8 نتیجه برای هویت
محمدجواد مهدوی نژاد، پریا سعادت جو،
دوره 1، شماره 1 - ( 12-1392 )
چکیده
گرایش به هویت و تلاش برای دست یابی به یک معماری باهویت، جریانی کلیدی در معماری معاصر کشورهای اسلامی به شمار می رود. سرزمین عربستان سعودی به عنوان خاستگاه اسلام با اقتصادی رو به رشد در دهه های اخیر، اکنون بستر ساخت و سازهای عظیمی است که معماری معاصر آن را بیش از هر زمان دیگر با چالش هویت و اصالت روبرو کرده است. هرچند پژوهش هایی به صورت پراکنده چالش هویت و هویتگرایی را در معماری معاصر عربستان سعودی بررسی کرده اند، کمتر تحقیقی به تحلیل تعامل و تقابل هویت اسلامی با آثار معاصر این کشور پرداخته است. هدف اصلی از این پژوهش شناسایی و تحلیل نسبت مفهوم هویت اسلامی و بومی با معماری معاصر عربستان سعودی است. از این رو سوالات اصلی پژوهش عبارتند از: 1- چه جریانها و گرایشهایی در معماری معاصر عربستان قابل تعریف اند؟ و هر یک از این گرایشها چگونه به مفهوم هویت در آثار خود توجه کرده اند؟ 2- رابطه میان نظر (آنچه معماران از طرح خود در ذهن دارند و یا هدفی که در ذهن طراح برای دست یابی به یک معماری باهویت دنبال می شود) و عمل (آنچه در محصول طراحی مشاهده می شود و توسط مخاطب درک میشود) در معماری معاصر عربستان سعودی چگونه است؟ بر اساس چارچوب نظری پژوهش آثار معماری معاصر در پنج محور اساسی شامل: 1- ایده ساختاردهنده طرح (کانسپت)، 2- فناوری ساخت (بکارگیری فناوریهای نوین)، 3- مصالح، 4- شکل و فرم و 5- رابطه با محیط مورد تحلیل قرار گرفتند. از این رو پژوهش با رویکردی بی طرفانه، آثار طراحی شده در دو دهه اخیر را از منظر شاخصه های مذکور مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. این تحقیق در دو لایه صورت پذیرفت. در لایه نخست نظر معمار درباره اثر معماری طراحی شده مورد بحث قرار گرفت. سپس در لایه دوم بر اساس چارچوب نظری ترسیم شده، پژوهشگران آثار مذکور را مورد مطالعه قرار دادند. مقایسه تطبیقی نتایج حاصل از تحلیل نظرات شخص معمار درباره اثر خود، با تحلیلی که توسط پژوهشگران درباره اثر و ویژگیهای آن به عنوان یک محصول ارائه نمودند؛ مشخص کننده فاصله نظر و عمل در آثار معماری معاصر عربستان سعودی در برخورد با موضوع هویت بود. برای دست یابی به هدف فوق، 50 اثر منتخب از میان آثار شاخص دو دهه اخیر کشور عربستان بر اساس شاخصه های تحلیلی پژوهش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سپس با استفاده از نرم افزارهای صفحه گسترده میزان همبستگی میان آراء این دو گروه (نظر طراح و دریافت کارشناسان از طرح) مورد تحلیل قرار گرفت. دستاوردهای پژوهش نشان داد که سهم قابل توجهی آثار شاخص معماری معاصر کشور عربستان سعودی به دست معماران خارجی ساخته شده، که اغلب ایشان از آشنایی کافی با دین مبین اسلام به عنوان دین رسمی آن کشور برخوردار نیستند. تحلیل تنوع شکلی و مفهومی آثار نشانگر آن است که می توان نوعی سرگشتگی را در معماری معاصر عربستان سعودی مشاهده نمود. همچنین دستاوردها موید این نکته است که آنچه در جملات و اظهار نظر معماران در قالب احیای هویت بومی بیان شده، در عمل به تقلید از فرمهای مشهور در معماری غرب منتهی شده است. از این رو تناقض میان نظر و عمل منجر به نوعی تکثرگرایی و بی نظمی در معماری معاصر عربستان سعودی شده است؛ هرچند کیفیت ساخت در نمونه های تحلیل شده از جایگاه قابل قبولی برخوردار است. بی توجهی به این مقولات و برخورد سطحی با مسئله منجر به گسست از گذشته خواهد شد و پیش بینی می شود که با این روند بحران هویت در این کشورها تعمیق شود.
