13 نتیجه برای مکان
مسعود ناری قمی، مینو قره بیگلو،
دوره 3، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده
انسان همواره در تعامل با محیطی است که متضمن معانی و سطوح مختلفی میباشد و در برابر هریک از آنها رفتار خاصی انجام میدهد و از سوی دیگر انعکاس همین رفتار به محیط باز میگردد. هدف از این تحقیق ارائه الگووارهایی کاربردی از دانش روانشناسی محیطی در تعامل با اندیشه اسلامی است که میتوان در ساماندهی «مکان-رفتار»های زندگی معاصر در راستای زمینهسازی برای سبک زندگی اسلامی از آن بهره جست. در راستای تحقق این هدف، این نوشتار از سه مؤلفهی تشکیلدهنده «مکان-رفتار» یعنی انسان، محیط و مکانیزم ارتباط انسان-محیط از منظر اندیشه اسلامی، با طرح سه سؤال در خصوص ویژگیهای اجتماعی، روانشناسی و فرهنگی انسان از منظر اندیشهی اسلامی که بر محیط تأثیر میگذارد؛ سطوحی از محیط که تحت شرایطی بر انسان تأثیر میگذارد و در نهایت مکانیزمهای مورد نیاز برای تأثیر متقابل انسان و محیط از منظر اندیشهی اسلامی شروع بهکار نمود. در راستای پاسخگویی به سؤالات، نیاز به چارچوبی مرجع مطرح گردید که محتوای آن از تعلیمات اسلامی اخذ شود و از مکانیزمهای علمی روانشناسیمحیطی بدون تعارض با آموزههای دینی بهره گرفتهشود. جهت تبیین این چارچوب در گام نخست، نسبت معرفتشناسی دینی با علم تجربی مورد بحث قرار گرفت که بر خلاف دیدگاه تفکیکی مدرن، در دیدگاه اسلامی دین حاکم بر سه حوزهی دین، علم و هنر است. سپس در گام دوم، فضای بحث روانشناسیمحیطی اسلامی در سه حوزهی سامانهی فردی-وجودی در قالب انسانشناسی دین، سامانهی جمعی-اجتماعی در قالب نگرش دین به جامعه و سامانهی کالبدی-فضایی در قالب نگرش دین به کالبد بهعنوان سه تجربه فضایی انسان-محیط مورد تحلیل قرارگرفت. در گام نهایی، سامانهای سهسطحی جهت بحث در خصوص الگواره مدنظر تبیین گردید که رجوع به وضع موجود اجتماع و متون اسلامی را شامل میشود؛ شناخت «پدیدههای موضعی»، شناخت «مکانیزمهای ارتباطی» (بصورت همبستگی یا علّی) میان «پدیدههای موضعی عام» و «خاص» در حوزهی دین که در سطح قبل شناسایی شدهاست و بالاخره ایجاد حلقههای پیوستهی مکانیزمهای «عام» و «خاص» سطح دوم و ایجاد یک زیرسامانه از آنها که با در برخی مفاهیم یا اجزا ممکن است با روانشناسی تجربی همچنان اشتراک داشته باشد. نتایج تحقیق استفاده همزمان دو رویکرد آگاهانه (مبتنی بر ضوابط فقه و احکام) و رویکرد فراآگاهانه (مبتنی بر ارزشها و فضیلتها) جهت تبیین الگوواره روانشناسی محیطی در چارچوب اسلامی قابل طرح میداند که به بررسی چهار وضعیت موقعیت پیشین یعنی کیفیت زندگی پیش از مدرنیسم (فرهنگ عامه)، وضعیت موجود بهمعنای کیفیت زندگی حال، وضعیت مطلوب بهمعنای شایسته چه کیفیتی از زندگیبودن از منظر اندیشه اسلامی و وضعیت مقدور یعنی قادر به چه کیفیتی از زندگیکردن جهت ایجاد قرارگاههای رفتاری منطبق با اندیشه اسلامی میپردازد.
حسن سجادزاده، ماندانا یوسفی، محمد یوسفی،
دوره 4، شماره 1 - ( 3-1395 )
چکیده
در گذشته همجواری زندگی مادی و معنوی، موجبات پیوند و دلبستگی اجتماع با فضای مکانی مسجد را فراهم می کرد. در واقع کیفیت مساجد تنها توسط عوامل فیزیکی تعیین نمی شد، بلکه محصول ارتباط و برهم کنش متقابل بین فضای مسجد و استفاده کنندگان از آن بود. پیوند مسجد با لایه های زندگیاجتماعی مردم سبب افزایش کیفیت فضای مسجد می شود. با توجه به این که اساس و شالوه اسلام بر پایه اجتماع است لذا هدف از ارائه این مقاله بیان اهمیت و ضرورت اجتماع پذیری مساجد امروز و بررسی مولفه های اجتماع پذیری مساجد محلی ایران می باشد. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی تحلیلی و مطالعات میدانی(پرسشنامه) و کتابخانه ای می باشد. در این پژوهش از طریق پرسشنامه سه نمونه از مساجد محلهای شهر همدان (مسجد چمن چوپانان، مسجد کولانج، مسجد شالبافان) به عنوان مساجد موفق شهر، مورد مطالعه قرار گرفت. با توجه به اینکه اجتماع پذیری مساجد در ارتباط مستقیم با مردم می باشد، لذا جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش، ساکنین محله اطراف هر مسجد و نمازگزاران آن در نظر گرفته شده و سن و جنسیت شخص پاسخدهنده نیز قید گردیده است. سوال تحقیق این است که چه مولفه هایی از اجتماع پذیری مساجد سبب ارتقاء کیفیت مساجد می شود؟ نتایج تحقیق نشان می دهد که سه عامل مکان یابی، تلفیق کاربری مسجد با سایر کاربری های عمومی، تداوم زمانی استفاده از مسجد به عنوان مولفه های موثر در اجتماع پذیری مساجد بر کیفیت بخشی مساجد، بسیار موثر می باشند.
