جستجو در مقالات منتشر شده


9 نتیجه برای پر

محمدمنان رئیسی، عبدالحمید نقره کار، کریم مردمی،
دوره 2، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده

از مباحث مطرح در دانش معماری و به ویژه معماری اسلامی، رمزپردازی و رویکردهای مختلف آن است. اصولاً رمزپردازی یکی از ویژگی های مهم معماری اسلامی است تا جایی که برخی اندیشمندان، لازمه تحقق این نوع معماری را رمزپردازی می دانند. مسئله ای که این مقاله به بررسی آن می پردازد چیستیِ رمز در آثار معماری و به تبع آن، چگونگیِ رمزپردازی در معماری اسلامی است. هدف از بررسی این مسئله، تبیین رویکردهای مختلفی است که معماران مسلمان برای رمزپردازی در آثار خود از آنها بهره می جستند تا با تبیین ماهیت و ویژگی های هریک از این رویکردها، درس های لازم برای ترسیم آینده رمزپردازی در معماری اسلامی آموخته شود. جهت تبیین مسئله ی این تحقیق، از روشی ترکیبی استفاده خواهد شد که متشکل از روش های تحلیل محتوای کیفی و استدلال منطقی می باشد و گردآوری داده ها نیز عمدتاً از طریق مطالعات اسنادی و کتابخانه ای انجام شده است. شالوده نظری این پژوهش، مبتنی بر منظومه حکمت اسلامی است تا با استناد به این شالوده، نتایج تحقیق، شایستگی لازم جهت کاربست در معماری اسلامی را داشته باشد. یافته های این تحقیق حاوی راهبردهایی نظری برای رمزپردازی در معماری اسلامی است که با اتخاذ آنها می توان هویت اسلامی در آثار معاصر معماری را به نحو مطلوب تری تبلور بخشید. طبق این یافته ها، در حوزه معماری علاوه بر نشانه های اعتباری، نشانه هایی تکوینی نیز وجود دارد که در مؤلفه های مختلف معماری نظیر هندسه و فرم جلوه گر می شود و لازمه رمزپردازی در معماری اسلامی، توجه توأمان به هر دو نوع این نشانه ها می باشد. با استفاده از این نشانه ها، دو رویکرد اصلی برای رمزپردازی در معماری اسلامی قابل ارائه است که عبارتند از رمزپردازی استقرایی و رمزپردازی استنباطی. رویکرد اول مبتنی بر ابزارهای شناختِ حسی است حال آنکه رویکرد دوم عمدتاً مبتنی بر ابزارهای عقلانی و گاه شهودی است.
مرضیه هومانی‌راد، منصوره طاهباز، حسنعلی پورمند،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده

