جستجو در مقالات منتشر شده


13 نتیجه برای کالبد

سید باقر حسینی، محسن کاملی،
دوره 2، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده

بنای مسجد در بردارنده رسالت دینی و اجتماعی است. در واقع همانند آینه‌ای است که اوضاع دینی عصر خود را جلوه گر می‌شود. معماری مسجد، نمایانگر عمق برداشت‌های فرهیختگان و افراد عادی از جوهره ذهنیت و ایمان جامعه مسلمان آن دوره است. از این حیث بنای مسجد می‌تواند میزان و ماهیت جهان بینی مسلمانان هر عصر را بازگو کند. معماری مسجد افزون بر اینها بر ارکان معرفتی دیانت اسلام تکیه دارد و به پشتوانه همین معرفت است که معمار بنای مسجد، ابعاد و درجات ذهنی جامعه زمان خود را درک و بر آن احاطه پیدا می‌کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی عناصر کالبدی استفاده شده در معماری مساجد سنتی و مدرن و چگونگی ارتباط آن با ذهن کودک صورت گرفته است و به بیان این مطلب می پردازد که آیا عناصر کالبدی معماری مساجد بر روی ذهن کودک تاثیر گذار است و این مساله به چه صورت در مساجد سنتی و مدرن تفاوت دارد. روش تحقیق در این مطالعه توصیفی تحلیلی است و به واسطه تحقیقات کتابخانه ای و میدانی که 96 کودک جامعه آماری آن را تشکیل داده، انجام گردیده است. جهت به تصویر کشیدن برداشت‌های کودکان در خصوص مساجد مدرن و سنتی، پس از بازدید آنان از هر دو مسجد سنتی و مدرن منتخب، از نقاشی، خمیر و اسباب بازی کمک گرفته شده است. یافته‌های تحقیق مبین این مطلب است که بین عناصر معماری مساجد سنتی و ذهن کودک ارتباط بسیار نزدیک و عمیقی وجود دارد. این نتیجه درباره مساجد مدرن که سمبل‌های معماری مساجد سنتی در آن وجود ندارد، بسیار ضعیف است. آنچه در معماری مسجد توصیه می‌شود، اصولی است که پیامبر اکرم(ص) در ساخت مساجد از آن استفاده می‌نموده‌اند و به سبب اینکه دین و عناصر تشکیل دهنده یکسانی در بنای آن نقش ثابت دارند، می‌بایست معماری مسجد نیز ثبات داشته باشد.
رضا ابوئی، محمدرضا اولیاء، زهره یادگاری، شهاب افاضت،
دوره 3، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده

در خلق و تداوم حیات میراث معماری وجوه متعدد فراکالبدی تأثیرگذار بوده و هست، لذا شناخت این وجوه در حفاظت آثار هر سرزمین، امری مهم و ضروری می­نماید. امروزه پیوستن شتاب‌زده سرزمین‌های دارای پیشینه تاریخی به جریان حفاظت مدرن، موجبات تغییر در تعریف و فهم وجوه فراکالبدی آثار این سرزمین‌ها را فراهم کرده است. توجه به این امر از دو جهت ضروری می­نماید: اولاً تأثیری که تغییر در فهم وجوه فراکالبدی در نگرش امروز حفاظت ایران برجای می­گذارد و ثانیاً ضرورت انتقال وجوه فراکالبدی نهفته در آثار به نسل­هایی که در آینده با آن‌ها مواجه می­شوند.

در این راستا مقاله حاضر به دنبال پاسخ به این سؤال است که آیا می­توان از وجوه فراکالبدی مطرح شده در نگرش غربی حفاظت برای تبیین وجوه فراکالبدی آثار معماری ایران بهره جست؟ لذا با نگاهی به مفهوم فراکالبد در جریان حفاظت غرب، نسبت این نگاه را با منظر ایرانی- اسلامی مورد ارزیابی قرار می­دهد. مقایسه­ ­تحلیلی نشان می­دهد وجوه فراکالبدی­ مطرح شده در این نگرش دربرگیرنده تمامی وجوه موجود در میراث معماری ایران از منظر ایرانی- اسلامی نیست؛ و غایت این وجوه در دو نگرش، با یکدیگر متفاوت است که از تفاوت در جهان­بینی و مبانی دو نگرش سرچشمه می‌گیرد. همچنین ازآنجاکه وجوه فراکالبدی حفاظت و معماری از منظر اسلامی، درهم‌تنیده با باور توحیدی و جهان­بینی معادی انسان است؛ کیفیت عمل، روش حفاظت و حتی خصلت­های درونی انسان حائز اهمیت می­باشد و درنتیجه در این نگاه تمامی این عوامل در حفظ و انتقال وجوه فراکالبدی این میراث ایفای نقش می­کنند.