محمدجواد مهدوی نژاد، پریا سعادت جو،
دوره 2، شماره 2 - ( 6-1393 )
چکیده
گرایش به هویت و تلاش برای دست یابی به یک معماری باهویت، جریانی کلیدی در معماری معاصر کشورهای اسلامی به شمار می رود. هدف اصلی از این پژوهش شناسایی و تحلیل نسبت مفهوم هویت اسلامی و بومی با معماری معاصر کشورهای اسلامی است. از این رو سوالات اصلی پژوهش عبارتند از: 1- چه جریانها و گرایشهایی در معماری معاصر کشورهای اسلامی قابل تعریف اند؟ و هر یک از این گرایشها چگونه به مفهوم هویت در آثار خود توجه کرده اند؟ 2- رابطه میان نظر (آنچه معماران از طرح خود در ذهن دارند و یا هدفی که در ذهن طراح برای دست یابی به یک معماری باهویت دنبال می شود) و عمل (آنچه در محصول طراحی مشاهده می شود و توسط مخاطب درک می-شود) چگونه است؟ بر اساس چارچوب نظری پژوهش آثار معماری معاصر در پنج محور اساسی شامل: 1- ایده ساختاردهنده طرح (کانسپت)، 2- فناوری ساخت (بکارگیری فناوریهای نوین)، 3- مصالح، 4- شکل و فرم و 5- رابطه با محیط مورد تحلیل قرار گرفتند. از این رو پژوهش آثار طراحی شده در دو دهه اخیر را از منظر شاخصه های مذکور مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. از میان کشورهای غرب آسیا، کشور عربستان سعودی به عنوان نمونه موردی انتخاب شده؛ و پنجاه اثر منتخب از میان آثار شاخص دو دهه اخیر آن مورد تحلیل قرار گرفتند. سپس با استفاده از نرم افزارهای صفحه گسترده میزان همبستگی میان آراء این دو گروه (نظر طراح و دریافت کارشناسان از طرح) مورد تحلیل قرار گرفت. دستاوردهای پژوهش نشان می دهد که نوعی آشفتگی مبتنی بر تقلید از فرمهای مشهور در معماری غرب، تناقض میان نظر و عمل منجر به نوعی تکثرگرایی و بی نظمی در معماری معاصر عربستان سعودی شده است؛ هرچند کیفیت ساخت در نمونه های تحلیل شده از جایگاه قابل قبولی برخوردار است.
میترا کاظمینی، میترا غفوریان، الهام حصاری،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1399 )
چکیده
محلات به عنوان مکان زندگی انسان، نه تنها بر محیط تاثیرگذار هستند، بلکه باعث بهبود کیفیت زندگی اجتماعی و شکل گیری احساس هویت در ساکنان می گردند. امروزه به دنبال توسعه کالبدی شهرها و گسترده شدن ارتباطات انسانی در آنها، توجه به محلات مسکونی به عنوان یکی از مسائل ضروری در ساماندهی شهرها بیش از پیش مورد توجه می باشد. یکی از راهکارهای رسایی در این مقوله ارزیابی میزان هویت مندی ساکنان در محلات مسکونی است که طیف گسترده ای از عوامل را در بر می گیرد. مقاله حاضر با هدف بازشناسی عوامل اجتماعی مداخله گر بر احساس هویت مندی ساکنان در محلات مسکونی ایرانی – اسلامی تدوین شده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی صورت پذیرفته است. بدین منظور با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای نخست عوامل تأثیرگذار استخراج شده اند. در گام بعدی متغیرهای موثر بر هویتمندی محلات در کشور ایران از طریق پرسشنامه ای که توسط 100 نفر از ساکنین محله شنبدی بوشهر که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند، تکمیل و مورد نظرسنجی قرار گرفته است. در ادامه اطلاعات بدست آمده از پرسشنامه ها با استفاده از روش های آماری تحلیل عاملی و آزمون همبستگی پیرسون تحلیل شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که احساس تصویر ذهنی، آرامش و احساس تعلق خاطر دارای رابطه قوی و معنادار با هویت مندی ساکنان در محلات ایرانی – اسلامی می باشند و همچنین احساس آرامش قابل توجه ترین همبستگی را با هویتمندی در این سکونتگاه دارا می باشد. علاوه بر آن، عامل امنیت در جامعه محلی که در بسیاری از پژوهش ها به عنوان یکی از عوامل اجتماعی قوی بر هویتمندی شناسایی شده بود، در این مطالعه رابطه و ضریب تاثیر متوسطی را به دست آورد.