نور روز تنها منبع تامین‌کننده روشنایی فضاهای تاریخی بوده است و معماران سنتی به شیوه هنرمندانه‌‌ای از آن به عنوان ابزاری برای افزایش کیفیت بصری فضا و انتقال مفاهیم استفاده کرده‌اند. الگوی نورپردازی نور طبیعی مساجد تاریخی و ارائه معیارهای آن سوال اصلی تحقیق است. مقاله حاضر به منظور کشف قوانین حاکم بر اصول نورپردازی بنا و نقش نورگذرها در الگوی توزیع نور طبیعی در گنبدخانه‌‌ها، با بررسی پنج گنبدخانه مساجد منتخب تاریخی اصفهان(مسجد امام، مسجد شیخ‌لطف‌اله، مسجد حکیم از دوره صفویه و مسجد سید و مسجد رحیم‌خان از دوره قاجاریه) درصدد است تا الگوی نورپردازی طراحی شده معماران سنتی را استخراج نموده و راهکاری برای طراحی نورپردازی طبیعی در اختیار معماران مساجد معاصر قرار دهد. روش تحقیق توصیفی تحلیلی بر اساس اطلاعات میدانی و کتابخانه‌ای انجام شده است. این تحقیق به کمک ابزارهای نورسنجی، داده‌های میدانی در سه زمان از طول روز تهیه شده و سپس توسط نرم‌افزار ریدینس به یک سال تعمیم داده شد. با توجه به معیارهای ارائه شده در کتب استانداردهای نورپردازی، میزان روشنایی، یکنواختی، توزیع نور و کیفیت بصری حاصل از آن در سطح پلان و دید ناظر تحلیل شد. علاوه بر آن عکاسی تایملپس جهت بررسی حرکت نور در فضا از طلوع آفتاب تا غروب از دید ناظر در برداشت میدانی به دست آمد.
نتایج حاصله نشان می‌دهد الگوی توزیع نور طبیعی، چگونگی پراکندگی، جهت و زاویه نور در مساجد مورد مطالعه به غیر از مسجد شیخ‌لطف‌اله دارای شباهت زیادی است. با وجودی که پنج مسجد مذکور از لحاظ ابعاد، تناسبات فضایی و  ویژگی‌های هندسی نورگذرها با هم تفاوت دارند ولی نورپردازی آنها بسیار به هم شباهت دارد. حرکت نور در هر پنج مسجد صورت یکسانی دارد. در نگاه بیننده رو به محراب، محراب نسبت به کل فضا در کل روز روشن‌تر به نظر می‌رسد. با وجود تفاوت در دوره تاریخی ساخت مساجد و ویژگی‌های معماری گنبدخانه‌ها، لیکن الگوی نورپردازی یکسانی بر آنها حکم می‌کند. به واقع استفاده از الگو می‌تواند منجر به نتایج متنوعی در محصولات آن شود.
سجاد سلیمانزاده، فرح حبیب، ایرج اعتصام،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده

فضا به عنوان مفهوم اساسی و جدایی‌ناپذیر از معماری، همواره با معانی و برداشت‌های متفاوت روبرو بوده و همین مسئله باعث دور شدن از معنای اصلی و فروکاسته شدن آن به ویژگی‌های کلی معمارانه گشته است. همچنین به دلیل آنکه این مفهوم معمارانه زاییدۀ اندیشۀ مدرن و دوران معاصر بوده است؛ برداشت کلی معماران از شاخص‌های آن به صورت یک‌جانبه‌ای به مفاهیمی چون تهی، آزادی و حرکت سوق پیدا نموده؛ و بر همین اساس، در ارزیابی شاخص‌های مرتبط با این مفهوم نیز برداشت صحیح و کاملی صورت نگرفته است. از سوی دیگر، در معماری ایرانی- اسلامی نیز مفهوم فضا- به عنوان عنصر اصلی شکل‌دهندۀ بناها- بسیار بیشتر از جنبه‌های مادی و ملموس مورد توجه بوده؛ ولی به دلیل نبود چارچوب مشخص برای تبیین شاخص‌های عینی آن و یا تلقی مدرنیستی از شاخص‌ها، به درستی مورد تحلیل قرار نگرفته است. بر این اساس، هدف اصلی این پژوهش، استخراج شاخص‌های اساسی مرتبط با مفهوم فضا، و بررسی روابط حاکم بر آن‌هاست که از طریق واکاوی هدفمند در تعاریف پایه، نظریات غربی و معاصر فضا و دیدگاه‌های فضایی معماری ایرانی- اسلامی مورد پژوهش قرار می‌گیرد. پارادایم این تحقیق از نوع کیفی، و روش مورد استفاده در آن اسنادی و بر مبنای مطالعات کتابخانه‌ای است. بدین سبب، از طریق تحلیل و تطبیق دیدگاه‌های شاخص و انتظام‌بخشی به ساختار موجود در شناخت فضا، سعی گردید تا شاخص‌های اساسی فضا از ویژگی‌های کلی و مفاهیم دیگر بازشناخته ‌شده و چارچوبی مفهومی برای تحلیل آن‌ها در آثار معماری تدوین شود. در نهایت بر اساس مدل یاد شده، وضعیت کلی شاخص‌های فضا در معماری ایرانی- اسلامی و دوره‌های شاخص غربی مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج تحلیل‌های متعدد نشانگر آن است که فضای معماری با وجود پیچیدگی و گستردگی نظریات و رویکردهای حاصل از آن، شکل‌های معینی از روابط میان شاخص‌های دوگانه را در یک چارچوب طیف‌گونه نشان می‌دهد. این شاخص‌ها چه در سطح پایه (شاخص‌های بنیادی) و چه در مدل نهایی (بسط شاخص‌های پایه) با گرایش‌های متفاوت چون غلبه خصوصیات آزادکننده، غلبۀ خصوصیات محدودکننده و تعادل یا نوسان میان دوگانه‌ها ظاهر می‌گردند. در یک مقایسۀ کلی نیز می‌توان گفت شاخص‌های فضا در بستر معماری ایرانی- اسلامی، به شیوه‌ای متعادل، مبهم و یا رازآمیز ظاهر گردیده که از این نظر مشابهت‌هایی با تفکر فضایی غالب در دوران پست‌مدرن داشته؛ و همچنین از دوره‌های دیگر معماری غرب کاملاً متمایز می‌شود.
 