فرهنگ مظفر، هادی ندیمی، ابوذر صالحی،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
مروری بر تاریخ حفاظت معماری گویای آن است که تلقی هستیشناسانهی اندیشمندان و نظریهپردازان حفاظت از مکانهای تاریخی یکی از مهمترین مبادی نظریههای حفاظتی بوده است. غالباً ویژگیهایی از مکان تاریخی -که در هنگامهی شناخت، از اهمیت بالاتری برخوردار شده- به موضوعی برای حفظ، تبدیل گردیدهاست. این در حالی است که جامعهی امروز ایران، تلقی روشنی از این موضوع ندارد. آنچه به طرح این سؤال میانجامد که تلقی فرهنگ ایرانی-اسلامی از حقیقت هستی مکانهای تاریخی چیست؟ در این راستا، تحقیق حاضر با استناد به تبیینهای اصالت وجودی حکمت متعالیه منسوب به صدرالمتألهین از هستی موجودات مادی و با تکیه بر استدلال منطقی و روش قیاسی، به هستیشناسی مکان تاریخی میپردازد. بر این مبنا، حقیقت مکان تاریخی، از سه وجه مورد توجه قرار میگیرد. در وجه اول، مکان تاریخی به عنوان یک «کل واحد اندازهمند» مورد توجه قرار میگیرد؛ با مراتبی از اندازه شامل «معنا»، «صورت و تعینات عرضیاش» و «ماده». در نسبت این مراتب نیز بهترتیب، معنا بر صورت، صورت بر تعینات عرضیاش و تمامی اینها بر ماده، اصالت مییابند. اگرچه در نهایت، مکان تاریخی، کل واحد و دارای وحدت و یکپارچگی وجودی است. پس از آن، با تکیه بر نظریهی حرکت جوهری، مکان تاریخی به مثابه یک «کل متغیر» مورد تأمل واقع میشود. مکان تاریخی از این جهت نمیتواند بقا و ثباتی داشتهباشد و تنها میتوان قائل به استمرار و تداومی در هستی آن شد. استمرار بدینمعنا لاجرم به واسطهی «صیرورتی پیوسته بر مدار اندازهمندیهای ناظر به هستی خاصش» ممکن میشود. پس از آن، پرسش از اندازهمندیهای ناظر به هستی مکان تاریخی و نیز توجه به ملازمت با تغییر، وجه دیگری از هستی مکان تاریخی را مورد اشاره قرار میدهد و آن درآمیختگیاش با مقیاسهای مختلفی از عالم پیرامونی است. از آنجهت که برای فهم هستیشناسانهی مکان تاریخی نمیتوان آن را به خودی خود موضوع شناخت قرار داد. در این وجه، مکان تاریخی به عنوان یک «وجود محدود»، در بستر عالم پیرامون و به معنای کلیتر، «عالم وجود» قرار میگیرد. از این منظر، اعتبار «مکان تاریخی» به عنوان یک «موجود»، به مظهریت «وجود» است. مکان تاریخی در مقام مظهریت وجود، در ذیل نظامی از اندازههای وجودی یا قاعدهمندیهای هستی و از جمله، قواعد متجلی در عالم طبیعت (و تجلیات نسبی آن در عالم فرهنگی) قرار میگیرد. از این جهت، وجه ثابتش در ضمن تغییر نیز همان نظمها یا اندازههای وجودی متجلی در آن خواهد بود.