احمد خلیلی، مصطفی دهقانی،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده
هویت شهری یکی از چالشهای مهم شهرهای جدید است؛ چنانکه ناهماهنگی، یکنواختی و عدم انطباق کارکردهای فضاهای شهری شهرهای جدید با نیازها، خواستهها و تمایلات ساکنان، منجر به انقطاع ریشههای اتصال و ارتباط ساکنین با محیط و در نتیجه با یکدیگر و همچنین بروز آثار سوئی چون ناامنی، مسئولیتگریزی، دلزدگی و بیتفاوتی شده است. لذا، شناخت عوامل هویت بخش شهرهای جدید، میزان برخورداری این شهرها از عوامل مربوطه و نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدهای رویاروی هر یک از نواحی این شهرها میتواند تاثیر بسزایی در جلوگیری از بحران هویتی در شهرهای جدید داشته باشد. پژوهش حاضر در جهت تحقق اهداف فوق و با رویکردی تحلیلی- تبیینی صورت پذیرفته است و 70 شاخص سنجش و ارزیابی هویت شهری، با واکاوی و بررسی گسترده مطالعات جهانی و داخلی و توجه به شرایط بومی خاص شهر جدید هشتگرد استخراج و مستندسازی گردیده است. دادههای گردآوری شده از طریق پرسشنامه -که با حجم نمونه 516 نفری و با روش نمونهگیری خوشهای در نواحی 12 گانه این شهر توزیع شده است- با استفاده از تحلیل عاملی جهت تعیین عوامل نهایی تبیینکننده هویت شهر جدید هشتگرد و رتبهبندی نواحی مورد مطالعه بر اساس وضعیت مطلوبیت آنها در ارتباط با عوامل هویت شهری تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که 12 عامل در مجموع در حدود 60% موضوع هویت بخش شهر جدید هشتگرد را تبیین میکنند. مهمترین این عوامل، عامل «خاطرهانگیزی و احساس وابستگی به مکان» با تبیین حدود 8 درصد است. همچنین ناحیه 4ـ5 از نواحی مسکن مهر و ناحیه 4ـ1 از نواحی با سابقه در شهر به ترتیب، بدترین و بهترین وضعیت مطلوبیت هویتی را در میان نواحی شهر جدید هشتگرد دارند. در نهایت، نقاط قوت و ضعف و فرصتها و تهدیدهای هویت بخشی در شهر جدید هشتگرد از طریق تحلیل استراتژیک محیطی تحلیل و جمعبندی گردیده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که کیفیات کالبدی تنها یک بعد از تجربه مکان هستند و اهمیت ارتباطات اجتماعی که در مکانها اتفاق میافتد نباید مورد غفلت قرار گیرد. بهطوریکه دلبستگی به مکان را میتوان مبتنی برمشارکت مردم در مکان، میزان اشتغال به شبکههای اجتماعی و تعاملات فرهنگی، دانست. همچنین در مطالعه هویت شهری، شناخت مکان، کافی نیست؛ و افراد دلبستگی خود را با مکان براساس انتظارات خود که مبتنی بر تجارب قبلی از آنها از مکانهای مشابه و فرایند شناختی آنهاست توسعه میدهند که رضایتمندی آنها از مکان به این شناخت بستگی دارد.
