود) چگونه است؟ بر اساس چارچوب نظری پژوهش آثار معماری معاصر در پنج محور اساسی شامل: 1- ایده ساختاردهنده طرح (کانسپت)، 2- فناوری ساخت (بکارگیری فناوری‌های نوین)، 3- مصالح، 4- شکل و فرم و 5- رابطه با محیط مورد تحلیل قرار گرفتند. از این رو پژوهش آثار طراحی شده در دو دهه اخیر را از منظر شاخصه های مذکور مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. از میان کشورهای غرب آسیا، کشور عربستان سعودی به عنوان نمونه موردی انتخاب شده؛ و پنجاه اثر منتخب از میان آثار شاخص دو دهه اخیر آن مورد تحلیل قرار گرفتند. سپس با استفاده از نرم افزارهای صفحه گسترده میزان همبستگی میان آراء این دو گروه (نظر طراح و دریافت کارشناسان از طرح) مورد تحلیل قرار گرفت. دستاوردهای پژوهش نشان می دهد که نوعی آشفتگی مبتنی بر تقلید از فرم‌های مشهور در معماری غرب، تناقض میان نظر و عمل منجر به نوعی تکثرگرایی و بی نظمی در معماری معاصر عربستان سعودی شده است؛ هرچند کیفیت ساخت در نمونه های تحلیل شده از جایگاه قابل قبولی برخوردار است.
زهرا زمانی، مریم آزموده، حجت قاعدی،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1393 )
چکیده

این مقاله جستاری پیرامون مطالعه تطبیقی رویکرد مبتنی بر بینش اسلامی با رویکرد معاصر در مواجهه با محیط زیست است. در این پژوهش با مقایسۀ این دو رویکرد، وجوه اشتراک بیانیه های حامیان محیط زیست در دوره معاصر با آموزه های مبتنی بر بینش اسلامی روشن شد. سوال اصلی در این پژوهش عبارت است از: چرا و چگونه متون و منابع دینی در زمینه های مختلف از جمله مسائل زیست محیطی می تواند راه گشا باشد؟ آیا این تعالیم نگرانی های امروز بشر در حوزه بحران های زیست محیطی را پوشش می دهد؟ بشر پس از رویارویی با بحران های زیست محیطی معاصر، به لزوم تغییر نگرش در مواجهه با طبیعت پی برد. این در حالی است که آموزه های اسلامی قریب به 1400سال پیش در باب لزوم حفظ محیط، تعالیم بسیاری برای بشر داشته است. از این رو هدف از انجام این پژوهش روشن کردن لزوم باز خوانی عمیق این مفاهیم از متون اسلامی و کاربردی کردن آن در حوزه های مرتبط با محیط زیست از جمله معماری است. روش تحقیق در این مقاله از نوع ترکیبی می باشد، که براساس روش کیفی و استدلال منطقی استوار است. پس از مطالعه محیط زیست از منظر اسلامی و رویکرد معاصر در این حوزه، از راهکار مطالعه تطبیقی "جرج اِف بِردی" جهت تحلیل و مقایسه این دو رویکرد استفاده شد، که شامل چهار مرحله توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه است استفاده شد. لازم به ذکر است، شاخص های مورد نظر در این مقایسه از طریق مطالعه اسنادی و پرسش از متخصصین به روش دلفی تعیین گردید. در این پژوهش پس از انجام مطالعات اسنادی و مطالعه تطبیقی و تحلیلی این دو ریکرد، لزوم استخراج دستورات و راهکارهای اسلام در راستای حفظ محیط زیست آشکار گشت. همچنین این پژوهش بیانگر این نکته است، که عمل به تعالیم اسلام که فارغ از زمان و مکانی خاص به بشر ابلاغ شده، و در آن تمامی پدیده های طبیعی به واسطه انتساب به خداوند دارای ارزش ذاتی هستند، می توانست مانع از وقوع و تشدید بحران زیست محیطی فعلی باشد. همچنین بسیاری از مسیرهایی را که بشر صرفا از روی تجربه طی کرده کوتاه نموده و از بسیاری از خسارات وارد شده به محیط زیست جلوگیری نماید. از این رو بررسی دقیق تر این آموزه ها می تواند به باز کردن افق های جدیدی در جهت تکمیل این نظریات کمک نماید.
محمد جواد مهدوی‌نژاد، محمد مشایخی، منیره بهرامی،
دوره 2، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده

