جستجو در مقالات منتشر شده


5 نتیجه برای منظر

ابوالفضل قربانی، سید عبدالهادی دانشپور،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده

سازه‌های قوسی‌شکل به‌ویژه تاق‌ها، به‌عنوان یکی از پرکاربردترین عناصر سازه‌ای در معماری سنتی، از اهمیت ویژه‌ای در منظر سکونتگاه‌های تاریخی برخوردارند. این در حالی است که بیشتر پژوهش‌های انجام‌شده در این حوزه به مباحث تاریخی و فنی اختصاص‌یافته و کارکردهای بصری این عنصر در ورای نقش سازه‌ای آن پنهان مانده است. غفلت از کارکرد فراسازه‌ای عناصر تاقی، سبب گردیده تا با ابداع شیوه‌های نوین ساخت و از دست رفتن نقش سازه‌ای این احجام، کارکردهای بصری این عناصر در منظر شهری، علی‌رغم نقش بارز هویتی به فراموشی سپرده شود. ­­­در این نوشتار تلاش می‌شود با دریافت و تبیین نحوه‌ی کارکرد سازه‌های تاقی در ساماندهی منظر میدان‌های شهری طراحی‌شده‌ی تاریخی، راهکارهایی متناسب با نیازهای معاصر برای طراحی و ساماندهی میدان‌ها ارائه شود. روند این پژوهش با مطالعات کتابخانه‌ای شروع گردید؛ و با برداشت نمونه‌ها از طریق مطالعات میدانی ادامه یافت. در این راستا ابتدا میادین هشت‌گانه‌ی موردمطالعه بر اساس نوع کارکرد سازه‌های تاقی در جداره‌ی آن‌ها به سه گونه‌ی دارای «رواق»، «حجره و حجره تاق‌نما» و «تاق‌نما» تقسیم شدند. سپس نقش این عناصر در پوشش جداره‌ها در دو راستای عمودی و افقی و در دو مقیاس خرد و کلان، بررسی و تحلیل شد. در مقیاس خرد نحوه‌ی ایجاد ریتم، اتصال جداره‌ها به ابنیه‌ی پیرامونی و سردرب میدان و اتصال جداره‌ها با یکدیگر در بدنه‌ی میدان‌ها بررسی گردید. نتایج تحقیق مبین بهره‌گیری از سه شیوه‌ی مبتنی بر «تاق کامل»، «ابنیه ‌و‌ ورودی‌ها» و «ترکیب تاق کامل با نیم‌تاق» جهت ایجاد ریتم در جداره‌ها است. بهره‌گیری از «ترکیب تاق کامل با نیم‌تاق» در جداره‌ی میادین، علاوه بر ایجاد ریتم، برای اتصال جداره‌ی میدان به ابنیه‌ی پیرامون نیز استفاده‌شده است. تحلیل‌های صورت گرفته همچنین چهار شیوه‌ی به‌کاررفته در پیوند جداره‌های میدان‌ها با یکدیگر شامل «تاق کامل»، «نیم‌تاق»، «مورب با زاویه 45 درجه» و «بدون ارتباط» را آشکار می‌کند. در ادامه نحوه‌ی استقرار دو اشکوب میدان بر روی یکدیگر در راستای عمودی، موردمطالعه قرار گرفت. در اینجا با بررسی ساختار کلی طبقه‌ی فوقانی به ریشه‌یابی ایجاد راهروی بیرونی در طبقه‌ی اول میدان‌ها به‌عنوان عرصه‌ای برای دسترسی و نظاره‌ی میانه‌ی میدان پرداخته‌شده است. سپس با بررسی نقش عناصر تاقی در‌ مقیاس کلیت میدان، الگویی سه‌گانه از نحوه‌ی ترکیب این عناصر در جداره‌ها شامل «خلق محصوریت»، «زمینه‌سازی جهت تأکید بصری» و «تأکید بصری» احصا و به‌عنوان نتیجه‌ی دیگر این پژوهش ارائه گردید. درنهایت با توجه به اینکه تزیینات یکی از شاخصه‌های مهم معماری ایرانی-اسلامی است؛ شیوه‌های مختلف تزئین شامل «آجرکاری»، «کاربندی»، «کاشی‌کاری»، «نقاشی دیواری» و «ستون» و محل کاربست آن‌ها بر سطح سازه‌های تاقی احصا؛ و جهت تبیین پیشینه‌ای محکم جهت بهسازی و طراحی‌های معاصر به‌عنوان رهیافت دیگری از این پژوهش معرفی شد.
دکتر حسنا ورمقانی،
دوره 9، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده

معماری مسجد که روزگاری شکوهمندترین نمونه­ های آن در ایران برپا می­شد، به عنوان مکان برابری و یکسانی همه اقشار، باید واجد خصلت­ های دعوتگری، هدایت و تذکر بوده و به عنوان مبلغ دین اسلام به فراخوانی مؤمنین و جذب پیروان دیگر ادیان بپردازد. این دعوتگری نه تنها در سیما و منظر که حتی از نظر صوتی و سایر تمهیداتی چون چندعملکردی بودن و مرکزیت و مکان استقرار نیز انجام­ پذیر است. این معماری که به دلیل جامعیت، اهمیت، تعدد و جایگاه والا در روزگار گذشته، اصلی­ ترین عامل هویت­ دهنده به مجتمع ­های زیستی مسلمانان محسوب می­ شد، امروز به دلیل تغییرات ساختاری، نقش دعوتگرانه خود را از دست داده است. در دوران معاصر، هم­زمان با تحولات ساختار شهر، به علت تغییر نیازها و عملکردهای مساجد و نیز تمایز نسبت­ های ابعادی و مکانیابی آن­ها در ساختار شهری و تنگناهای اقتصادی، اهداف و خصایص اصیل مساجد نیز به فراموشی سپرده شد؛ تا حدی که امروزه تمام گروه­های اجتماعی درگیر با آن از شهروندان و نمازگزاران تا معماران و طراحان شهری را به واکنش واداشته است.
آن­چه ایده مرکزی مقاله حاضر را شکل می­دهد، توجه به نقش دعوتگرانه مساجد به عنوان یکی از ارکان طراحی ­ها و برنامه­ریزی­ های شهری در مراکز و محلات شهر معاصر است؛ با این تذکر که همه جنبه ­های دعوتگری در کالبد، کارکرد و معنا مدنظر هستند. مقاله حاضر با پاسخگویی به این پرسش که چگونه می­توان از مؤلفه­های کالبدی، کارکردی و معنایی مساجد در مقیاس شهری و محلی، منظر و نمای ورودی و نیز فضای درونی بنا در جهت ارتقاء کیفیت دعوتگری استفاده نمود، به دنبال یافتن فرایند طراحی مطلوب است. در این راستا، با استفاده از روش تحلیل محتوا، به بازخوانی اقدامات و نظریات در حوزه مقولات مرتبط با موضوع پرداخته و با دستیابی به چارچوبی مفهومی و اصولی کاربردی، فرایند مطلوب در زمینه ارتقای کیفیت دعوتگری مساجد معاصر ارائه شده است. جهت تدقیق موضوع با انتخاب 8 نمونه موردی از مساجد معاصر تهران با استناد به منابع کتابخانه­ ای و مشاهدات میدانی به تحلیل عناصر تأثیرگذار در فرم کلی بنا، جداره ­های خارجی، طراحی نما و منظر ورودی و فضای درونی مساجد پرداخته شده است. نتایج تحلیل­ها نشان می­دهد؛ آن­چه بر پذیرندگی مساجد تأثیر می­ گذارد، مجموعه مطلوبی از عوامل کالبدی تا معنایی مؤثر بر تقویت حضور فرد و اجتماع است که در قالب معیارهای نمایانی و مرکزیت در مقیاس شهری، پذیرندگی و هدایتگری در مقیاس میانی، معناداری و خاطره بصری در جداره­ های خارجی و منظر ورودی، تبدیل ­پذیری و انتظام فضایی در فضای درونی مساجد دسته­ بندی و تشریح شده است.
دکتر مهسا شعله، دکتر مریم روستا، دانشجو زهرا هدایتی مقدم،
دوره 9، شماره 3 - ( 6-1400 )
چکیده