مهندس رضا مطهر، دکتر سمانه جلیلی صدراباد، رضا علیزاده،
دوره 9، شماره 3 - ( 6-1400 )
چکیده
هویت اسلامی در محلات شهری به معنای داشتن گرایش و تعلق، به اجتماع محلهای است. محلات قدیمی، گرچه امروز به دلایلی نظیر فرسودگی زیرساختها و تغییر نیازهای شهری، ممکن است در پاسخگویی به برخی انتظارات کاربران فضا با ضعفهایی روبرو باشند، با این حال، از نظر برخی کیفیات همچنان حتی از محلات جدید جذابتر به نظر میرسند. مقایسه نشان میدهد که محلات گذشته دارای ساختاری بسامان بوده و هویت اسلامی در محلات را تقویت میکرده است؛ اما محلات جدید ابتدا ساختار محله را با برجها و آپارتمانها که جمعیت را در آن ساکن کرده تعریف میکند. هدف پژوهش در دست اقدام شناسایی معیارهای موثر بر هویت اسلامی در محلات شهری با توجه به شرایط امروزه و همچنین ارزیابی و مقایسه تطبیقی محلات قدیمی و جدید نارمک و حکیمیه براساس این معیارها به منظور ارتقای هویت اسلامی میباشد. این پژوهش از نوع توسعهای بوده و روش آن تطبیقی است برای این منظور، با استناد و مروری بر ادبیات هویت، معیارهای آن تبیین و با استفاده از مطالب گردآوری شده، متغیرها مشخص و جهت سنجش هر یک از آنها، تعدادی گویه و سوال تدوین شد که ساختار پرسشنامه را تشکیل دادهاند. در نهایت این پرسشنامه در دو محله به صورت تطبیقی سنجیده میشود. پرسشنامه دارای 47 سوال تخصصی جهت سنجش هویت اسلامی محلات شهری است که نمرهگذاری گویهها براساس طیف لیکرت میباشد و دادههای حاصل با استفاده از آزمونT در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته شد. یافته های پژوهش نشان میدهد که تفاوت معیارهای خوانایی، تعاملات اجتماعی و فرهنگ در محلات حکیمیه و نارمک با ویژگیهای کالبدی و اجتماعی متفاوت معنادار و واقعی نیست و تفاوت معیارهای شناخت و آگاهی، حس تعلق، رضایتمندی، استقلال و آزادی، برازندگی محیطی، دین، تمدن، قلمرو و اتحاد در این محلات معنادار و واقعی میباشد به عبارت دیگر این معیارها در محلات با ویژگیهای کالبدی و اجتماعی گوناگون، متفاوت است. در نهایت مشخص شد با توجه به آنکه سطح معنادهی (sig) کمتر از 0.05 و حد بالا و پایین این دو محله با سطح اطمینان 95% منفی بوده، مشخص شد که میانگین امتیازات معیارهای هویت محلهای در محله قدیمی نارمک بیشتر از محله نوساز و جدید حکیمیه است.
دکتر امید رهایی، خانم آیه رضایی زاده،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
نقوش سنتی به کار رفته در معماری و تزئینات، ریشه در هویت و فرهنگ هر منطقه دارند و خصوصیات خاص فرهنگی و هویتی آن را به نمایش میگذارند. در شهرستان دزفول، نقوش هندسی آجری که با نام خوونچینی شناخته میشوند؛ یکی از شاخصههای هویت فرهنگی شهر میباشند. با توجه به اقلیم گرم دزفول، معماران از دیوارهای مجوف با الگوهای مذکور در جهت سایهاندازی با اهداف اقلیمی استفاده میکردند؛ درحالیکه امروزه در معماری معاصر دزفول، این الگوها چندان مورد استفاده نبوده و کاربرد آنها صرفا جنبه تزئیناتی دارد و از اهداف اقلیمی بدور مانده است. حال سوالی که در اینجا مطرح است اینست که تفاوت عملکرد اقلیمی و رفتار حرارتی الگوهای مختلف خوونچینی در دیوارههای دوجداره چیست و کدام الگوها عملکرد اقلیمی موثرتری دارند؟
براین اساس این پژوهش تلاش دارد تا در راستای احیای هویت فرهنگی منطقه با استفاده از الگوهای هندسی سنتی نظیر خوونچینی، راهکاری جهت بهبود رفتار حرارتی دیوارهای مجوف سایهانداز ارائه نماید و با بررسی رفتار حرارتی این نقوش، الگوی بهینهای پیشنهاد دهد که ضمن احیای هویت فرهنگی شهر، به لحاظ اقلیمی عملکرد مناسبی داشته باشد.