سجاد مؤذن، هادی ندیمی، رضا ابویی،
دوره 4، شماره 2 - ( 6-1395 )
چکیده

دیدگاه تفسیری به حیات و زندگی آثار تاریخی معماری ایران بر اساس قدمت معنادار آنها به عنوان تقدیر تاریخی یک ملت- از شناخت کالبدی رایج فراتر رفته و علاوه بر جنبه‌های فنی و تکنیکی اثر، جنبه‌های معنوی و روحانی آن را نیز مورد توجه قرار می‌دهد. شناخت وجوه فراکالبدی و نامحسوس اثر تاریخی معماری نیازمند حضور در فضای اثر و مقایسه‌ی تطبیقی با دیگر علوم -مانند علوم انسانی- است. کهنگی اثر تاریخی علاوه بر جسم، بر روح اثر نیز مؤثر است و اثر را واجد کیفیاتی خاص می‌کند و در جهت تعامل بهتر انسان با اثر، منشی خاص می‌طلبد. مسئله‌ی این مقاله مقایسه‌ی کهولت اثر با سالخوردگی انسان و اهمیت آن در دین اسلام است. هدف این مقاله، برانگیختن زاویه‌ی نگاهی متفاوت به آثار تاریخی معماری ایرانی و ایجاد تعاملی سازنده بر اساس فهمی مشترک از نیازهای طرفین -انسان و اثر تاریخی- است. سؤال اصلی مقاله این است که از مقایسه‌ی تطبیقی کهنگی اثر تاریخی معماری با سالخوردگی، چه نتایجی در زمینه‌ی حفاظت از این آثار گرفته می‌شود؟ در جهت شناخت پدیده‌ی سالخوردگی اثر تاریخی با روش توصیفی «سالخوردگی» را از دیدگاه اسلام مورد بررسی قرار داده و با روش مقایسه‌ی تطبیقی و نگاه استعاری بر اساس تشابهات دو پدیده، شناخت حاصل را به عالم کالبدی معماری وارد خواهیم کرد. روش تجزیه و تحلیل داده‌ها (که عموماً روایات اسلام است) روش تفسیری است. از نظر اسلام پیری بیماری نیست؛ بلکه موهبتی الهی است. همچنین زاویه‌ی نگاه اسلام به موضوع پیری کل‌نگر و قابل تعمیم به پیرانی خارج از پیران جامعه انسانی (مثل بناهای تاریخی) است. نتایج حاصل از مقایسه‌ی روایات در شأن پیری با آثار تاریخی معماری را می‌توان چنین برشمرد: 1. حضور در اثر تاریخی متذکر است. 2. وضع موجود اثر تاریخی وضع احسن است؛ چراکه در طول زمان بخش‌های بی‌کیفیت یا دارای خطا در طرح و ساخت‌، محکوم به جایگزینی توسط اثری بهتر بوده‌اند. 3. حفظ آثار پیری از آنجا که مصالح انفاس گذشتگان را در خود ضبط کرده‌اند؛ ارجح بر نوسازی است و وقار حاصل از کهنگی مصالح همان حس احترامی را در شخص حاضر برمی‌انگیزد؛ که موی سپید شخص سالخورده.