علیرضا صادقی، مهدی خاکزند، امید باقرزاده،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
به نظر میرسد هدف نهایی شهر ایرانی اسلامی، هموار کردن راه انسان به سوی قرب الهی است. از اینرو، شهر ایرانی اسلامی امروزی، باید بستری مناسب برای پاسخگویی به نیازهای متنوع شهروندان باشد. در شهر ایرانی اسلامی کهن، فضاهای عمومی، همواره محلی برای تبلور وحدت امت اسلامی، برگزاری آیینهای جمعی مذهبی، داد و ستد، برقراری تعاملات اجتماعی و ارتباط با محیط طبیعی پیرامون بودهاند. فضاهای عمومی تعریف شده، سرزنده، منعطف، پررونق، دوستدار محیط زیست و دارای بار معنایی ویژه که در این تحقیق مکان نامیده میشوند. مکانهایی که آفرینش آنها، امت اسلامی را تعریف میکند و نیاز به آنها در شهرهای ایرانی اسلامی امروز، بیش از هر زمان دیگری احساس میشود. به طور حتم نمونهی عالی اینگونه فضاها در شهرهای ایرانی اسلامی گذشته، فضا و صحن مساجد تاریخی بودهاست. در واقع این پژوهش، به دنبال پاسخ به این سؤال است که چه مؤلفههایی بر شکلگیری مکان در شهرهای ایرانی اسلامی تأثیرگذارند؟ از اینرو هدف اصلی این پژوهش، تحلیل ویژگیهای کالبدی، معنایی و عملکردی مساجد (به عنوان عالیترین نمونهی مکانهای عمومی در شهرهای ایرانی اسلامی) به منظور شناخت مؤلفههای مؤثر بر شکلگیری مکان در شهرهای ایرانی اسلامی است. به این منظور دو مسجد تاریخی در شهر شیراز (مساجد عتیق و نصیرالملک) که دارای ویژگیهای منحصر به فرد کالبدی-معنایی هستند؛ و یکی در گذشته پررونق و سرزنده بوده و دیگری امروزه محل برقراری تعاملات اجتماعی شهروندان به شمار میآید؛ به عنوان نمونههای موردی این پژوهش انتخاب شدهاند. همچنین پژوهش حاضر از روش تحقیق توصیفی تحلیلی در بخش تدقیق چارچوب نظری استفاده کرده و از روشهای تحقیق علّی-مقایسهای و تحلیل محتوا و شیوههای مرور اسناد تصویری و مصاحبه با خبرگان و فرآیند تحلیل شبکهای (ANP) به منظور رتبهبندی شاخصها و تحلیل نمونههای موردی بهره گرفته است. نتایج نشان میدهد مؤلفهی فرم (با شاخصهای عناصر جذبکنندهی توجه، قابلیت جهتیابی و قابلیت ادراک از طریق حسهای مختلف)، مؤلفهی فعالیت (با شاخصهای رفتار، زبان بدن و معاشرتپذیری فرهنگی)، مؤلفهی معنا و تصورات (با شاخصهای خاطرهانگیزی، معنویت، معانی و ارزشها و احساس) و مؤلفهی اکوسیستم (با شاخصهای درخت و گیاه، آب، نور طبیعی و همساز بودن با اقلیم) بر شکلگیری مکان در شهر ایرانی اسلامی تأثیرگذارند. همچنین در این پژوهش، ضمن تحلیل نمونههای موردی بر اساس مؤلفهها و معیارهای کلیدی شکلگیری مکان، راهبردها و سیاستهای طراحیمحور جهت شکلگیری مکان در شهر ایرانی اسلامی ارائه شدهاست.
بهزاد وثیق، عطالله یاریکیا،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده
بیان مسئله: امامزادگان به عنوان بنای آرامگاهی-مذهبی نقشی محوری در غنا و تبلیغ آموزههای مذهبی داشتهاند. بناهای آرامگاهی مذهبی در نواحی مختلف ایران به سبکهای گوناگونی ساخته شده؛ و در طول تاریخ باعث پیوستگی اجتماعی و محرک حیات معنوی زائران و پیرامون خود بودهاند. بعضی از این بناها در دهههای اخیر به دلایل مختلفی همچون خرابیهای ناشی از جنگ تحمیلی و یا اثر عوامل طبیعی مخرب و... تغییر و یا مورد بازسازی قرار گرفتهاند. شکل و سازمان فضایی بنا بر میزان دلبستگی به بنا مؤثر بوده و هر گونه تغییری در ابعاد کالبدی و روانی بنا میتواند بر میزان حس مکان آن، مؤثر بوده است. تعدادی از بناهای آرامگاهی-مذهبی در استانهای غربی و جنوبی در دوران جنگ و یا فرسایش طبیعی آسیب دیدهاند که باعث اصلاح و یا الحاق بخشهایی به بناهای اصلی بوده است. تغییر کالبد و آمودها در شکل تولید و به یادآوری خاطره جمعی دخیل است؛ که خود میتواند بر حس معنوی زائرین مؤثر باشد.
هدف تحقیق: نگارندگان در این پژوهش براساس محوریت درک رابطهی بین تغییرات کالبدی-کارکردی و حس مکان، با هدف بررسی مفهوم حس مکان به شناخت مهمترین شاخصهای تأثیرگذار بر ایجاد و ارتقای آن در بناهای آرامگاهی مذهبی، پرداختهاند.
سؤال تحقیق: سوال تحقیق آنست که چه عواملی در تبیین فرآیند شکلگیری حس مکان در بناهای آرامگاهی مذهبی تأثیرگذارند؟
روش تحقیق: برای این منظور، دو بنای زیارتگاهی در استان ایلام انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. در این راستا از نرمافزار SPSS برای تحلیل دادهها؛ و برای سنجش رابطهی میان متغیرها از روش پژوهش همبستگی پیرسون و از آزمونهای آماری رگرسیون خطی ساده و چندمتغیره برای تعیین رابطه و شدت و جهت رابطهی بین متغیرهای مستقل و وابسته استفاده شد. از تحلیل مسیر برای مشخص کردن تأثیر مستقیم و غیرمستقیم متغیرها بر حس مکان کمک گرفته شد.