روش تحقیق این پژوهش، یک روش ترکیبی است که با توجه به ماهیت خود، روشهای مختلف تجربی و شبیهسازی و پژوهش موردی را درگیر مینماید و از روش تحقیق تفسیری و تاریخی نیز بهرهمند میشود. ابتدا به کمک مطالعات کتابخانهای و میدانی، نقوش هندسی و الگوهای بومی بررسی، طبقهبندی و تفسیر شدند و مشاهدات تجربی در این زمینه به ثبت رسید. سپس رفتار حرارتی این الگوها برروی جداره خارجی دیوار دوجداره به کمک شبیهسازی تحلیل گردید. در این پژوهش شبیهسازیها با نرمافزار انرژیپلاس پس از اثبات روایی و پایایی آن انجام شد.
نتایج نشان داد که استفاده از الگوهای سنتی در راستای احیای هویت فرهنگی در قالب نقوش هندسی نما، عملکرد اقلیمی بسیار مناسبی داشته و باعث کاهش چند درجهای دمای هوای داخل در ماههای گرم سال میشوند. بر اساس نوع الگوی هندسی بکار رفته در جداره خارجی، عملکرد اقلیمی دیوارها متفاوت میشود و هر نقش عملکرد بخصوصی را ایجاب مینماید. بر این اساس الگوهای چلیپایی عملکرد بهتری در کاهش دمای هوای داخل داشته است.
دکتر سیدعلی سیدیان، آرش جهانداری، دکتر مهدی حمزه نژاد،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
با تغییر مفهوم هویت در معماری معاصر و از بین رفتن هویت معماری ایرانی- اسلامی، ضرورت شناخت این بحران در هویت معماری امروز بیشازپیش احساس میشود. یکی از چالشهای مهم دوره معاصر و مبتنی بر آن در دهههای آینده، تلاش برای شناخت، حفظ، مدیریت، و توسعه هویتهای ملی، منطقهای و محلی است. هدف از این پژوهش، شناسایی عوامل ایجاد بحران هویت و ارائه راهکارهایی جهت تحققپذیری مولفهها در معماری شهر ساری میباشد و در پی یافتن پاسخ این پرسش است که چه راهکارهایی را میتوان در راستای تحققپذیری هویت در شهر ساری ارائه نمود. جهت انجام این پژوهش، شهر ساری در سه مقیاس کلان (کل شهر)، میانه (محلهها)، و خرد (تکبناهای معاصر) مورد بررسی قرار گرفته است. ابتدا اقدام به شناسایی مولفههای هویت در شهر، محلهها و بناهای معاصر نموده؛ و پس از آن به تجزیه و تحلیل این عوامل پرداخته شدهاست. بدین منظور تعداد 400 پرسشنامه در بین شهروندان در شهر ساری پخش شد و از این تعداد 274 عدد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این راه، از نرمافزار SPSS جهت تجزیه و تحلیل دادهها و آزمونهای آماری استفاده گردیده؛ و جهت تحلیل رابطه همبستگی از نرمافزار معادلات ساختاری PLS استفاده شده است. از آنجاییکه این پژوهش در یکی از شهرهای شمال کشور و یکی از شهرهای بزرگ این محدوده، به سه مقیاس کلان تا خرد پرداخته؛ از معدود پژوهشهاییاست که در حوزه هویت در شمال ایران متمرکز شده و از همینرو، دارای بداعت و نوآوری است. نتایج این پژوهش نشان داده است که چه عواملی موجب بحران هویت در مقیاس شهر، محله، و بناهای معاصر میشوند. یافتههای حاصل از تحلیل مولفهها نشان داد چه عواملی تاثیر مثبت و چه عواملی تاثیر منفی بر هویت شهر دارند که مولفههای با تاثیر منفی، خود موجب ایجاد بحران هویت میشوند و در نتیجه ارائه راهکار برای آنها ضرورت دارد. بررسیها حاکی از عدم رعایت بیشتر مولفهها در مقیاس تکبناهای معاصر بوده است و نشان میدهد ابتدا باید به تدوین اصول و مقرراتی توسط نهادهای ذیربط جهت جلوگیری از این روند ساختوسازهای بیرویه پرداخت. نتایج پژوهش منجر به راهکارهای تحققپذیری هویت در سه مقیاس کلان، میانه، و خرد، در حوزههای کالبدی، عملکردی، و اجتماعی-فرهنگی میباشد که انتظار میرود با اعمال آن، در طرحهای معماری، بتوان موجب تحققپذیری هویت در معماری معاصر شهر ساری گردید.