در دوران معاصر، نگاه معماری مدرن و در امتداد آن معماران آکادمیک نسل جدید بر روی طراحی بناهای جدید، از جمله مساجد، تأثیرهای فراوانی داشته است. یکی از مهمترین این تأثیرات تغییرات شکلی و فضایی مساجد در دوران معاصر است به نحوی که امروزه مساجد نوگرا به عنوان خوانش جدیدی از مسجد در فضای معماری و جامعه مطرح شده‌اند. در این میان تنوع گونه‌ها و الگوهای ایده‌پردازانه در طراحی بسیار زیاد هستند و بر خلاف گذشته که سنت‌های خاصی در هر دوره بر ساخت مسجد حاکم بود؛ نمی‌توان مساجد را واجد هیچ خصوصیت شکلی مشخصی دانست. علاوه بر تحولات وسیعی که در زمینه طراحی و ساخت بناهای معاصر وجود دارد؛ این مقاله درصدد است به بازشناسی گرایش‎های طراحی مسجد در دوران معاصر به طور خاص بپردازد و با شناسایی شاخص‎های این تحولات به طبقه‌بندی آنها پرداخته و به نوعی جریان‎های تأثیرگذار بر دوران تحول را در معماری مساجد بشناسد. پرسش‌های پژوهش عبارت اند از: آیا می‎توان گرایش‎هایی را در طراحی مساجد معاصر ایران در مقایسه با جهان اسلام پیشنهاد نمود؟ چه معیارهایی برای این مهم می‎توان در نظر گرفت؟ چه گرایش‎هایی در طراحی مساجد معاصر وجود دارند؟ و هر یک دارای چه مشخصاتی هستند؟ فرآیند استنتاج از سه مرحله تشکیل شده است: انتخاب مساجد و شاخصه‌ها؛ طبقه‌بندی داده‎های کمی و تحلیل؛ و نتیجه گیری. بر اساس مبانی تحقیق، روش تحقیق نمونه‌ی موردی با استفاده از راهکارهای ترکیبی برای انجام تحقیق انتخاب شده است. رویکرد پژوهش «ساخت نظریه» است. روش گردآوری اطلاعات ترکیبی از مطالعات کتابخانه و مراجعه به میدانی است. برای رسیدن به پرسش‌های پژوهش با استفاده از یک روش کمی-کیفی به بررسی خصوصیات منتخبی از انواع گونه‌های مساجد نوگرای معاصر پرداخته شده است و سپس بنابر نتایج بدست آمده، الگوهای طراحی آنها شناسایی و تبیین شده است. بر اساس بررسی انجام شده بخشی از مساجد معاصر که گونه‌شناسی بر روی آنها انجام شد؛ مساجدی هستند که در جامعه‌ی اسلامی شاخص و یا مساجدی که از نظر کالبدی معنای مسجد را در کالبدی جدید معرفی کرده اند؛ این مساجد بر اساس گونه‌شناسی شکلی، خود به چهار دسته تقسیم شده اند. این زیرگروه‎ها عبارتند از: مساجد نوگرای سفید، مساجد ناب‌گرا، مساجد فرم‌گرا و مساجد نوگرای التقاطی.
فائزه شفیع‌یان داریانی، محمدرضا پورجعفر، علیرضا قبادی،
دوره 2، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده

این مقاله منتج از پژوهشی است هدفمند در جهت بررسی معنای عمیق ماندگاری در معماری ایران در دوره‌ی اسلامی و مقایسه با مفهوم پایداری و معماری پایدار در دوران معاصر. به نظر می‌رسد تعریف و تحقیق چندانی در باب علل و عوامل ماندگاری در معماری ایران انجام نشده است. آنچه که به صورت محدود انجام گرفته بیشتر به بیان توصیفی از بناهای ادوار مختلف معماری ایران پرداخته است. به دلیل نزدیکی معنای این دو واژه به یکدیگر، مرزبندی چندان مشخصی هم بین واژه‌ی ماندگاری با پایداری تا به امروز صورت نگرفته است. هدف از این پژوهش ضمن بیان تفاوت اساسی بین دو مفهوم ماندگاری و پایداری در معماری ایران، بیان ویژگی‌ها، عوامل و اصول مؤثر بر معماری ماندگار است. لذا این پژوهش در پی یافتن چرایی و رمز ماندگاری و جاودانگی در مجموعه آثار معماری به جا مانده از دوران گذشته است. معماری ایرانی شاهد استفاده از الگوهای ماندگاری بوده است که به دلیل بی‌توجهی معماران معاصر به این گنجینه عظیم و پذیرش بی‌چون و چرای معماری مدرن و وارداتی، بیم آن می‌رود که این الگوها به‌دست فراموشی سپرده شوند. پدیده‌های مذکور هم به لحاظ فرهنگی- ساختاری و هم کارکردی نقش معنی‌داری درجامعه ایفا می‌نمایند. لذا در مقاله حاضر، پس از بیان معنای واژه‌های ماندگاری و پایداری و مقایسه‌ی لغوی آنها با یکدیگر، به بیان دیدگاه‌های صاحبنظران درباره راز ماندگاری و مفاهیم پایداری پرداخته است. نتایج این پژوهش بر این مهم استوار است که معماری زنده به‌عنوان عامل ماندگاری و جاودانگی معماری امروز مطرح می‌شود و برای تبیین موضوع زیگورات چغازنبیل، مجموعه مذهبی- سیاحتی میدان نقش جهان، بازار تبریز و میدان آزادی مورد بررسی قرار می‌گیرد. پژوهش حاضر به لحاظ ماهیت موضوع از گونه‌ی استدلال منطقی است؛ لذا درانجام این پژوهش، برای جمع‌آوری اطلاعات از تکنیک‌هایی مثل اسناد و مدارک در بستر مطالعات کتابخانه‌ای، پرسشنامه استفاده شده است. نتایج تحقیق حاضر بر این مهم استوار است که تفاوت اساسی معماری ماندگار و پایدار در وجود عنصر معنی و معنویت است. علاوه بر این مشخصه، توجه به فرهنگ و استفاده از کهن‌الگوهای ماندگار و توانایی جذب مخاطب را می‌توان از دیگر تفاوت‌های میان معماری ماندگار و پایدار بیان نمود.
آصفی مازیار، ایمانی الناز،
دوره 4، شماره 2 - ( 6-1395 )
چکیده