یافتههای تحقیق: مطابق نتایج به دست آمده، مؤلفههای کالبدی، ادراکی و اجتماعی بیشترین تأثیر را در حس مکان امامزاده دارند و مؤلفهی عملکردی تأثیر کمتری در ارتقای حس مکان دارد. همچنین متغیرهای تنوع بصری، ارتباطات اجتماعی، سرزندگی و معنویت به صورت مستقیم در ارتقای حس مکان مؤثرند و متغیرهای خاطرات و تعلقات قبلی، کیفیت فضایی و فعالیت به صورت غیرمستقیم و با تأثیر بر متغیرهای دیگر بر حس مکان در بناهای آرامگاهی-مذهبی مؤثر هستند. به عبارتی جهت ارتقای حس مکان در بناهای آرامگاهی مذهبی میبایست مداخلهی کالبدی در کمترین حد بوده و تغییرات معطوف به تغییرات در آمود و ایجاد فضاهای جمعی باشد.
رسول پهلوانپور، جمالالدین سهیلی، مهدی خاکزند،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1398 )
چکیده
مساجد در ایران از دیرباز به عنوان مهمترین و غیرقابلرقابت ترین عنصر مذهبی شهرهای ایرانی به شمار میرفتند. متأسفانه در عصر حاضر اصول و الگوهای شکلدهنده مساجد و نگاه نمادگونه به آن، مخصوصاً در سطح مسجدهای محلهای به دست فراموشی سپرده شده است. بازیابی هویت معماری و شهرسازی ایرانی-اسلامی از جمله وظایف معماران و شهرسازان معاصر میباشد؛ و این مهم از اهداف اصلی پژوهش حاضر میباشد؛ که با انجام مطالعات میدانی و تحلیل شرایط محلی از نظر نیازهای فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی طبقات موجود در محلهها، در پی محقق ساختن آن خواهیم بود. همچنین نسبت به هدف تعیین شده، یکی از مهمترین سوالاتی که پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به آن است را؛ میتوان چنین بیان نمود که آیا نظامهای ارزشی طبقات مختلف اجتماعی ساکنین محلهها در افزایش حس تعلق به مساجد محلهای و همچنین افزایش رضایتمندی بین نمازگزاران این گونه مساجد تأثیرگذار میباشند. در تحقیق حاضر، به روش پیمایشی به بررسی تأثیر مدلهای ادراک حسی مؤثر بر حس تعلق به مکان در مساجد محلهای شهر قزوین پرداخته شده است؛ و نیز پس از تبیین مدلها و مؤلفههای ادراک حسی، معیارهای ارزیابی مؤثر بر افزایش حس تعلق به مساجد استخراج شده و پرسشنامه طبق طیف لیکرت1 تنظیم و با روش مدلیابی معادلات ساختاری2 (SEM) روابط بین متغیرها و میزان تأثیر آنها در مسجد هفتدرب به عنوان نمونه بافت قدیمی، و مسجد جوادالائمه به عنوان نمونه بافت جدید، تحلیل شد. یافتههای تحقیق وجود رابطه معنادار بین مؤلفههای ادراک حسی و حس تعلق به مکان در مساجد محلهای را نشان میدهند؛ که در آن میزان تأثیرگذاری شاخصههای فرهنگی و نظام اجتماعی موجود در محله از دیگر شاخصهها بیشتر میباشد. همچنین رعایت الگوهای حسی در طراحی عناصر تشکیلدهنده مساجد باعث افزایش حس رضایتمندی شده که این امر موجب ایجاد و تقویت الگوهای معماری حسی انطباقی در مکانهای مذهبی میگردد. در نتیجه پیشنهاد میشود که به نقش مکملگونه ساکنین محله در طراحی مساجد توجه ویژهای گردد؛ زیرا که این مهم باعث انطباقپذیرترشدن الگوهای معماری مساجد محلهای میشود. همچنین بازآفرینی الگوهای حسی معماری ایرانی- اسلامی مساجد بیتردید در مناسبات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و در توسعه و تعمیق ارزشهای دینی، نقشی حیاتی و تأثیری شگرف داشته و همچنین باعث افزایش انگیزش نمازگزاران جهت تداوم حضور در مساجد محلهای، میگردد.