پدیده توسعه شهری موجب دگرگونی شهرهای موجود شده است و حفاظت از میراث تاریخی را در هسته برنامه‌ریزی شهری قرار داده‌است. اما، درنظر گرفتن مفاهیم سنتی میراث، که عناصر تاریخی با ارزش را به صورت جداگانه در یک چارچوب گسترده‌تر شهری قرار می‌دهد؛ برای حفاظت از شخصیت و اهمیت میراث تاریخی، جوابگوی اهداف حفاظت از میراث نیست. بنابراین، تغییر در مقیاس حفاظت از میراث، از چالش‌های حفاظت از میراث به وجود آمد؛ و پیامد آن، ظهور رویکرد «منظر تاریخی شهر» بود. همچنین مفهوم یکپارچگی به منظور ایجاد تعادل بین رویکردهای حفاظت و توسعه مورد توجه قرار گرفت.
هر پروژه ساختمانی یا هرگونه ساخت‌و‌ساز جدید در نزدیکی و در حریم مجموعه‌ها یا بناهای میراثی، به طور بالقوه دارای اثرات بصری بر میراث تاریخی است که بررسی و ارزیابی اثرات نامطلوب قبل و در حین اجرای آن، امکان اتخاذ یک استراتژی مؤثر برای به حداقل رساندن یا کاهش اثرات نامطلوب بر میراث تاریخی را فراهم می‌کند. کمیته میراث جهانی یونسکو در راستای ارائه راهکار، «روش ارزیابی تاثیرات میراثی» را ارائه داده‌است و برای ارزیابی رضایت‌بخش این تهدیدات بالقوه، بررسی تأثیر این تهدیدات بر صفات برجسته جهانی میراث را پیشنهاد می‌دهد.
این پژوهش در پی آن است که با کاربست چارچوب ارزیابی تأثیرات میراثی در بررسی یکپارچگی بصری- کالبدی مجموعه بناهای باارزش، مجموعه زندیه شیراز را به‌عنوان نمونه‌ای از مجموعه بناهای تاریخی میراثی مورد مطالعه و آزمون قرار دهد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی است؛ و از رویکرد کیفی به منظور نیل به اهداف خود استفاده می‌نماید. تأثیرات میراثی در مجموعه زندیه شیراز با در نظر گرفتن سه معیار فقدان حفاظت و سوء مدیریت، حساسیت ویژگی‌ها و شدت تأثیرات در سه مقیاس مجموعه بناهای باارزش، سازمان فضایی، مورفولوژی و سازمان بصری انجام شده است. ارزیابی شدت تأثیرات نشان می‌دهد که مجموعه در این ابعاد دچار آسیب جدی شده است. هم‌چنین ماتریس اولویت‌بندی تأثیرات، نشان می‌دهد مقیاس اول دارای آسیب کم، و مقیاس دوم و سوم دارای آسیب شدید و دارای اولویت بسیار بالا برای ارائه راهکارهای حفاظت از میراث تاریخی هستند.

خانم مریم اکبری، دکتر رضا بهبهانی، دکتر هما ایرانی بهبهانی،
دوره 9، شماره 4 - ( 9-1400 )
چکیده