شاخص‌های کیفی مسکن همواره به عنوان حساس‌ترین ابزار برنامه‌ریزی مسکن محسوب می‌شوند. عرصه مسکن به منظور تأمین رشد اجتماعی، علاوه بر خود واحد مسکونی، محیط پیرامون آن را نیز در بر می‌گیرد. در مقاله حاضر سعی بر این بوده تا با ژرف‌کاوی کیفیت مسکن در خانه‌های سنتی ایران، معیارهایی جهت تدوین راهکارهای مؤثر برای افزایش کیفیت مسکن معاصر به دست آید. این تحقیق به روش کیفی انجام شده و برای ارزیابی نهایی داده‌ها از روش تحلیل سلسله مراتبی بهره گرفته شده است. شیوه جمع‌آوری اطلاعات بر پایه چک‌لیست‌هایی برای تکنیک‌های مصاحبه، مشاهده‌، بررسی ویژگی‌های مکانی- فضایی و سنجش طرز برخورد بوده و در این مسیر از مطالعات اسنادی و کتابخانه‌ای و تحلیل نقشه‌ها استفاده گشته است. بدین منظور در ابتدا نظام‌های متعدد سنجش کیفیت محیط‌های مسکونی مطالعه و مدلی برای ارزیابی کیفی مسکن تدوین شد. در گام دوم با بررسی عوامل اصلی مدل، 5 شاخص کیفی برای ارزیابی مسکن تعیین گشت. در مرحله بعدی پارامترهای برگرفته از چک‌لیست‌ها در رابطه با هر شاخص طی بررسی‌های رفت و برگشتی نسبت به داده‌های دیگر شاخص‌ها و تأثیر کلی عوامل تحقیق، تحلیل و معیارهای به دست آمده در رابطه با شاخص‌های اصلی در خانه‌های سنتی ایران معرفی شد. سپس با تحلیل و تفسیر این معیارها و وارد ساختن تأثیرات سبک زندگی، نیازهای انسان و شرایط جامعه معاصر با امتیازدهی معیارها و الویت‌بندی شاخص‌ها، راهکارهایی جهت بهبود جنبه‌های کیفی مسکن معاصر پیشنهاد گشت. بر اساس نتایج این تحقیق رابطه معناداری بین کیفیت خانه‌های سنتی، انسان، معماری و سبک زندگی گذشته وجود دارد که از سنت‌ها و ارزش‌های اصیل سرچشمه می‌گیرد. همچنین به ترتیب اهمیت، شاخص‌های نیازهای انسان، کیفیت محیطی، کالبدی، عملکردی و ساختاری در این رابطه معنادار سهیم بوده‌اند که می‌بایست در طراحی مسکن معاصر مدنظر قرار گیرند. هر چند در مقایسه کلی همگامی متناسب تمامی شاخص‌های مطرح به کیفیتی ماندگار منتج شده است.