علی اکبر حیدری، عیسی قاسمیان،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده

مفهوم قناعت برگرفته از ریشه قنع، یکی از مهم‌ترین ارزش­های دینی است که در مبانی اسلامی بسیار مورد تأکید قرار گرفته است. انسان سنتی با اتکا به این مبانی همواره در تلاش برای نمودپذیری این مفاهیم برجسته در ابعاد مختلف حیاتش بر این کره خاکی بوده است. یکی از عرصه­هایی که زمینه بروز این مفهوم در آن وجود دارد؛ معماری است و از میان انواع معماری­ها، خانه بیشترین امکان بروز این مبانی را برای فرد مسلمان فراهم می­آورد. بر همین اساس پژوهش حاضر به دنبال تحلیل نحوه نمودپذیری مفهوم قناعت در الگوی معماری خانه­های سنتی ایران برآمده است. نتایج این تحلیل می­تواند به عنوان آموزه­هایی جهت کاربست در معماری معاصر مورد استفاده قرار گیرد. فرآیند تحقیق به این صورت انجام می­گیرد که پس از واژه‌شناسی این مفهوم در ادبیات و استخراج معانی مترادف و متضاد با آن، این معانی در متون مختلف اسلامی شامل آیات قرآن، احادیث، روایات معصومین(ع) و تفاسیر مربوط به آنها، مورد کنکاش قرار می­گیرد. از سوی دیگر در ادبیات تخصصی معماری نیز این موضوع مورد بررسی قرار گرفته و مواردی که به این موضوع اشاره داشته­اند؛ استخراج می­گردد. سپس با تحلیل و دسته‌بندی یافته­ها، اصول مرتبط با قناعت که قابلیت نمودپذیری در معماری را دارند؛ استخراج می­گردد. با توجه به کمبود منابع تخصصی در ارتباط با شیوه­های مختلف نمودپذیری اصول به دست آمده، از دیدگاه خبرگان و متخصصین معماری نیز برای این منظور استفاده شد. در نهایت و پس از استخراج شاخص­های مرتبط با هر اصل، نحوه نمودپذیری موارد به دست آمده در مجموعه خانه مرتاض به عنوان نمونه موردی، مورد تحلیل قرار می­گیرد. نتایج تحقیق نشان داد که مفهوم قناعت در معماری خانه­های سنتی ایران در قالب چهار اصل پرهیز از بیهودگی، خودبسندگی، اعتدالگرایی و رعایت قاعده لاضرر و لاضرار نمود می­یابد.
زهرا احمدی، فرح حبیب،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده

انسان معاصر درک صحیحی از مفهوم خالی نداشته و به همین دلیل در حوزه‌های مختلف ازجمله معماری و شهرسازی دچار مشکلات زیادی  شده است؛ گویی طراحان دنیای معاصر در توهم طراحی فضای خالی به سر می‌برند. در پی ادراک محدود انسان از مفهوم خالی، امروزه فضای خالی واجد اصالت و ارزش نیست و فضای تهی و پوچ جایگزین آن شده است. تحقیق پیش رو، با نگاهی تازه سعی در تمرکز روی خالی‌ها در مقابل پر‌ها دارد و باهدف استمرار ارزش‌های معماری بومی، درصدد درک مفهوم خالی و چیستی آن در این معماری است و به جستجوی مصادیق این مفهوم در معماری بومی ایران می‌پردازد. لذا مشخصاً به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که فضای خالی در معماری بومی ایران و به‌طور خاص خانه‌های تاریخی یزد چه نقشی در بعد معنایی دارد؟ به دنبال اثبات این فرضیه است که خالی‌ها به‌واسطه دیالکتیک ازواج متضاد، در خانه‌های تاریخی یزد، نقش محوری و اصلی دارند.
در مسیر تحقیق پس از کنکاش پیرامون چیستی  مفهوم خالی، بر اساس یافته‌های حاصل از مبانی نظری سه رکن 1. ازواج تضاد (همبود دو عنصر متضاد )، 2. تعامل ازواج متضاد، 3. یگانگی و وحدت ازواج متضاد، به‌عنوان ارکان اصلی تجلی مفهوم خالی تدوین می‌شود و سپس کیفیت تحقق این ارکان در معماری بومی یزد در بعد معنایی بررسی می‌گردد. ازاین‌رو، ترکیب فرآیند سه رکن تدوین‌شده مذکور در پنج‌خانه تاریخی  شهر یزد، مورد آزمون و تحلیل قرار می‌گیرد. رویکرد تحقیق کیفی است و پس از تبیین ارکان مفهوم خالی و تدوین چارچوب نظری، خالی را در نمونه‌ها جستجو می‌کند و نقش آن‌ها را می‌کاود. در مسیر تحقیق به‌منظور جستار مفهوم خالی، معماری خانه-های بومی با روشی تجربی و فنومنولوژیک (پدیدارشناسانه) موردبررسی قرار می‌گیرد. ابزار گرداوری داده‌ها، مشاهدات عینی و مطالعه منابع مکتوب می‌باشد. نتایج مطالعات حاکی از آن است که مفهوم خالی به‌عنوان مفهومی تعالی‌بخش ماحصل سیر معنایی وجود ازواج متضاد، تعامل آن‌ها و تکوین وحدت فضایی این ازواج است. معماران بومی با ادراک ضرورت هم‌نشینی زوج‌های متضاد و دیالکتیک آن‌ها به‌عنوان رکن الزامی تجلی مفهوم خالی، کیفیات متضادی از قبیل تاریکی و روشنایی، بیرون و درون، مذکر و مؤنث را موردتوجه قرار داده است. در پی همزیستی کیفیت‌های متضاد و دوقطبی مذکور و تعامل صحیح آن‌ها با یکدیگر، جمع آن‌ها به یگانگی و وحدت رسیده است و به‌تبع آن مفهوم خالی به‌عنوان مفهومی تعالی‌بخش و تأثیرگذار متبلور شده است به‌نحوی‌که در معماری بومی اصالت و محوریت با خالی‌هاست.  
 