خوانش روایت زندگی با تأکید بر رستاخیز خاطره، روشی برای شناخت معماری گذشته از منظر ذهن می‌باشد. در این پژوهش معماری خانه‌های درونگرای ایرانی با انطباق طرح ذهنیت و تئوری موبیوس تفسیر شده است. مفهوم خانه، به عنوان نقطه آغاز حرکت و پناهگاهی گشوده به دنیا تعریف می‌گردد. با آغاز جریان زندگی، ذهن در پی کشف معنا، از مرکز و عرصۀ درونی خانه به جهان پیرامون نگریسته، و با گذار از درون به برون، پس از دوری کامل به نقطۀ آغاز، همان خانۀ خویشتن بازمی‌گردد و همچون سطح موبیوس با قابلیت لایه‌لایه شدن، در حین انسجام در فضا، بعد می‌یابد. ماهیت نوار موبیوس در داشتن لایه‌هایی به‌هم‌پیوسته بوده که مسیر درون و برون را به صورت همزمان طی میکند. انطباق فلسفی ماهیت این نوار با لایه‌های پنهان ذهن، معرف توان انسان در واژگونی چشم‌اندازها و نگاه به جهان از منظر وجودی دنیای درون است. پرسش اصلی پژوهش، بر چگونگی تفسیر معماری بر مبنای طرح ذهنیت تأکید دارد. هدف از ارائه روش‌شناسی شناخت و ابراز ذات معماری خانه، رودررو شدن با عمیق‌ترین لایه‌های وجود و فراگیری دوباره زبانی است که از یاد برده‌ایم. راهبرد کیفی این پژوهش، به روش اکتشافی- تفسیری، در پی اطلاعات دست‌اولی در باب «واقعیت‌بینابین» در فضای تهی خانه و نقش آن در برانگیختن لایه‌های پنهان ذهن بوده و با خوانش روایت زندگی به تفسیر نوع نگاه درون و برون می‌پردازد. بهره‌گیری از روش تفسیر کیفی روایت، با اتکا به چشم‌اندازهای پدیدارشناسانه و تجربۀ‌ زیسته به تفسیر معنای فضای معماری با درون‌مایۀ حس مکان پرداخته است. این شیوۀ تفسیر به‌جای روابط فیزیکی، بر ساختار زندگی در معماری تاکید داشته و موضوع ذهنیت مبنای شناخت قرار می‌گیرد. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که خوانش روایت زندگی در خانه‌های درونگرای ایرانی، روشی برای تفسیر معماری بوده و دستیابی به این شیوۀ شناخت با گذار از مسیری رخ می‌دهد که چون پدیدۀ موبیوس از درون خویشتن عبور می‌کند. ارائه روشی برای تفسیر منظر ذهن و ساختار زندگی در معماری از طریق «معرفت‌شناسی مفهوم خانه»، «کشف احوال درونی ساکنین» و «گذار به مرتبۀ دیگر هستی» ممکن می‌شود. نهایت این مسیر جایی است که در آن فرد به معرفت دنیای درون - نگاه درون به درون- یا «پدیدار آیینه» دست‌یابد. هدایت  مسیر ذهنیت از درون به درون، منجر به بالا بردن توان آدمی در امر شناخت و بازگشت به خویشتن خویش خواهد شد.
دکتر عباس غفاری، دکتر بیتا شفائی، دکتر مرتضی میرغلامی،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده

در پژوهش حاضر، در راستای تبیین مطلوبیت منظرهای صوتی تیمچه­های بازار تبریز، دو مؤلفه تراز فشار صوت و زمان واخنش به‌عنوان متغیرهای عینی و روشن­کننده رفتار آکوستیکی اندازه­گیری شده­اند. با استفاده از پرسشنامه توصیفی نیز ارزیابی­های ذهنی برای مشخص کردن کیفیت منظرهای صوتی استفاده شده است. پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که ویژگی­های فضایی تیمچه­های بازار تبریز چگونه در رفتار آکوستیکی آن­ها تأثیرگذار هستند و چه عواملی در مطلوبیت منظرهای صوتی آن­ها دخیلند. یافته­ها نشان می­دهد گنبدهای خردمقیاس با احتباس امواج صوتی به مثابه کاواک عمل کرده و اثر مطلوب در کاهش زمان واخنش دارند. سطوح شیشه­ای با انعکاس صدا طنین را محیط افزایش می‌دهند و موجب افت کیفیت آکوستیکی فضا می­گردند. مصالح مورد استفاده در جداره­ تیمچه­ها، آجر با بندکشی گچی، با انکسار و پخشایش صوت نقش مثبتی در کیفیت آکوستیکی ایفا می­کند. همچنین یافته­ها حاکی از آن است با اینکه مقادیر تراز فشار صوت و زمان واخنش -که نشان­دهنده نحوه رفتار آکوستیکی فضا هستند- می­توانند به نحوی در ارزیابی افراد از منظر صوتی دخیل باشند؛ ولی به تنهایی نمی­توانند مبنای سنجش کیفیت ادراکی منظر صوتی باشند. در سه تیمچه امیر شمالی، امیر، و مظفریه ویژگی­ها و کیفیات محیطی فضاها از قبیل تناسبات هندسی، پویایی یا ایستایی و میزان ازدحام تأثیر مستقیم در خوشایندی منظر صوتی شهر دارد. این سه تیمچه از لحاظ میزان سروصدا جزو فضاهای آرام هستند و به همین دلیل بروز ناگهانی برخی صداها، به دلیل اختلاف تراز فشار صوت به صورت مستقیم اثر سوء در کیفیت منظر صوتی می­گذارند. لذا پیشنهاد می­گردد مؤلفه­ای تحت عنوان شفافیت منظر صوتی شهری به مطالعات این حوزه اضافه شده و در ارزیابی منظرهای صوتی فضاهای آرام شهری مورد توجه قرار گیرد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهش های معماری اسلامی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Researches in Islamic Architecture

Designed & Developed by : Yektaweb