فاطمه برادران هروی، مهدی حمزه‌نژاد،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده

تعارض زیبایی-والایی از موضوعات پرتنش در اندیشه و مظاهر زندگی انسان، از جمله در ساخت معابد در طول تاریخ بوده است. در دوره مدرن، دو جریان فرم­گرا و کارکردگرا معماری مدرن در پاسخ به مکتب نظری امانوئل کانت فیلسوف آلمانی ظهور کرد. بعدها معماران دیکانستراکتیویستی همچون آیزنمن ریشه ناهنجارگرایی خود را در فرمول اکتشافی خود برای ترکیب این دو، عنوان کردند. این جریان­های فکری در دنیای اسلام، و خصوصاً ساخت مساجد رسوخ کرد؛ و کمتر به الگوهای مفهومی  منحصر به فرد اسلامی در جمع بین زیبایی-والایی و تلاش برای احیای آن در عصر جدید فکر شد. در نگاه اسلامی جامعیتی از جمال-جلال توصیه شده است که اسلام مدعی، در ادیان قبلی نبوده است و با ظهور اسلام این تعادل رخ نموده است. با تمام اهمیت این تعادل، بر اساس نیاز می­تواند در هر نمونه تا حدودی به سمت یکی از طرفین طیف سوق پیدا کند. در این پژوهش اصول فلسفی و معیارهای معماری برخاسته از هر دو وجه، با رویکرد توصیفی-تحلیلی، به گونهشناسی مفهومی  مساجد تاریخی پرداخته شد و در نهایت دو نمونه از مساجد طراحی شده با الگوی جامعیت غربی و سنتی در بروز تقابل والا-زیبا، مبنا قرار گرفت.  شاخص‌­بندی­هایی برای بررسی هر اثر معاصر بر میزان جمال-جلال اسلامی و یا زیبایی-والایی غربی صورت گرفت. نتیجه پژوهش حاکی از تکامل معماری مساجد چهار دوره ایران، سیری از والاگرایی یا زیبایی‌گرایی محض به سوی حالات فراگیر والایی-زیبایی (حالت جامع­گرایانه) داشته است؛ و در مقایسه، مساجد معاصر با الگوی غربی گاه به سمت زیبایی و والایی مادی و غیراصیل پیش رفتند. البته در موارد الگوبرداری از گذشته نیز در عین ارزش‌های دنبال‌شده، گاه برداشت­ها سطحی و روبنایی است. جریان­های زیبایی‌گرایی، اصالت را به فرم ظاهری- و در مقابل، والایی­گرایی، اصالت را به فضا داده‌اند و در الگوی غیرقدسی هر دو بعد تحریف تاریخ و صرفاً، به جذابیت و کارکرد تنزل یافته‌اند؛ در حالیکه نگاه جامع­گرای قدسی نگاهی توأمان و البته با اصالت به روح و رشد روحانی دارد.
محبوبه نقابی، پریسا هاشم‌پور، مازیار آصفی،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1399 )
چکیده

طبیعت همواره نقش بسیار مهمی را در پاسخ به نیازهای مختلف انسان ایفا کرده است. نیازهای انسان دارای دو بعد مادی و ارزشی است و این موضوع منشا دو دیدگاه مادی و ارزشی نسبت به طبیعت بوده است. انسان در پاسخ به نیازهای خود راه‌حل‌هایی را ابداع نموده است که این راه‌حل‌ها در صورت تکرار به صورت الگو درآمده‌اند. هدف نوشتار حاضر این بوده است که نقش فناوری‌ها و راهکارهای برگرفته از طبیعت را در پاسخگویی به نیازهای انسان در دو دوره سنتی و معاصر از دید خبرگان مورد مقایسه قرار دهد. سوال طرح شده برای دستیابی به این هدف عبارت است از آنکه میزان و نحوه پاسخگویی به نیازهای مختلف انسان توسط الگوهای برگرفته از طبیعت در دوران سنتی و عصر حاضر چه تفاوت‌هایی داشته است؟ در چارچوب نظری پژوهش در ابتدا راهکارها و فناوری‌های به‌دست‌آمده از مطالعات کتابخانه‌ای در یازده گروه جمع‌بندی شدند و با روش کیفی و استدلال منطقی به نحوه شکل‌گیری راهکارها و فناوری‌های برگرفته از طبیعت بر اساس پاسخ به نیازهای انسان و تبدیل آنها به الگوهای معماری و تاثیر ویژگی‌هایی همچون چندعملکردی‌بودن و ترکیب الگوها در پاسخ مناسب به نیازهای متنوع انسان استناد گردید. در پاسخ به سوال پژوهش برای مقایسه دو دوره سنتی و عصر حاضر در پاسخ به نیازهای انسان با بهره‌گیری از راهکارها و فناوری‌های برگرفته از طبیعت، به دیدگاه صاحبنظران معماری با روش مصاحبه نیمه‌ساختاریافته استناد گردید. نتایجی که از پژوهش حاضر در این مرحله به دست آمد این بود که در دوران سنتی طبیعت نقش موثرتری در تامین نیازهای مختلف انسان نسبت به عصر حاضر داشته است و در دوره معاصر با کمرنگ شدن بعد معنایی انسان، توجه به بعد ارزشی طبیعت در معماری نیز کمرنگ شده است و تامین نیازهای مادی از طبیعت در اولویت قرار گرفته است. در مقایسه کلی در دوران سنتی فناوری‌های برگرفته از طبیعت در معماری فراوانی بیشتری داشته ولی در دوران معاصر منحصر به بناهای خاص می‌باشد. از میان یازده راهکار به‌دست‌آمده، معیارهای طبیعت به عنوان منبع ماده و انرژی و الهام از طبیعت در ارتقای فناوری در دوره معاصر و معیارهای بهره‌گیری بی‌واسطه از طبیعت در طراحی معماری و بهره‌گیری از انرژی‌های تجدیدپذیر طبیعت، در دوره سنتی از دید خبرگان بیشترین فراوانی را داشتند.
دکتر حسنا ورمقانی،
دوره 9، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده

معماری مسجد که روزگاری شکوهمندترین نمونه­ های آن در ایران برپا می­شد، به عنوان مکان برابری و یکسانی همه اقشار، باید واجد خصلت­ های دعوتگری، هدایت و تذکر بوده و به عنوان مبلغ دین اسلام به فراخوانی مؤمنین و جذب پیروان دیگر ادیان بپردازد. این دعوتگری نه تنها در سیما و منظر که حتی از نظر صوتی و سایر تمهیداتی چون چندعملکردی بودن و مرکزیت و مکان استقرار نیز انجام­ پذیر است. این معماری که به دلیل جامعیت، اهمیت، تعدد و جایگاه والا در روزگار گذشته، اصلی­ ترین عامل هویت­ دهنده به مجتمع ­های زیستی مسلمانان محسوب می­ شد، امروز به دلیل تغییرات ساختاری، نقش دعوتگرانه خود را از دست داده است. در دوران معاصر، هم­زمان با تحولات ساختار شهر، به علت تغییر نیازها و عملکردهای مساجد و نیز تمایز نسبت­ های ابعادی و مکانیابی آن­ها در ساختار شهری و تنگناهای اقتصادی، اهداف و خصایص اصیل مساجد نیز به فراموشی سپرده شد؛ تا حدی که امروزه تمام گروه­های اجتماعی درگیر با آن از شهروندان و نمازگزاران تا معماران و طراحان شهری را به واکنش واداشته است.
آن­چه ایده مرکزی مقاله حاضر را شکل می­دهد، توجه به نقش دعوتگرانه مساجد به عنوان یکی از ارکان طراحی ­ها و برنامه­ریزی­ های شهری در مراکز و محلات شهر معاصر است؛ با این تذکر که همه جنبه ­های دعوتگری در کالبد، کارکرد و معنا مدنظر هستند. مقاله حاضر با پاسخگویی به این پرسش که چگونه می­توان از مؤلفه­های کالبدی، کارکردی و معنایی مساجد در مقیاس شهری و محلی، منظر و نمای ورودی و نیز فضای درونی بنا در جهت ارتقاء کیفیت دعوتگری استفاده نمود، به دنبال یافتن فرایند طراحی مطلوب است. در این راستا، با استفاده از روش تحلیل محتوا، به بازخوانی اقدامات و نظریات در حوزه مقولات مرتبط با موضوع پرداخته و با دستیابی به چارچوبی مفهومی و اصولی کاربردی، فرایند مطلوب در زمینه ارتقای کیفیت دعوتگری مساجد معاصر ارائه شده است. جهت تدقیق موضوع با انتخاب 8 نمونه موردی از مساجد معاصر تهران با استناد به منابع کتابخانه­ ای و مشاهدات میدانی به تحلیل عناصر تأثیرگذار در فرم کلی بنا، جداره ­های خارجی، طراحی نما و منظر ورودی و فضای درونی مساجد پرداخته شده است. نتایج تحلیل­ها نشان می­دهد؛ آن­چه بر پذیرندگی مساجد تأثیر می­ گذارد، مجموعه مطلوبی از عوامل کالبدی تا معنایی مؤثر بر تقویت حضور فرد و اجتماع است که در قالب معیارهای نمایانی و مرکزیت در مقیاس شهری، پذیرندگی و هدایتگری در مقیاس میانی، معناداری و خاطره بصری در جداره­ های خارجی و منظر ورودی، تبدیل ­پذیری و انتظام فضایی در فضای درونی مساجد دسته­ بندی و تشریح شده است.
دکتر سیدعلی سیدیان، آرش جهانداری، دکتر مهدی حمزه نژاد،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده

با تغییر مفهوم هویت در معماری معاصر و از بین رفتن هویت معماری ایرانی- اسلامی، ضرورت شناخت این بحران در هویت معماری امروز بیشازپیش احساس میشود. یکی از چالش‌های مهم دوره معاصر و مبتنی بر آن در دهه‌های آینده، تلاش برای شناخت، حفظ، مدیریت، و توسعه هویت‌های ملی، منطقه‌ای و محلی است. هدف از این پژوهش، شناسایی عوامل ایجاد بحران هویت و ارائه راهکارهایی جهت تحقق‌پذیری مولفه‌ها در معماری شهر ساری می‌باشد و در پی یافتن پاسخ این پرسش است که چه راهکارهایی را می‏توان در راستای تحقق‏پذیری هویت در شهر ساری ارائه نمود. جهت انجام این پژوهش، شهر ساری در سه مقیاس کلان (کل شهر)، میانه (محله‌ها)، و خرد (تک‌بناهای معاصر) مورد بررسی قرار گرفته است. ابتدا اقدام به شناسایی مولفه‌های هویت در شهر، محله‌ها و بناهای معاصر نموده؛ و پس از آن به تجزیه و تحلیل این عوامل پرداخته شده‌است. بدین منظور تعداد 400 پرسشنامه در بین شهروندان در شهر ساری پخش شد و از این تعداد 274 عدد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این راه، از نرم‌افزار SPSS جهت تجزیه و تحلیل دادهها و آزمون‌های آماری استفاده گردیده؛ و جهت تحلیل رابطه همبستگی از نرم‌افزار معادلات ساختاری PLS استفاده شده است. از آنجاییکه این پژوهش در یکی از شهرهای شمال کشور و یکی از شهرهای بزرگ این محدوده، به سه مقیاس کلان تا خرد پرداخته؛ از معدود پژوهش‏هایی‌است که در حوزه هویت در شمال ایران متمرکز شده و از همین‏رو، دارای بداعت و نوآوری است. نتایج این پژوهش نشان داده است که چه عواملی موجب بحران هویت در مقیاس شهر، محله، و بناهای معاصر می‌شوند. یافته‌های حاصل از تحلیل مولفه‌ها نشان داد چه عواملی تاثیر مثبت و چه عواملی تاثیر منفی بر هویت شهر دارند که مولفه‌های با تاثیر منفی، خود موجب ایجاد بحران هویت می‌شوند و در نتیجه ارائه راهکار برای آنها ضرورت دارد. بررسی‏ها حاکی از عدم رعایت بیشتر مولفه‌ها در مقیاس تک‌بناهای معاصر بوده است و نشان می‌دهد ابتدا باید به تدوین اصول و مقرراتی توسط نهادهای ذی‌ربط جهت جلوگیری از این روند ساخت‌و‌ساز‌های بی‌رویه پرداخت. نتایج پژوهش منجر به راهکارهای تحقق‏پذیری هویت در سه مقیاس کلان، میانه، و خرد، در حوزه‏های کالبدی، عملکردی، و اجتماعی-فرهنگی می‏باشد که انتظار می‏رود با اعمال آن، در طرح‏های معماری، بتوان موجب تحقق‏پذیری هویت در معماری معاصر شهر ساری گردید.

میرزاعلی شیدانه مرید، مهدی شریفی، سید محمود معینی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده

تغییر و تحولات الگوهای هویتی در معماری مسکن در مواجهه با معماری مدرن در قرن بیستم باعث شد گونه‏های جدید از مسکن در جهان و ایران ارائه گردد. در تحقیقات پیشین به صورت پیش‌فرض مسکن دوران سنتی منطبق با ارزش­های دینی و مسکن معاصر (به‌ویژه نوع آپارتمانی) مغایر با آن دانسته شده است. این پژوهش در جستجوی یافتن معیارهای دقیقی بر اساس اصول اسلامی است که میزان صحت این فرضیه­ها را تعیین کند. فلذا تحقیقی با کیفیت سؤال و هدف این پژوهش انجام گردید. سوال پژوهش: کدام ارزش‏های قرآنی در راستای معماری مسکن از قرآن قابل استخراج است؟ و هدف پژوهش: تبیین ارزش‏های انسانی از قرآن در راستای معماری مسکن معاصر. روش تحقیق این پژوهش، مرور متون و منابع و کتابخانه‏ای با استفاده از قرآن و منابع با ارزش اسلامی، و مشاهده میدانی نمونه‏ها و تحلیل محتوای کیفی مصاحبه‏های میدانی در روش دلفی بصورت نیمه ساختار یافته و عمیق با صاحبنظران حوزه و دانشگاه در تهران انجام گردید. دستاورد این پژوهش: 1. تبیین و تعیین ارزش‏های انسانی حاصل از قرآن در راستای معماری مسکن آپارتمانی معاصر تهران با امتیازدهی پنج درجه ای توسط صاحبنظران در جدول لیکرت  به ترتیب اهمیت معدل حاصله عبارتند از: امنیت و آسایش (9/4)، محرمیت (8/4)، عبودیت و بندگی (7/4)، کرامت انسانی (7/4)، حریم خصوصی (6/4)، ایمنی، استحکام، استواری (6/4)، تواضع و فروتنی (5/4)، عوامل زیستی پایدار (5/4)، خلوت (5/4)، خلاقیت (4/4)، یاد اسماء الله (2/4)، فعالیت‌پذیری (1/4)، تناسبات (1/4)، قناعت (4)، عزت نفس (4)، نظم (4)، تزئینات کاربردی (9/3)، روابط اجتماعی (9/3)، طبیعت (8/3)، وسعت خانه (7/3).2. میزان تاثیرگذاری زیاد سی و سه شاخص ارزش­های انسانی قرآنی بر معماری مسکن سنتی تهران هشتاد و پنج درصد و بر معماری مسکن آپارتمانی معاصر تهران پانزده درصد بود. 3. با اجماع نظر صاحبنظران، کاربرد و تجلی حریم نیز به‌عنوان یکی از ارزش‏های انسانی قرآنی حاصل این پژوهش به‌عنوان نمونه، در معماری مسکن سنتی و در معماری مسکن آپارتمانی معاصر تهران بررسی شد و نتیجه در (جدول 4) ثبت گردید. در تحلیلی دستاورد حاصل از این پژوهش با نتایج مقالات پیشین مقایسه گردید و به‌عنوان نمادی از کارایی این دستاورد‏ها، نمونه موردی تهران، یعنی مقایسه مسکن قاجاری و آپارتمانی معاصر ارائه گردید. این ارزش‏های انسانی قرآنی، در حال حاضر در معماری مسکن آپارتمانی معاصر تهران، کم‌رنگ هستند یا وجود ندارند.