دکتر احد نژادابراهیمی، آقای محمد شیخ الحکمایی،
دوره 9، شماره 4 - ( 9-1400 )
چکیده
رعایت سلسله مراتب در ساخت بناها جزو اصولی بوده که انتظام فضایی در بناهای مختلف از جمله مساجد را در پی داشته است. مساله رعایت اصول و توالی سلسله مراتب که در طول سالها در مساجد مورد استفاده بوده تاثیر مستقیمی بر احساسات افراد و فعالیتهای او در طول بازدید از مساجد داشته چراکه فعالیت شکل گرفته ارتباط مستقیمی با انسان و ذهنیات او نسبت به مسجد دارد و منجر به ایجاد حس تعلق به مکان میشود؛ بعد از دوره قاجاریه و در دورههای پهلوی و جمهوری اسلامی با ایجاد تغییراتی در الگوی مساجد، سلسله مراتب آنها دچار تغییراتی شده که با توجه به تاثیر آن بر فعالیت و ذهنیات افراد، ضرورت دارد ارتباط میان سلسله مراتب با حس تعلق به مکان مورد بررسی قرار گیرد. هدف از انجام این پژوهش بررسی تغییرات کالبدی مساجد و اثر آن بر حس تعلق به مکان کاربر در بازدید از مسجد دارد؛ به طور مشخص میبایست به این سوال پاسخ داد که تاثیر سلسله مراتب بر ایجاد حس تعلق به مکان در مساجد چیست؟ در روش تحقیق، پرسشها به صورت کیفی و با استفاده از منابع کتابخانهای و کارمیدانی بررسی شده که از طریق ارایه یک مدل تحقیقی براساس فرم کالبدی مساجد و ارزیابی آن بر مبنای تطبیق سلسله مراتب و تحلیل عناصر کالبدی موثر بر حس تعلق به مکان این مطالعه صورت گرفته است. یافتهها در این تحقیق نشان میدهد با گذشت زمان برخی از عناصر کالبدی در مساجد دچار تغییراتی شده که این مساله از تفاوت در نشانههای کالبدی سلسه مراتب فهم میشود. علاوه بر آن حذف سلسله مراتب در بعضی مساجد، فعالیت و تعامل کاربر در فضا را تحت تاثیر قرار داده و در ایجاد تصویر ذهنی مخاطب از مسجد تاثیر بسزایی خواهد داشت. نتایج پژوهش نشان میدهد؛ سلسله مراتب و حس تعلق به مکان در مساجد مکمل یکدیگر هستند به طوری که تغییر توالی یا حذف سلسله مراتب در هر دوره باعث میشود ماهیت عناصر کالبدی، از سکون به حرکت یا گذر از سلسله مراتب تغییر پیدا کند. پس در نتیجه این تحول، تجربه و درک از نشانههای کالبدی در سلسله مراتب به درستی صورت نگرفته و حس تعلق به مکان افراد را تحت تاثیر قرار میدهد.
ساناز رهروی پوده، بهاره تدین،
دوره 10، شماره 3 - ( 1-1401 )
چکیده
امروزه پایداری اجتماعی یک از مفاهیم تأثیرگذار و قابلبحث در طراحی معماری و شهری محسوب میشود. ازآنجاکه محله جویباره اصفهان، قدیمیترین بافت تاریخی این شهر بهحساب میآید و این بافت ارزشمند با همه ویژگیهای قابلتوجه موجود در آن به سمت فرسودگی و انحطاط، نزول یافته است؛ شناخت و ایجاد شاخصههای پایداری اجتماعی در این بافت ارزشمند، میتواند در حفظ ارزشهای این محله و ثبات آن بهعنوان بافت تاریخی، نقش به سزایی داشته باشد. ازآنجاکه ساکنین بومی این محله ارزشمند -که ترکیبی از تعداد محدودی از یهودیان و تعداد کثیری از مسلمانان هستند- در حال کوچ از آن هستند و ساکنین غیربومی جایگزین آنها میشوند؛ حفظ بافت تاریخی آن ضرورت مییابد. شاخصههای پایداری اجتماعی در بافت تاریخی جویباره کداماند و رابطه بین متغیرها و اولویتهای آنها به چه صورتی خواهد بود؟ هدف از این پژوهش، شناخت شاخصههای پایداری اجتماعی در جهت حفظ ساکنین بومی با حس تعلق زیاد به این بافت تاریخی است؛ بهگونهای که ایجاد این شاخصهها در بین ساکنین بومی و محل زندگی آنها، از انحطاط و فرسودگی این بافت جلوگیری کند. چراکه این بافت قدیمیترین بافت شهر اصفهان محسوب میشود و بناهای تاریخی ارزشمندی در همجواری آن همچون مسجد جامع عتیق وجود دارد. از طرفی تحقیقات گستردهای در رابطه با پایداری اجتماعی در حیطه مسکن انجامشده است؛ اما در مورد بافتهای تاریخی مطالعات انجامشده بسیار محدود است. روش تحقیق در مقاله پیش رو از نوع کمی است؛ و دادهها با استفاده از روش پیمایش گردآوریشده است. پرسشنامه در دو مرحله توزیع و مورد تحلیل قرارگرفتهاند. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزار SPSS، و آزمونهای آماری تکنمونهای و فریدمن برای ارزیابی و اولویتبندی متغیرها استفادهشده است. با توجه به مطالعات انجامشده در میزان حس تعلق در محله، که بر اساس جنسیت، شغل و سن در پرسشنامه اول موردبررسی واقعشده، احساس تعلق در بین مردان با شغل کاسب بیشتر از زنان و بقیه مشاغل بوده است. از نظر سنی گروه سنی سالمند، دارای حس تعلق مکان بیشتری به محله هستند. در توزیع پرسشنامه دوم شاخصههای پایداری اجتماعی که شامل کیفیت زندگی، کیفیت فضای باز، توجه به ویژگیهای بافت تاریخی و میزان تعاملات اجتماعی افراد ساکن در محله بوده است؛ مورد بررسی قرار گرفت. این پرسشنامه در بین مردان با شغل کاسب و زنان با شغل خانهداری که هر دو از جنس گروه سالمند هستند و به ترتیب بیشترین حس تعلق مکان به محله را دارند؛ توزیع شد. بر این اساس مشخص شد که کیفیت زندگی، بیشترین میزان اهمیت و تعاملات اجتماعی، کمترین میزان اهمیت را در جهت رسیدن به شاخصههای پایداری در محله جویباره در بین ساکنین محله دارا است.