هادی پندار،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1399 )
چکیده

بافت‌های تاریخی به‌عنوان یک سیستم زنده نیاز به تکامل و دگردیسی در طول زمان دارند. در این میان، مداخلات بزرگ‌مقیاس معماری نیازمند توجه ویژه‌ای است تا در جهت حفظ ارزش‌های بافت در توسعه‌های بعدی عمل نمایند. چگونگی تبیین و تعریف چارچوبی به منظور اکتشاف روندهای پیاپی چنین مداخلاتی و نحوه تبدیل آنها به محرک توسعه مثبت در مسیر تغییرات بعدی، پرسش اصلی پژوهش حاضر است. هدف این پژوهش، توصیف و تحلیل مداخلات بزرگ‌مقیاس، در دامنه زمانی سه دهه پیش، در محلات چهارگانه شهر قدیم نجف و صورت‌بندی رویکرد و اصول حاکم بر مداخله پیرامون حرم مطهر علوی در جهت اصلاح روندهای پیشین و دستیابی به اصول طراحی شهری به منظور تبدیل آن به محرک توسعه مثبت بوده است. بستر پژوهش شهر قدیم نجف اشرف و مصادیق بررسی شده نیز طرح توسعه پیرامون حرم مطهر و مداخلات تجاری و مسکونی واقع در محلات چهارگانه بوده است. مطالعه حاضر با بررسی های اسنادی و تطبیقی‌، به روش استنتاجی و منطق حاکم بر پژوهش های موردی به واکاوی مداخلات بزرگ مقیاس پرداخته است. استفاده از روش موردپژوهی، امکان تحلیل‌های موردی و بین‌موردی را نیز فراهم نموده است. بر اساس چارچوب حاصل از مرور متون نظری، نگاهی جامع بر اساس کل‌گرایی، میزان تحرک توسعه، حساسیت به زمینه، کنترل‌پذیری، پیش‌بینی ناپذیری، اثربخشی تکوینی و تشخص‌بخشی می‌توانند امکان تبدیل پروژه‌های بزرگ‌مقیاس به محرک توسعه مثبت را فراهم آورند. بر اساس نتایج پژوهش و کاربست مدل مفهومی در ارزیابی نمونههای موردی، توجه به الگوی توسعه تاریخی بر اساس رویکردی جامع، نگاه رفت و برگشتی از کل به جزء و بالعکس، حفظ تناسب دانه‌بندی، پیوند نسوج ارتباطی ملموس و غیرملموس و ظرفیت‌سنجی واقعی و مدیریت مکان متناسب با ویژگی‌های زمانی از مشخصات شکل‌گیری محرک توسعه مثبت در بافت تاریخی نجف اشرف بوده است. دستیابی به تعاریف مشخصی از انسجام و پیچیدگی در راستای شاخص‌های فوق، زمینه حفظ بافت ‌های تاریخی در مسیر توسعه و جلوگیری از شکل‌گیری محرک توسعه منفی  را فراهم می‌آورد.
اقا عارف عزیزپور شوبی، دکتر پریسا هاشم پور، دکتر احد نژاد ابراهیمی،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده

سقانفارها معماری مختص منطقه مازندران است و منشا شکل گیری آنها به سنتهای آیینی پیش از اسلام بر می گردد و در حال حاضر به عنوان معماری عاشورایی در راستای پاسداشت تقدس آب و منسوب به حضرت ابوالفظل (ع) شناخته می شود. معماری آن نشانی از ترکیب مولفه های معنایی در قالب نقوش و نمادهای تصویری، مکانی و ساختاری است که در دوره های مختلف تاریخی و براساس زمنیه ای فرهنگی دچار تحول شده اند؛ هدف پژوهش پاسخ به این پرسش است: چه عوامل فرهنگی موجب شده اند نفار برای پاسداشت واقعه عاشورا انتخاب شود و چه نشانه های از معماری آئینی قبل از اسلام در آن بر جای مانده است؟ این تحقیق از نوع پژوهش های بنیادی-نظری است که با روش توصیفی _ تحلیلی کار شده است و گردآوری اطلاعات براساس و مطالعات کتابخانه و پیمایش های میدانی انجام یافته است و با توجه به هدف پژوهش یافتن علل سیرتحول از نفار به سقانفار براساس زمینه فرهنگی می باشد؛ در یافته‌های پژوهش انجام گرفته در دو شاخه نفار و سقانفار به همراه تطبیق آنها با مولفه‌های تصویر ذهنی، کالبد و فعالیت، مشخص شد که همخوانی کارکرد، معنا و کالبد نفار با ارزش‌های اسلامی، بخصوص گرامی داشت آب سبب حفظ و تداوم معماری نفار به سقانفار شده است. بدین صورت که گرامی داشت آب از آئین کهن ایران سرچشمه می گیرد که پس از اسلام با نگرش های اسلامی همخوان شده است. نام نپ، وجود چاه ها، و درختان مقدس، و جغرافیای تاریخی در این منطقه بیانگر نشانی از ایزد بانوی آبهاست. پیش از اسلام دو سری نفار وجود داشت نوع اول: بناهای متعلق به ایزد بانوی آب در کنار منابع آب برای عبادت ، نوع دوم: در کنار مزارع برای مراقبت از آب کاربرد داشتند، بدین ترتیب نفار از ابتدا دو وظیفه حراست و عبادت را بر عهده داشت به این دلیل عبادی، بعد از اسلام به عنوان سقانفار انتقال دادند و از منظر ساختار-کالبدی و تزئینی تداوم یافته معابد کهن است که با نمادهای شیعی هم راستا شده است.
آقای بهزاد عمران زاده،
دوره 12، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده

شهر اسلامی، شهری است که حاصل عینیت اصول و ارزش های اسلامی باشد تا بتواند بستر و شرایط تحقق سبک زندگی اسلامی را فراهم نماید، عینیتی که در مناطق و اقلیم های مختلف صورت های مختلفی را به نمایش می گذارد. در همین ارتباط اصلیترین اصل و ارزش اسلامی که شایسته است در زندگی اجتماعی مسلمانان و در بستر شهر محقق شود، اصل عدالت است.
هدف اصلی پژوهش حاضر با رویکرد تولید علم بومی و اسلامی در زمینه مدیریت و برنامه‌ریزی‌شهری و روش نظریه‌پردازی داده‌بنیاد (گراندد تئوری)، دستیابی به نظریه علمی از منابع دین اسلام در خصوص عدالت اجتماعی و فضایی به عنوان یکی از ارکان شهر اسلامی یا شهر آرمانی اسلام می‌باشد؛ تا در نهایت گامی باشد، هر چند کوچک در تدوین مبانی نظری شهر اسلامی_ایرانی در مسیر دستیابی به الگوی اسلامی_ایرانی از پیشرفت.
نتیجه پژوهش حاضر نشان دهنده دستیابی به مبانی قابل توجهی است که ضمن ارائه تعریف دقیقی از عدالت اجتماعی و فضایی و تشریح ابعاد این مفهوم اعم از اصول، معیارها و پیامدها و ...، در قالب مدل مفهومی ارائه شده، تبیین خوبی از وضعیت بی عدالتی و فرایند تحقق عدالت اجتماعی و فضایی در جامعه ارائه می کند.

کبری فیض اله زاده، فرهنگ مظفر، منصوره کیان ارثی،
دوره 12، شماره 4 - ( 10-1403 )
چکیده