سمانه هاشم زهی، جمال الدین مهدی نژاد درزی، باقر کریمی،
دوره 11، شماره 2 - ( 2-1402 )
چکیده

معمار معاصر به جایگاه خودش به‌مثابه یک «هنرمند» اتکای بسیار زیادی دارد و به اصطلاحاتی چون زبان فردی و خودآگاه خیلی اعتماد می‌کند. در مطالعات معماری، مبناهای فکری متفاوتی در تولید فرم تأثیرگذارند که این بنیان‌ها در حوزه‌های متعددی دسته‌بندی می‌شوند، از جمله خودآگاه و ناخودآگاه. پژوهشگر درصدد است دریابد تا چه اندازه ضمیر ناخودآگاه در تولید فرم در دورۀ صفویه و همچنین تا چه اندازه ضمیر خودآگاه در تولید فرم در دورۀ معاصر مؤثر بوده است. این پژوهش با رویکرد کیفی و مبتنی بر دو راهبرد تاریخی‌تطبیقی و اسنادی انجام گرفته است. محیط مطالعه اسناد و مدارکی‌اند که دربارۀ بنیان‌های فکری دورۀ صفویه و بنیان‌های فکری دورۀ معاصرند. بر اساس آرای مطرح‌شده، در هر دو دوره، پیوند بین تولید فرم و خلاقیت حائز اهمیت است. بنابراین، بر پایۀ این شاخص و مؤلفه‌های تأثیرگذار بر آن مقایسه انجام گرفت. خلاقیت به‌صورت علمی و منطقی ماهیت خودآگاه و خلاقیت شهودی و هنری ماهیت ناخودآگاه دارد. نتایج مقایسه‌ای نشان دادند در معماری صفویه در فرآیند آفرینش آثار و مصنوعات خویش، هنرمند خودش نیز متحول می‌شد و آفرینشی تازه و خلقی نو می‌یافت. وظیفۀ هنرمند در رابطۀ متقابل با محصول آفریدۀ خویش، هدایت نفس در حرکت جوهری و ایجاد بستر مناسب برای فعلیت قوای متعالی و مجرد آن است، یا به‌عبارتی زمینه‌ساز برای تجرد نفس است. علم انسان عقلی، علمی شهودی است. دورۀ صفویه بنیان‌های فکری غنی و قوی در فرآیند ناخودآگاه داشته است که به‌تبع آن، معماری و تولید فرم از آن متأثر است. هنر قدسی بر خلاف هنر مدرن، قبل از آنکه سبک باشد، معناست. معماران مؤلف، اعتقاد به پدیدار دارند و از کل و تضادهای موجود در زمینه و انعطاف صحبت می‌کنند؛ اما معمار از دید آن‌ها کسی است که واقعیت را بازآفرینی می‌کند و آنچه مهم است، مخاطب اثر است که متن را زنده می‌کند. از وحدت سرشت انسان‌ها و تجربیات وجودی و شهود صحبت می‌کنند؛ ولی به کیفیت این تجربه و کشف واقعیت وجودی و ارتقای آن در جهت سرشت واحد خبری نیست. معمار در مواجهه با اطلاعات بسیاری قرار می‌گیرد که به‌ناچار اطلاعاتی که در خودآگاهش می‌تواند حلاجی کند، در الویت قرار می‌گیرند و گاهاً به‌تعبیر آیزنمن، این بیان فردی با تأکید بر یک خلاقیت انزواطلبانه، بدون توجه به یک نظم یکپارچه، در‌حال پیش‌روی است. با اتکا و تحلیل این بنیان‌ها می‌توان گفت بهره‌گیری از فرآیند ناخودآگاه در تولید فرم در جهت ارتقای کیفی طراحی و هم‌خوانی با زمینه نیاز مبرم است. با توجه به اینکه توانایی معمار در درک کامل و همه‌جانبۀ ارزش‌ها و مفاهیم موجود در جهان هستی و اتصال به ناخودآگاه محدود است، می‌توان بدون قرار‌دادن فرم در زمینۀ واقعی آن، با درنظرگرفتن ناسازگاری‌ها به این مهم دست‌ یافت. نتیجه حصول سازگاری بنا با زمینه است.