دکتر علی اکبر حیدری، دکتر ملیحه تقی پور، خانم فاطمه عماد،
دوره 10، شماره 3 - ( 1-1401 )
چکیده
سلسلهمراتب در معماری نمودی از تلاش برای بیان مفهوم گذار و جنبه تدریجی فرایند ادارک است. این اصل بهعنوان یکی از اصول بنیادی در هنر سنتی شناخته شده و با سلسلهمراتب وجودی که بالاتر از مرتبه مادی مربوط به آن قرار دارد نیز؛ منطبق و هماهنگ است. این اصل در ترتیب رسیدن به یک فضا، الگوی بنیادی اتصال، انتقال و وصول را پیشنهاد میکند که بیانکننده جنبه استدراجی وصول به فضا است. در این ارتباط مسجد از جمله بناهایی است که وجود اصل سلسلهمراتب در آن بسیار ضروری است به نحوی که مفهوم سیر از ظاهر به باطن بهعنوان مهمترین کارکرد مسجد، به واسطه اصل سلسلهمراتب نمود مییابد. با این حال در طول دورههای مختلف و با گذشت زمان، نمود این اصل در مساجد ساخته شده در سبکهای مختلف معماری ایرانی به صورتهای متفاوتی بروز یافته است. در همین ارتباط، پژوهش حاضر سعی بر آن دارد که با بررسی سبکهای مختلف مساجد در تاریخ معماری ایران، نمودهای مختلف این مفهوم را مورد بررسی قرار دهد. روش تحقیق این پژوهش یک روش توصیفی-تحلیلی به منظور تحلیل نمونههای موردی میباشد. با توجه به سبکشناسی معماری ایران، مساجد تاریخی در قالب شش سبک پارسی، پارتی، خراسانی، رازی، آذری، و اصفهانی قابل تقسیم هستند که سبک پارسی و پارتی دارای مسجد نمیباشند. بر همین اساس از هر 4 سبک 8 مسجد (در مجموع 32 مسجد) بهعنوان نمونههای موردی به صورت تصادفی انتخاب شد. هدف اصلی در پژوهش حاضر، تحلیل سبکهای مختلف معماری مساجد ایران از منظر سلسلهمراتب و وجوه مختلف نمودپذیری این مفهوم در آنها است. روش تحقیق در این پژوهش درسه گام است که در گام اول به بررسی وجوه مختلف سلسلهمراتب و نحوه ارزیابی شاخصههای آنها به روش مطالعات کتابخانه، در گام دوم به تجزیه وتحلیل وجوه مختلف سلسلهمراتب در مساجد سبکهای مختلف، و در گام آخر به بحث و نتیجهگیری پرداخته شده است. در نهایت نتایج تحقیق حاکی از آن بود که در سبک خراسانی، هر سه بعد سلسلهمراتب در یک سطح ابتدایی در مساجد نمود داشته است؛ در سبک رازی، سلسلهمراتب مکان مورد توجه قرار گرفت؛ اما با گذشت زمان، این بعد در سبکهای آذری و اصفهانی رو به تکامل نهاد. در سبک آذری، سلسلهمراتب اندازه بسیار مورد توجه قرار گرفت؛ و در نهایت در سبک اصفهانی، سلسلهمراتب شکل، بیشترین نمود پذیری را در مساجد داشته است.
خانم زهره بهرامی کیان، دکتر علی اکبری،
دوره 10، شماره 3 - ( 1-1401 )
چکیده
از آنجاکه عمدتاً بقاع متبرکه در میان بافتهای تاریخی شهرها واقع شده است؛ حفظ هویت تاریخی بافت یکی از چالشهای پیشرو در طرحهای توسعه است. در برخی از طرحهای توسعه اماکن متبرکه مشاهده میشود که اصول برنامهریزی، بیتوجه وجه ذهنی زیارت و خاطره تاریخی زائران از بنا و ماهیت و هویت بافت اطراف بوده و موجب تخریب بستر خاطرات بیننسلی افراد و قطع ارتباط ذهنی آنان با بنا شده است. با توجه به ضرورت اجتماعی و فرهنگی حفظ هویت مکانی و تاریخی و رابطه ذهنی افراد با مکان در برنامهریزیهای توسعه، هدف از انجام این پژوهش آن است که مبتنی بر مطالعات میدانی، دیدگاه کاربران را به اتکای تجربه زیستهشان از امر عبادت و زیارت در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) احصا کند و ضمن آزمون فرضیات پژوهش، به روش پدیدارشناختی دادهها را تفسیر کند و راهکارهای عملیاتی را بهمثابه مبنای مداخله در اماکن مقدس ارائه نماید. مطالعه حاضر از حیث هدف، کاربردی است. پارادایم فلسفی تحقیق مبتنی بر گفتمان تفسیری است. با توجه به ماهیت متغیرها رویکرد تحقیق کیفی است و روش تحقیق، پیمایشی و طرح تحقیق، توصیفی-تحلیلی است. تبیین مبانی نظری تحقیق و احصای متغیرها از طریق مطالعات کتابخانهای و میدانی اعم از مشاهده مستقیم، مصاحبه و توزیع پرسشنامه انجام شده است. نتایج حاصل از بحث نشان میدهد که سلسلهمراتب فضایی ساختمان، ارتباط بصری با گنبدخانه، عوامل کیفیتساز مؤثر بر ذهنیت و ادراک کاربران در هر فضا و وجود نشانههای معناساز و موقعیتهای خاطرهساز، تأثیر مستقیم، مثبت و معناداری بر مؤلفههای حس تعلق، حضورپذیری، و خاطرهسازی برای مردم در مکان مقدس دارند و حفظ آنها موجب هویتمندی مکان میشود.