عالمِ ظاهر و ماده از جهانِ باطن و معنا، اعتبار و کیفیت می‌­یابد. بسیاری معماری امروز را در مقایسه با معماری گذشته، دچارِ ضعف در ظهور معانی می­‌دانند. پرسشِ از چیستی معنا و چگونگیِ تحقق آن در فضاهای معماری و در نتیجه ارتقاء کیفیتِ فضاهای زیست انسان، از دغدغه‌­های مهم در مباحث فرایند طراحی معماری است. هدف اصلی این مقاله، درکِ چگونگی کشف و عینیت­‌بخشیِ معانی در فرایند طراحی؛ و در نتیجۀ آن، ارتقاء کیفیت آثار معماری است. بدین­منظور، این پژوهش بعد از بررسیِ معنای معنا؛ نگاهی بر نظریه­‌های پیرامون معنا در طراحی معماری داشته­‌است و بر­اساس اشتراکات آراء، یک صورت­‌بندی از مسئلۀ «معنا» در طراحی معماری، در قالب ویژگی­‌هایی در یک جدول ارائه نموده‌­­است؛ در ادامه و در امتدادِ نظریه‌­های مؤید معنا، به­منظور یافتن پاسخِ سه پرسش کلیدی، پژوهش در سه لایه حرکت کرده‌­است. ابتدا خاستگاه معنا در طراحی معماری مورد بحث قرار گرفته‌­­است، سپس به­ چگونگی کشف و تحقّق معنا و رویکرد­های روش­‌شناختی پرداخته‌­­است؛ و­ پس از آن به روش‌­ها، تکنیک­‌ها و ابزارها، هم درجهتِ کشف و هم برای زمینه­‌سازیِ تجلّی معانی اشاره­ شده‌­­­است. یافته‌­های مقاله نشان می­‌دهد که- بعد از خاستگاه اولیۀ معنا که ذات حق­‌تعالی است و در رابطۀ طولی با آن- می‌­توان به خاستگاه­‌هایی ثانویه برای معنا اشاره‌­کرد. دستۀ اول که معانیِ کلیِ مستقل از موقعیتِ طراحی می‌­باشند، برخاسته­ از شناخت و تعاریفِ طراح در حوزه‌­های انسان، هستی و ارزش‌­ها؛ و هم­چنین چگونگی و نحوۀ اندیشیدن طراح، به‌مثابه یک سامانه است­(نظام فکری طراح)؛ و دستۀ دوم که معانیِ جزئی و موقعیت­‌محور هستند، برخاسته ­از ویژگی‌­های مسئله و زمینۀ طرح­(موقعیتِ طراحی) می‌­باشند. این معانی جزئی نیز در ذیل معانیِ کلی ادراک می­‌شوند و در این فرایند معناجویی، این اندیشۀ طراح است که مؤثرترین نقش را ایفا­می‌کند. ادراک معانی به­‌واسطۀ قوۀ تفکر صورت ­‌می‌­پذیرد، لذا معناجویی در فرایند طراحی معماری از مسیرِ اندیشیدن و پرسش­گری صورت­ می­‌گیرد که در این مقاله با­اصطلاح «استنطاقِ معنا» به­‌عنوان یک رویکردِ روش‌­شناختی مطرح شده‌­­است، «قاب­‌بندی» و «تجلّی» نیز رویکردهای دیگری هستند که به‌­دنبال رویکرد اول به آن‌ها اشاره شده‌­است. تجلّی معانی دارای مراتب، وجوه، و به­‌صورت نسبی است. رهیافتِ کلی در انجامِ این پژوهش کیفی است و برای درک ارتباط میان مفاهیم و تحلیل داده‌­ها از راهبرد استدلال منطقی استفاده شده‌­است. در­نتیجۀ این راهبرد، ابتدا سطوح مختلفی در تأمل پیرامون مسئلۀ معنا در طراحی معماری آشکار­گردید. این طبقه­‌بندی و توجه ­به تمایز میان سطوح مختلف، با روشن­کردنِ مراد و منظور از معنا و خاستگاه آن(مبانی نظری)، رویکردهای روش­‌شناختی، روش‌­های زمینه­‌سازِ تجلّی، تکنیک­‌ها و ابزارهای خاص؛ و هم­چنین تبیینِ ارتباطاتِ بین این سطوح، مبنایی قوی‌­تر را برای حرکت از حوزۀ نظر به عمل ایجادکرد؛ و استنتاج­‌های منطقی، امکان شکل­‌گیری یک مدل مفهومیِ کل­نگر و یکپارچه از معناجویی در فرایند طراحی معماری را فراهم‌­نمود که در بخش نتیجه­‌گیری ارائه شده­‌است.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهش های معماری اسلامی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Researches in Islamic Architecture

Designed & Developed by : Yektaweb