محمود قلعه نویی، مهدی مطیع، محمد مسعود، الهام قاسمی،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1393 )
چکیده
با توجه به گسترش مطالعات فضای شهری، لزوم تبیین این مطالعات در مقیاسهای محلی با توجه به هر جامعه اهمیت دارد. اصلیترین کتاب دین اسلام، «قرآن کریم» است. به همین علت مفاهیم مطرحشده در قرآن میتواند به تولید مفاهیم نظری بومی در حوزه شهرسازی کمک کند. یکی از ابعاد ساختار اجتماعی شهر «قسط» است و خداوند متعال در آیات کثیری ابعاد قسط را معرفی میکند. یکی از اسماء حسنی خداوند «قائم به قسط» است. او حقیقتی است که قیام به قسط کرده و همه موجودات را فیض هستی و استعداد وجودی عطا نموده است. «قسط» بدین معناست که هرکس لازمه کمال خویش را دریافت کند و بستر شکوفایی استعدادها فراهم شود. از آن جا که شهر، بستر زندگی انسان و فضای شهری از جمله مهمترین اجزای شهر است؛ این پژوهش تحقق مفهوم قسط را در فضای شهری تبیین و به دنبال پاسخ به این پرسش است که مفهوم قرآنی قسط چیست و چه گسترهای را در بر دارد و این مفاهیم چگونه میتواند در فضای شهری تحقق یابد. از این رو مبانی نظری پژوهش در دو بخش مطالعات معناشناسی قسط و فضای شهری ارائه میشود. از روش معناشناسی برای تبیین مؤلفههای معنایی قسط استفاده شده؛ نیز ابعاد و کیفیتهای فضای شهری به عنوان بستر تشکیلدهنده هر فضا به وسیله مطالعات کتابخانهای، تبیین و در قالب ابعاد فضای شهری دستهبندی شده و نمود آنها در ایجاد مؤلفههای سیزدهگانه قسط (بسترهای مطلوب رشد و شکوفایی استعدادهای شهروندان، تعلیم، چارچوبها و انضباط مدیریتی، مشارکت اجتماعی، عدالت، ادای حقوق شهروندان، رفاه اجتماعی، تکنولوژی و صنعت روز، محرومیت اجتماعی، برابری، امنیت، از بین رفتن ظلم، تعاملات اجتماعی) در فضای شهری معرفی شده است. سپس با معرفی مدلAHP مؤلفههای سیزدهگانه قسط بر اساس پنج معیار اولویتبندی و با توجه به ارزش هرکدام، کیفیتهای فضا امتیازدهی شدهاند. امتیاز هر کیفیت نشاندهنده میزان تاثیرگذاری آن در ایجاد قسط در فضای شهری است. نتایج نشان میدهد کیفیتهای فضای شهری «مطلوبیت کاربری، تنوع کارکردها و فعالیتها، مقیاس عملکردی مناسب، دسترسی مناسب، هویت، کارایی، اختلاط اجتماعی، مشارکت اجتماعی، انسانمداری، توسعه پایدار اجتماعی، حضورپذیری، همهشمولی، امنیت، خوانایی، ساختار، آسایش، راحتی، همسازی با طبیعت و پاکیزگی» به عنوان عوامل ایجادکننده یک بستر به نام فضای شهری، امکان تحقق قسط را در یکی از اجزای شهر برای شهروندان فراهم میکند.
محمد مهوش، مهدی سعدوندی،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
آموزه های اخلاقی بخش مهمی از تعالیم دین اسلام است و مفاهیم اخلاقی در زمرهی مفاهیم انتزاعی قرار دارند که توسط افراد مختلف معانی گوناگونی مییابند؛ و در صورتی که تعبیر واحد و روشنی از آنها وجود نداشته باشد؛ هرکس به تعبیر و سلیقه ی خود آنها را در معماری متجلی ساخته و به تشت آراء خواهد انجامید. پژوهش حاضر، به این مسأله پرداخته است که چگونه یک ارزش پذیرفتهشده در اسلام (قناعت)، قابل سنجش در معماری خواهد بود تا بتوان وضعیت موجود آن را ارزیابی، آینده ی آن را پیشبینی؛ و برای دستیابی به آن برنامه ریزی کرد. روش پیشنهادی، شاخص سازی مفاهیم اخلاقی و شامل مراحل ذیل است. ابتدا باید تعریف اسمی مفهوم صورت گیرد و تعاریف مورد نظر انتخاب گردند؛ سپس ابعاد معماری مشخص گردند؛ در مرحله ی بعد باید معیارهای معماری بر اساس مفهوم اسلامی مورد نظر شناسایی شوند؛ سپس معرف ها تعیین میگردند و در نهایت گویه ها تعیین شده و مفاهیم، ابعاد، معیارها، معرف ها و گویه ها (با استفاده روش دلفی و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)) وزن دهی میشوند و وزن نهایی هر گویه (پرسش) تعیین میگردد. اثبات کارایی روش فوق با انجام فرآیند شاخصسازی در خصوص قناعت صورت پذیرفته است و بدین ترتیب پرسشنامهای با 216 گویه حاصل شد که با پاسخ دادن به آن می توان دریافت در اثر مورد نظر تا چه میزان مفهوم قناعت تجلی یافته است و برای دستیابی به معماری قانعانه چه نکاتی را باید مد نظر قرار داد. البته با توجه به استقرایی بودن روش، بدیهی است دسترسی به هدف نسبی است و ادعایی بر جامعیت و تامّیت روش وجود ندارد. روش مورد استفاده در این تحقیق ترکیبی از روش های کیفی و کمی است. گردآوری داده ها در بخش کیفی، به روش کتابخانه ای (گردآوری داده های اسنادی موجود) و میدانی (مصاحبه، پرسشنامه) و در بخش کمی، به روش میدانی (پرسشنامه) است. در تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش معناشناسی و استدلال منطقی و در بخش کمی از روش دلفی و تحلیل سلسله مراتبی استفاده شده است.
نتایج شاخص سازی قناعت نشان می دهد در میان ابعاد معماری، افراد مؤثر و در میان افراد مؤثر، معمار بیشترین نقش را در دستیابی به معماری قانعانه دارا هستند و پرسش های مرتبط با معرف های تطابق اثر معماری با شکل زندگی کاربران، شناخت افراد مؤثر از محیط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، احترام به طبعیت در فرآیند معماری، شناخت معمار از محیط کالبدی، جغرافیایی و اقلیمی و پرهیز از تفاخر اقتصادی در اثر از مهمترین گویه ها در تحقق معماری قانعانه هستند.