سلمان نقره کار،
دوره 9، شماره 4 - ( 9-1400 )
چکیده
اگر مأموریت اصلی معماران را «ساماندهی مکان زندگی انسان در بستر محیط» بدانیم؛ آنگاه شناخت «انسان و محیط و نسبت میان این دو» مبنای تصمیمات آنان در طراحی خواهد بود. این شناخت هر دو ساحت «هستها و بایدها» را شامل میشود که اگر مبتنی بر «عقل و وحی» باشد؛ قاعدتاً اصول معماری منتج از آن، را میتوان عقلانی و اسلامی و آثار معماری مبتنی بر آنرا نیز «معماری اسلامی» دانست. تاکنون دیدگاههای مختلفی درباره معماری اسلامی مطرح شده که میتوان خاستگاه آنها را از دو سو دسته بندی کرد. از یکسو اسلامشناسان با بهرهگیری از منابع اسلامی به سمت مبانی و اصول معماری حرکت کردهاند؛ و از دیگر سو معماران و شهرسازان از جایگاه تخصصی خود با مراجعه به این منابع در جستجوی اصول معماری اسلامی برآمدهاند. این تحقیق با هدف پیشنهاد یک ساختار «وحدتبخش و کارآمد» برای تبیین رابطه «معماری و اسلام» آغاز شده است؛ و در جستجوی یک مدل جامع برای ترکیب و تألیف مؤلفههای ایندو مقوله میباشد. پرسش ما آن است که «چگونه میتوان از آموزههای اسلامی بهطور جامع و کاربردی در معماری بهره جُست؟» مسیر تحقیق اینگونه است که ضمن تبیین دو مقوله «اسلام و معماری» با روش تحلیل محتوا و استدلال منطقی تلاش میشود که با روش مدلسازی مفاهیم بنیادین این دو مقوله تألیف گردد. یافته تحقیق بیانگر آن است که آموزههای اسلامی را میتوان در سه ساحت «حکمت نظری و عملی و مضاف» دستهبندی کرد. معماری نیز از سه منظر «سیستمی، فلسفی، راهبردی» قابل تبیین است (سفر) که فصل مشترک آنها چهار رُکن اصلی در معماری است. ترکیب این دو مقوله (سه حوزه حکمت اسلامی و چهار مؤلفه معماری) ظرفیت مناسبی برای ساماندهی یک «مکتب معماری اسلامی» در اختیار میگذارد. نتیجه و حاصل کار یک ساختار جدولگونه است با 40 خانه که محتوای آن با آموزه های حکمت اسلامی باید تکمیل شود و میتواند در «راهبری پژوهشهای معماری اسلامی» مفید باشد. دستاورد تحقیق ارائه الگویی وحدتبخش به مجموعه دیدگاهها در قالب یک ساختار نسبتاً جامع خواهد بود که یکی از مقدمات شکل گیری «مکتب اسلامی-ایرانی معماری» در آستانه گام دوم انقلاب است