از اواخر دههیِ 1980میلادی ادارهیِ امور شهرها توسط بخش خصوصی با تأکید ویژه بر نواحی بهبود کسبوکار مورد توجه مدیران شهری قرار گرفته است. بررسی علمی و تجربی در زمینهیِ ارتباط بین تمرکززدایی مدیریتی و رشد اقتصادی در سطح محلی در راستای کاهش تصدیگری دولتهای مرکزی در بین برنامهریزان شهری نیز به پایهای برای پژوهشهایِ بحثی تبدیل شده است. این رابطه توسط بسیاری از اقتصاددانان توسعه و بخش عمومی در سطح بینالمللی نیز بررسی شده است؛ به نحوی که نظریههای تمرکززدایی، ایجاد و گسترش مشارکت مدیریت محلی در روند تصمیمگیریهای محلی به منظور پیریزی توسعهای درونزا و پایدار در مناطق محلی را مورد تأکید قرار دادهاند. از سویی دیگر روندهایِ ملیِ تمرکززدایی و خصوصیسازی، شهرهایِ ایرانِ امروز را با چالشهایی مواجه کرده است. چالش اساسی در این زمینه، سازوکار انتقال منافع عمومی از نهادهای ملی و مرکزی به نهادهای محلی و از نهادهای محلی به نهادهای خصوصی است. فرایند این انتقال و نحوهیِ توسعه و انطباق اصول نوین مدیریت شهری در ایران با تأکید بر انجمنهای صنفی شهرهای دوران اسلامی هدف اصلی این مقاله است.
به منظور دستیابی به این هدف سه نگاه به مدیریت شهرهای اسلامی در فضاهای اقتصادی شهر و سپس شهرهای امروز مورد بررسی قرار گرفته است. نگاه اول به پیشینهیِ تاریخیِ مدیریت شهری از طریق نهادهای صنفی توجه دارد. نگاه دوم، سامانههای مدرن در شهرهای اروپایی و آمریکایی نظیر نواحی بهبود کسب و کار را مورد بررسی قرار میدهد و در نهایت تغییرات ساختاری و مدیریت شهری در فضای تجاری شهرها در دوران پهلوی اول و دوم به عنوان بخشی از واقعیت شهرهای ایران امروز بررسی شدهاند. یافتههای این پژوهش نشان میدهد در شهرهای ایران از دیرباز تاکنون ساختارها و نهادهای اجتماعی برای صنوف و تجار وجود داشتهاست و تا قبل از انقلاب مشروطیت این نهادها و تشکلها در وجه فضایی خود در فضای شهری بازارها و فضای محلات شهری بروز و ظهور پیدا مینمودند و در دوران پهلوی اول و دوم تغییرات اساسی در این فضاها ایجاد شد. در نهایت تلاش میشود نحوهیِ تأثیر و تأثر الگوهای نوین مدیریت شهری بر مدیریت شهری در دوران اسلامی در قالب مدلسازی مفومی ارائه شود.