آقای سیدمجید فارغیان قمی، دکتر فرشته احمدی، دکتر مصطفی بهزادفر، دکتر شیرین طغیانی،
دوره 11، شماره 2 - ( 2-1402 )
چکیده

سنت‌گرایی به‌عنوان رویکردی در فلسفۀ معاصر، مکتبی است که نسبت به مدرنیته، موضعی به‌شدت انتقادی دارد. آرا و دیدگاه‌های انتقادی سنت‌گرایان نسبت به مدرنیته در حوزه‌های گوناگون از جمله فلسفۀ هنر سبب شده‌اند دیدگاه‌های آنان در حوزۀ شهرسازی و معماری نیز مورد توجه و عنایت قرار گیرد. گرچه تقریباً هیچ‌یک از چهره‌های سرشناس و نظریه‌پرداز سنت‌گرا، معمار یا شهرساز نبوده‌اند، اما نقدهای جدی آنان به مدرنیته و بیان مفاهیمی چون «تقدس‌زدایی از فضای شهر» و «دنیوی‌سازی مکان و زمان» و نیز تدوین آثاری دربارۀ هنر اسلامی و آسیب‌شناسی تمدن اسلامی (مانند بعضی آثار بورکهارت و سید حسین نصر) سبب شده‌اند دیدگاه‌های آنان به‌طور جدی در حوزۀ شهرسازی و معماری جوامع اسلامی به‌ویژه ایران مطرح و اثرگذار باشند.
در عین حال، آرای سنت‌گرایان با نقدهای جدی نیز مواجه بوده‌اند. این نوشته سعی دارد با بررسی دیدگاه‌های سنت‌گرایان و نقدهای وارد بر ایشان، ضمن ارزیابی نسبت به دست‌آوردها و کاستی‌های این مکتب به‌ویژه در حوزۀ شهرسازی ایرانی‌اسلامی، به تحلیلی دربارۀ میزان اثرگذاری و قابلیت دیدگاه سنت‌گرایی در فرآیند تحقق شهر اسلامی‌ایرانی دست یابد. این‌ نوشته به نقد و بررسی سنت‌گرایی طبق تعریف مصطلح آن می‌پردازد. سنت‌گرایان مزبور در مجموع دچار افراط و تفریط‌هایی شده‌اند. در این مقاله سعی می‌شود رویکردهای دیگری از سنت‌گرایان اصول‌گرا که همه‌جانبه‌گر و عمیق‌تر نسبت اسلام را با خلق آثار هنری و معماری و شهرسازی بیان نموده‌اند، برای تحقیقات بعدی و مکمل این تحقیق معرفی شوند.
این پژوهش به‌روش اسنادی-کتابخانه‌ای در مرحلۀ جمع‌آوری اطلاعات و به‌روش استدلال منطقی در مرحلۀ تحلیل و استنتاج به این نتیجه رسید که بخش بزرگی از دستاوردهای سنت‌گرایی در تقابل با مدرنیته در مقام نقد مدرنیته است. به‌نحوی که آسیب‌شناسی پیامدهای نامطلوب مدرنیته در حوزۀ شهرسازی و معماری توانسته است الهام‌بخش و عامل محرک برای بسیاری از اندیشمندان، صاحب‌نظران، اساتید و تصمیم‌گیران باشد. لکن در عمل و در مقام تحقق‌پذیری و دستیابی به شهر اسلامی توفیق چندانی پیدا نکرده است. در این متن تلاش شده است با کنکاش و بررسی این موضوع، به رهیافتی برای تحقق‌پذیری شهر اسلامی دست یابیم.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهش های معماری اسلامی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Iran University of Science & Technology

Designed & Developed by : Yektaweb