دکتر سید عبدالهادی دانشپور، آقای بابک اکبری،
دوره 11، شماره 2 - ( 2-1402 )
چکیده
آیینهای عاشورایی مانند هر پدیدار اجتماعی دیگری ویژگیهای منحصربهفردی دارند که قبض و بسط تاریخی آنها تأثیرات مکانی خاص خودش را در پی دارد. بهعبارت دیگر، مکانمند شدن امر آیینی در گروِ عبور از یک فرآیند تاریخی و اجتماعی است. این پژوهش در پی آن است که با شناخت چیستی پدیدار آیین از منظر علوماجتماعی و یافتن جنبههای مختلف آن، چگونگی نمودهای کالبدی و فضایی هرکدام از این جنبهها و چگونگی فرآیند تاریخی و اجتماعی مکانمند شدن امر آیینی عاشورایی را توضیح دهد. برای این منظور، دادههای نظری و تاریخی بر مبنای روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی دادهها بررسی میشوند. نخست، یک کدگذاری باز بر مبنای چیستی امر آیینی صورت میگیرد که تعریفی سهوجهی از آن را به دست میدهد و عبارت است از تعریف آیین بهمثابه امر استعاری و امر انضباطی و امر نمایشی. سپس با دستهبندی دادههای تاریخی بر اساس کدگذاری باز مذکور، مفاهیم پایهای تحلیل تولید میشوند. این مفاهیم نمودهای فضایی و کالبدی ناشی از تکوین، تحول و تکامل تاریخی جنبههای استعاری، انضباطی و نمایشی امر آیینی را روشن میکنند که در نهایت، با جمعبندی آنها میتوان تمها یا همان نتایج نهایی را تبیینکرد که بیانگر فرآیند تاریخی مکانمند شدن آیینهای عاشوراییاند. یافتههای این پژوهش نشان میدهند که این فرآیند سه دورۀ تاریخی متفاوت را از سر گذرانده است. دورۀ نخست مقارن است با دوران امارت آلبویه که تکوین وجه انضباطی آیین عاشورایی منجر به برپایی خیمههایی در بازارگاههای شهرها میشود تا نخستین مرحله از مکانمند شدن امر آیینی با تولید فضاهای آیینی نقطهای در بازار بهعنوان قلب شهر شکل بگیرد. همچنین تکوین وجه استعاری آیینهای عاشورایی در این دوران صورت میگیرد؛ اما آیین از این منظر فرصت بروز فضایی و مکانی نمییابد تا در دورۀ دوم، در حکومت صفوی، با تکامل وجه استعاری، امر آیینی در فضای خصوصی منازل با برپایی مراسم روضهخوانی مکانمند گردد. این امر همزمان عامل تکوین وجه نمایشی آیین نیز است. تکامل وجه انضباطی آیین در این دوران با تلاشها در بسط و کنترل همزمان نزاعهای محلی، امر آیینی را در معابر شهری بهعنوان محمل حرکت دستههای سوگواران مکانمند میکند که در نهایت، برای کنترل حکومت بر اجرای مراسم، این مسیرها به میادین حکومتی ختم میشوند. در دورۀ سوم، مقارن حکومت قاجاریه، فضاهای آیینی خصلتی تماشاخانهای و موزهای پیدا میکنند که ناشی از تحول وجه استعاری امر آیینی است. در این دوره، تکامل وجه نمایشی، امر آیینی را در واپسین مرحله از فرآیند مکانمند شدن خویش به گسترش ساخت تکایا و حسینیهها با الهام از خانقاههای صوفیان و حلقویکردن مسیرهای حرکت دستههای سوگواران در شهرها وامیدارد.