خانم مریم سخاوت، آقای بهزاد وثیق،
دوره 12، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده
محدودۀ پیرِ رودبند در شهر دزفول از گذشته محل تجمع هرسالۀ مردم دزفول در برگزاری آیینهای محرم بوده و به لحاظ کالبدی و طبیعی از مؤلفههای خاطرهانگیز و هویتبخش دزفول است، مسیرهای این سنت دیرینه در بافت قدیم در حال حاضر جوابگوی حرکت دستههای عزاداری نبوده و در بعضی نقاط فضاهایی به این مسیرها افزودهشده ولی بازهم جوابگوی شرایط فعلی نگردیده و شهر را به لحاظ اجتماعی، فرهنگی و عبور و مرور دچارِ مشکلات و تنگناهایی ساخته است. هدف کلی این تحقیق بررسیِ معیارهای خاطره انگیز و هویت بخش در راستای بازآفرینی این میدان بهعنوان نقطۀ عطف مهمی در جهتِ پاسخگویی به نیازهای امروزین زندگی و فعالیت در سطح مجموعه، بافت پیرامون و شهر دزفول است. سوال اصلی تحقیق این است که میدان رودبند دارای چه زمینههای خاطره ای_آئینی مشترکی بین مردم است؟ و در جهت کیفیت و هویت بخشی این میدان چه راهکارهای کالبدی اولویت دارد؟ تا با شفاف سازی چارچوب نظری و کالبدی این کیفیت، بتوان به طراحان شهری در جهت بهبود ارتباط شهروندان با این فضای شهری یاری رساند. این پژوهش از نوع کاربردی و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر آمار استنباطی است، در این پژوهش در مرحلۀ اول بامطالعۀ متون مرتبط باهدف پژوهش ابعاد و معیارهای عمومی حفظ هویت و خاطرۀ جمعی در محیطهای شهری استخراج گردیده و نظرات کاربران در خصوص عوامل محیطی مؤثر بر خاطرهانگیزی در قالب پرسشنامه جمعآوری و با استفاده از نرمافزار spss تحلیل گردیده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که حوزۀ معنا بهعنوان مهمترین حوزۀ هویتبخش و خاطره ساز ازنظر کاربران فضا شناساییشده و حوزههای فعالیت و کالبد در درجۀ بعدی اهمیت قرارگرفتهاند. همین طور در جهت تبیین راهکارهای کالبدی ارتقای هویت و خاطرۀ جمعی محدودۀ پیر رودبند و کیفیت فضاها از طریق اقدامات آینده، چهار دسته راهکار طراحی شهری و معماری، بهبود تسهیلات و مبلمان شهری، برنامهریزی کاربری زمین و اقدامات ترافیکی تعریف شدند که پیشنهادهای کاربران فضا به ترتیب اهمیت، راهکارهای ترافیکی بیشترین میزان اهمیت و سپس به ترتیب راهکارهای معماری و طراحی شهری، بهبود تسهیلات و مبلمان شهری، برنامهریزی کاربری زمین قرارگرفتهاند.