خانم فاطمه حدادعادل، دکتر اصغر محمد مرادی، دکتر مهران علی الحسابی،
دوره 11، شماره 3 - ( 6-1402 )
چکیده
شهرسازی اسلامی-ایرانی، از مهمترین موضوعات و دغدغه اندیشمندانی است که بناها و فضاهای شهر را مکانی در راستای سلوک انسانی و تعالی روحی و معنوی او میدانند و به ویژگیهای کالبدی شهر مطلوب از منظر اسلام میپردازند. با توجه به آموزههای جامع دین مبین اسلام در آرمانشهر وعده دادهشده به اهل صالح زمین و بیان ویژگیهای آن، مستفاد میگردد که انسان با خصلت مدنی بالطبع خود، از طریق شهرسازی مشارکتطلب به آرامش خواهد رسید و یکی از خصوصیات مهم فضای عمومی صالح، مشارکتطلبی میباشد. بحران هویتی ناشی از آسیب به بافتهای تاریخی موجب تضعیف حس وابستگی انسان به محیط و خصلت مدنی بالطبع او و در نتیجه کاهش مشارکت اجتماعی میشود که در این پژوهش، از مکانسازی متناسب با بافت تاریخی، بهعنوان تسهیلگر در پروژههای بازآفرینی استفاده میشود تا در جهت نیل به آرمانشهر اسلامی گام برداشته شود. در این مقاله با بررسی معیارهای کالبدی مورد نظر اسلام در زمینه بازآفرینی بافتهای تاریخی، در محله تاریخی عودلاجان تهران بهعنوان یک نمونه مطالعاتی که اقدامات بازآفرینی در آن انجام شده و حضور مردم در بافت بعد از اقدامات کمرنگ بوده است؛ با هدف بررسی و مطالعه ارتباط بین شاخصهای «مکانسازی مشارکتمبنا در بازآفرینی بافتهای تاریخی» بهعنوان عامل ایجاد «دلبستگیمکانی» و «مشارکتطلبی» بااستفاده از پژوهش آمیخته (کمی و کیفی) به روش توصیفی-تحلیلی مبتنی بر روشهای تحلیل محتوای اسناد کتابخانهای و پیمایش مقطعیکمی (پرسش از کارشناسان و مردم محله عودلاجان) و کیفی (مشاهدات نظاممند کارشناسی از بافت)، به بررسی مبانی اندیشه اسلامیِ مکانسازی مشارکتمبنا در بازآفرینی بافتهای تاریخی پرداختهاست. تجزیه و تحلیل دادهها با روش آمار توصیفی و استنباطی بوده که نرمالیتی دادهها با آزمون کلموگروفاسمیرنف و آزمون فرضیهها با ضریب همبستگی اسپیرمن و معادلات ساختاری بهروش PLS و مدلسازی با نرمافزار SmartPLS3 انجامشد. تأیید روایی توسط اساتید و پایایی با رسیدن به نقطه اشباعنظری و ضریب آلفایکرونباخ بررسیشد. پساز طی موفقیتآمیز تمامی آزمونهای مدلساختاری شامل ضرایب مسیر (بتا) و معناداری آن (T-Value)، شاخص ضریبتعیین (R2)، شاخص ارتباط پیشبین (Q2)، شاخص شدت تأثیر (F2) و شاخص همخطی (VIF) برای دو گروه مردم بافت و کارشناسان خبره با اطمینان بالا تأیید و مدلسازی ارائه شد. سپس از طریق مشاهده نظاممند تکتک شاخصهای پژوهش و تحلیلکیفی کارشناسانه، نتایج بررسی و تعمیم داده شد و مدلکلی ارائه گردید. بر اساس یافتههای تحقیق، مشخصگردید فضاهای انسانمدار و مکانمحور مقید به ارزشهای دین مبین اسلام و اصالتهای بافت تاریخی، از طریق مکانسازی مشارکتمبنا در بافت و افزایش مشارکت اجتماعی ناشی از آن در روند بازآفرینی، موجب حفظ بافت تاریخی و موجودیت ایرانی اسلامی آن و افزایش دلبستگی مکانی و مشارکتطلبی خواهدشد.
مهندس یحیی جمالی، دکتر مینو قره بگلو، آقای محمد جمالی،
دوره 11، شماره 4 - ( 8-1402 )
چکیده
محیط پیرامون انسان بهعنوان بستر تحقق اعمال، یکی از عواملی است که میتواند بر شکلگیری رفتار وی اثر گذارده و در صورت عدم ایفای نقش مطلوب خویش، قطعهای از پازل هدایت اخلاقی فرد و به تبع آن اجتماع، مختل خواهد شد. این پژوهش با پاسخ به سوال چیستی ویژگیهای کالبدی محیط حامی رفتار اخلاقی، به دنبال ارائه مصادیق کالبدی برای محیط است که بتواند بستر مناسبی برای اعمال اخلاقی، از منظر اندیشه اسلامی آورد. این امر با رویکرد کیفی و روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای و مصاحبه با متخصصین به انجام رسیده و حوزه بررسی آن محیطهای عمومی است. با بررسی محیط در سه سطح ادراکی، رفتاری، و کالبدی، بعضی از فرامین اخلاقی موجود در منابع دینی در دو سطح ادراکی و رفتاری، تحت عنوان انسانشناسی دینی و جامعهشناسی دینی، شناسایی و عوامل اختلالآفرین در این فرامین ریشهیابی شد و برای جلوگیری از ایجاد آنها، راهکارهای کالبدی ارائه شد. با تحقق ویژگیهای کالبدی ارائه شده از دریچه هر یک از سطوح محیط، میتوان امید داشت که محیط، بسترساز امر اخلاقی گردد.