علی یاران، حسین بهرو،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده

با ورود دین مبین اسلام به سرزمین ایران و همسویی تفکرات و اندیشه‌های برگرفته از قرآن و مفاهیم دینی-اعتقادی، با تکنیک‌های ساخت در معماری ایران، معماری این سرزمین، با محتوایی مقدس، همراه شد. با گذشت زمان، گسست فرهنگی و بحران هویت، در کالبد خانه‌ها و سیمای شهرهای ایرانی پدیدار گشت؛ به‌طوریکه دیگر نمی‌توان رابطه‌ای منطقی بین معماری معاصر و معماری غنی و پرمحتوای گذشته این سرزمین یافت. در راستای حل این بحران، با توجه به میان‌رشته‌ای بودن پژوهش، ابتدا با روش استدلالی و مطالعه‌ی استنادی، به شناخت عوامل تأثیرگذار بر فرهنگ و همچنین تأثیرات مذهبی بر کالبد فضایی خانه‌ها پرداخته شد. سپس با بررسی و واکاوی چند نمونه از خانه‌های عصر قاجار در شهر اردبیل، به شناخت ارزش‌های حاصل از فرهنگ و اخلاق اسلامی -که در نهایت به الگوی معماری (شکل خانه‌ها) منجر می‌شود- پرداخته شد. در ادامه به ذکر ارزش‌های حاصل از فرهنگ و اخلاق اسلامیِ تأثیرگذار بر مسکن و تجلی این ارزش‌ها در کالبد فضایی خانه‌های مورد بررسی در این پژوهش پرداخته شد که به قرار زیر می باشد: حجاب، تعاون، طهارت، قناعت، خدامحوری و اطاعت، تواضع.
حجاب، در کالبد مسکن به‌صورت تقسیم مسیرها (هشتی)، ارتباطات تعریف شده‌ی فضاها، بکارگیری کوبه‌های متمایز درب ورودی، رعایت سلسله‌مراتب و دسترسی از فضای عمومی تا خصوصی، ارتباطات تعریف شده و محدود با محیط بیرون و همچنین سهولت دسترسی فضاها به هم نمود یافته است. تعاون، در کالبد خانه‌های مورد بررسی به‌صورت اختصاص فضایی جهت ارتباط با همسایگان و اختصاص بهترین فضا (شاه‌نشین) به مهمان جلوه‌گر شده است. طهارت که از دو وجه جسمی و روانی تشکیل یافته، با قرارگیری سرویس در بیرون از خانه، تعبیه‌ی فضایی جهت کفش‌کن (ایوان ورودی)، حضور گل و گیاه و بهره‌گیری از نور و هوای مناسب و همچنین حضور حوض آب در فضا نمودار گشته است.
قناعت با توجه به تناسبات ابعاد کالبد خارجی (نما)، توجه به تناسبات ابعاد فضای داخلی، سادگی فرم بنا و توده‌گذاری صحیح جهت کاهش مصرف انرژی در ابنیه مورد بررسی شکل یافته است. خدامحوری و اطاعت در کالبد خانه‌های مورد بررسی، با پرداختن به تزئینات انتزاعی (القای حس روحانی) در فضای داخل بنا، و توجه به اختصاص فضای عبادت، نمود ظاهری یافته است. تواضع نیز با توجه به پرهیز از خودنمایی و همسویی کالبد بنا با محیط (پرهیز از تشخص کالبدی) ظاهر گشته است. در نهایت، با سنجش ارزش‌های فرهنگی یاد شده در خانه‌های قاجاریِ شهر اردبیل، نتایج حاصله نشان از تبعیت قابل قبول این خانه‌ها از اصول عملی و ارز‌ش‌های فرهنگ و اخلاق اسلامی دارد. در پایان، با شناخت این عوامل و ارزش‌ها می‌توان به احیای معماری غنی و برخاسته از فرهنگ گذشته این سرزمین پرداخت.

 
عیسی حجت، آزیتا بلالی اسکویی، ثنا یزدانی،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده

حضور میدان؛ به عنوان یک فضای باز شهری؛ پیش از اسلام و نیز پس از آن؛ در شهرسازی اسلامی؛ مورد توجه بوده است. میدان صاحب آباد تبریز، میدان شاه قزوین و میدان نقش جهان اصفهان نمونه هایی از میادین شهری به جا مانده ازگذشته و نشان دهنده قدرت حکومت‌ها و باریک بینی رجال دولتی زمان خود (عصر صفوی 906-1148 ه.ق) می‌باشند. بر اساس نظریه‌های پژوهش‌های اخیر میدان نقش جهان اصفهان در زمان احداث (شاه عباس اول صفوی، 998-1038 ه.ق) از میدان صاحب آباد تبریز که پیش از صفویه و در زمان آق قویونلوها (870- 896 ه.ق) طرح ریزی و احداث گردیده بود، الگو برداری شده و از آنجایی که کالبد به‌جامانده مجموعه صاحب آباد تبریز بیشتر مربوط به ساخت‌وسازهای دوره قاجار بر روی ویرانه‌های بناهای مجموعه حکومتی دوره‌های قبل می‌باشد، پذیرش نظریه مذکور، منجر به ارائه طرح‌های بازآفرینی صاحب آباد با تقلید صرف از کالبد امروزی نقش جهان و بدون توجه به ساختار اصیل این مجموعه در دوره‌های شکل گیری و اوج آن در گذشته شده است. بنابراین در پژوهش حاضر بر اساس تحلیل محتوا و راهبرد تاریخی- تطبیقی به مطالعه پیشینه، تاریخچه شکل گیری و تحولات و دگرگونی‌های مرحله به مرحله دو مجموعه صاحب آباد و نقش جهان در روند تاریخ پرداخته و در نهایت با مطالعه تطبیقی طرحواره های ترسیم شده، شناسایی تشابهات و تفاوت‌های ساختار کالبدی و کارکردی این دو مجموعه در چهار بازه زمانی محقق گشته است. نتایج حاصل حکایت از وجود بیشترین اشتراکات در پیشینه قبل از احداث دو مجموعه و بیشترین افتراقات در وضع موجود آنها داشته که در سیر تحول تاریخی نیز، دو مجموعه در بعد کارکردی و نوع کاربری ها و عملکرد های موجود شباهت های بسیاری نسبت به بعد ساختاری و شکلی را داره بوده اند. همچنین بزرگترین تفاوت کالبدی دو مجموعه عدم محصوریت میدان صاحب آباد نسبت به نقش جهان بوده که منجر به دگرگونی ها و افول مجموعه مذکور تا به عصر حاضر گشته است. پذیرش قطعی این فرضیه نیز که مجموعه نقش جهان اصفهان، در هر دو بعد کالبدی و کارکردی نمونه مشابه و عینا به جا مانده از مجموعه صاحب آباد تبریز می باشد صحیح به نظر نمی رسد و می توان عنوان کرد که ساختار کلی مجموعه صاحب آباد در دوره اوج شکوهش (دوره شاه طهماسب صفوی) می‌توانسته الگوی یک فضای شهری با عملکردهای مختلف حکومتی-سیاسی، اجتماعی-فرهنگی، مذهبی و ورزشی برای احداث میدان نقش جهان گردد.
منصوره محسنی،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده

با ایجاد مراکز آموزشی نظامیه توسط نظام الملک در دوره سلجوقی، فضاهای آموزشی در ایران، هویت رسمی «مدرسه» را به خود گرفتند؛ و مدارس اجزایی نظیر حجره و ایوان و میانسرا و... پیدا کردند و بعبارتی دارای الگوی خاصی شدند. اما در دوره‌های تاریخی بعدی با پیشرفت تکنیک‌های معماری و همچنین با توجه به شرایط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی حاکم بر آن دوره، دگرگونی‌هایی در کالبد اجزاء مدارس ایران رخ داد. این نوشتار با این فرضیه که کالبد مدارس ایرانی از ابتدای پیدایش مدارس رسمی در دورۀ سلجوقی تا دورۀ قاجار، سیری تکاملی داشته است؛ در جستجوی یافتن ویژگی‌های کالبدی مدارس ایرانی در هر دوره تاریخی و نیز روند دگرگونی‌های آنها از طریق بررسی نمونه‌ها می‌باشد. روش تحقیق بصورت توصیفی، تحلیلی و مورد‌پژوهی می‌باشد. بدین صورت که داده‌ها با استفاده از منابع کتابخانه‌ای و در برخی موارد بصورت میدانی جمع‌آوری گردید. داده‌ها ابتدا با روش توصیفی ارائه و سپس با روش تحلیلی و تطبیقی ارزیابی شدند. یافته‌های پژوهش، نشان می‌دهد که مدارس در هر دورۀ تاریخی، خصوصیات کالبدی ویژه‌ای پیدا کردند و تحولاتی جهت تأمین فضای اقامتی، آموزشی و نیایشی مطلوب‌تر داشته‌اند. چنانچه، حجره‌ها ابتدا تک‌بخشی و مستقیم با میانسرا در ارتباط بوده‌اند؛ سپس دارای ایوانچه و پستو شدند. ایوان‌ها نیز در ابتدا کارکرد آموزشی داشته‌اند؛ و برخی از آنها هم کارکرد نیایشی داشته‌اند. اما برای سهولت در امر آموزش و ایجاد فضای بزرگتر برای پذیرش طلاب بیشتر، به مرور زمان، ایوان‌ها از لحاظ فضایی گشوده‌تر و سبک‌تر شدند. همچنین ایوان‌هایی که کارکرد نیایشی داشتند؛ جای خود را به گنبد‌خانه و شبستان نیایشی در مدارس دادند؛ تا جایی که اهمیت فضای نیایشی در دوره قاجار به حدی رسید، که برخی مدارس، حالت مسجد-مدرسه به خود گرفتند. با وسعت یافتن مدارس، نحوۀ ورود به مدارس نیز دچار تغییراتی شد. بطور کلی نتایج این پژوهش، فرضیه اولیه را -مبنی بر اینکه کالبد مدارس از دورۀ سلجوقی تا دورۀ قاجاری، از لحاظ ویژگی‌های اجزای اصلی مدارس و نحوۀ آرایش فضایی آنها، روندی تکاملی داشته‌اند- تأیید می‌کند.
آزیتا بلالی اسکویی، فرناز نظرزاده عنصرودی، ائلناز نظرزاده عنصرودی،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده

قرآن­ کریم به‌عنوان کتاب هدایتگر و تعالی‌بخش انسان، شامل مجموعه‌ای از آیات الهی است که حقایق و اسرار بی‌شماری در آن نهفته شده و بزرگ‌ترین جلوه ظهور یک حقیقت در کالبد مادی به شمار می‌آید؛ به‌طوری‌که حقیقت بهشت در کالبد مادی و معماری باغ ظهور می‌یابد. برخلاف ظاهر ساده باغ ایرانی، پیچیدگی‌های ساختاری و معنایی حاصل از آمیختگی عناصر چهارگانه در باغ ایرانی، اقتباس‌شده از باغ بهشتی است؛ و در حقیقت تأثیرپذیری الگوی باغ از عنصر آب به‌عنوان اصلی‌ترین عامل وجودی آن و به دلیل تقدس این عنصر در اندیشه دینی ایرانیان به‌وضوح مشخص و از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ به‌طوری‌که می‌توان گفت آب عنصری حیاتی در صیانت مقام و منزلت بهشت در تجلی و ظهور آن در باغ ایرانی است. روش این تحقیق تفسیری و بر اساس تحلیل محتوای آیات قرآن است. این پژوهش در پی یافتن تجلی صورت پذیرفته در مضمون عنصر آب در نظام کالبدی و کارکردی باغ ایرانی با تصویر آن در باغ بهشتی است. در این راستا با انطباق باغ ایرانی و باغ بهشتی از منظر قرآن کریم و با استناد به تفاسیر سوره آل‌عمران می‌توان دریافت که نظام کارکردی در باغ ایرانی با اسامی باغ بهشتی -که متناسب با درجه و مراتب آن است- متناظر بوده و عنصر آب در نظام کالبدی باغ ایرانی، حاصل نمود صورت‌های مختلف آب در کارکردهای باغ بهشتی است.
الناز بهنود، لیدا بلیلان، داریوش ستارزاده،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده

مجموعه آرامگاهی چلبی اوغلو با فضایی عرفانی- معنوی، از جمله بناهایی است که با تفکر بنیادین عرفان ارتباط داشته و این مفاهیم در شکلگیری معماری این مجموعه تاثیرگذار بوده اند. یکی از کهن الگوهای مهم و محوری که در روانشناسی تحلیلی یونگ مطرح است، کهن الگوی «فرایند فردیّت» (خودشناسی) می باشد که در رابطه با پرسش های معنوی در مورد معنای زندگی و هدف هستی مطرح می شود. این کهن الگو همواره در بسیاری از آثار پژوهشی ادبی و روانشناسی با سلوک عرفانی که در مکتب اسلام و توسط عرفای اسلامی بوجود آمده، تطبیق و مقایسه شده و سلوک عرفانی به عنوان یکی از انواع فرایند فردیّت مطرح شده است. هدف از این مقاله پاسخگویی به این سؤال است که آیا با دستیابی به مفاهیم معنایی این کهن الگو می توان به درک مفاهیم کهن الگویی و نحوه عینیّت یافتن آنها در فضای عرفانی این مجموعه آرامگاهی رسید یا خیر. بر اساس هدف پژوهش حاضر، ضمن بهره گیری از روش تفسیری- تاریخی، از رویکردهای مطرح در ادراک نشانه ها استفاده شده است. این تحقیق با مطالعه بر روی این لایه های نشانه ای سعی خواهد داشت تا کیفیت و نحوه ارتباط میان تفکر عرفانی، کهن الگوها و ساختار کالبدی مجموعه آرامگاهی چلبی اوغلو را روشن سازد. ساختار کالبدی این مجموعه آرامگاهی منطبق با مراتب هشتگانه عرفان و مراحل چهارگانه کهن الگوی فرایند فردیّت شکل گرفته و واسطه ای برای بیان این حقایق همیشه زنده است که به صُور مختلف امکان تجلّی می یابند. در پایان فرایند فردیّت، کهن الگوی تمامیت و کمال شکوفا می شود و به سطح خودآگاه ذهن می رسد. به این ترتیب، با سازگاری و یکپارچگی خودآگاه و ناخودآگاه، «ماندالا» ی(دایره/چرخه)کمال شکل می گیرد. به عقیده اهل معرفت نیز سالک در پایان سیر کمالی خود، در منزل هشتم، انتهای قوس صعودی دایره کمال خویش را به ابتدای قوس نزولی پیوند می زند و به مقام کمّل می رسد. در معماری نیز دایره، علامت وحدانیت اصیل و آسمان است و در مرکز، همه چیز با همزیستی به وحدت می رسند، همچنین عدد هشت رمز از عالم برون به عالم درون است که در فضای عرفانی این مجموعه، در مرکز آرامگاه هشت وجهی نمایان است. در نهایت خوانش معنایی جدیدی از مجموعه بر اساس تحلیل کهن الگویی، زبان عرفان دوره ایلخانی و رمزگان معماری بدست می آید.
راحله عبدالهی، اسلام کرمی، احد نژادابراهیمی، لیلا رحیمی،
دوره 9، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده

تاب­آوری فضایی به­عنوان یکی از ابعاد جدید در حوزه تاب­آوری به ­دنبال مسئله حیات و پویایی فضا با حفظ هویت و عملکرد از طریق توجه به  ویژگی­های فضای معماری است. فضای تاب­ آور به­ عنوان بستر مناسب برای امکان تداوم حضورپذیری در طی زمان با حفظ کارایی پویایی را مهیا می­سازد؛ ولی غالب فضاهای تازه احداث­شده در مواجهه با بحران ها آسیب­ پذیر بوده و کارایی خود را سریع از دست داده و کاربران فضا به ترک و رهاسازی محل اقدام می­کنند؛ از‌این‌رو، بازارهای تاریخی ایران به­ عنوان یکی از فضاهای ارزشمند که علیرغم تحولات در طی دوره ­ها به فعالیت خود ادامه داده و توانسته ما به­ ازای کالبدی نیازهای روز را برآورده سازد، قابل توجه است. بنابراین این پژوهش به­ دنبال پاسخ این سؤال است که چگونه تاب ­آوری در فضای تاریخی بازارها تحقق یافته است؟
هدف تحقیق حاضر، بررسی ویژگی­ های محیطی موثر بر فضاهای تاب­آور است. این مهم نیاز به خوانش قابلیت­ های کالبدی-عملکردی مستتر در این فضاها دارد؛ این بعد که ناظر بر قابلیت­های محیطی است به­ عنوان بعد غالب تاب­آوری فضا فراتر از ابعاد گوناگون مطرح به ­عنوان معیار اساسی یک فضای تاب­آور مؤثر است.
پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از نظر روش تحقیق کیفی و با استفاده از مطالعه­ ی موردی بوده است. ابتدا با تحلیل چارچوب نظری، به­ روش قیاسی مدل مفهومی فضای تاب­آور استخراج و برای تحقّق هدف مذکور، کاربست این مدل بر نمونه مورد مطالعه با پژوهش استقرایی مورد آزمون قرار گرفت. برای گردآوری اطلاعات از روش مثلث­ بندی داده­ ها و به­ شیوه پیمایشی مستقیمِ مشاهده و مصاحبه و غیرمستقیمِ مبتنی بر سندکاوی استفاده شده و با راهبرد تحلیل تطبیقی، یافته­ های عملیاتی به­ روش استدلال منطقی مورد تحلیل کیفی قرار گرفته­ اند.
با مطالعه ادبیات موضوع قابلیتهای انعطاف­پذیری، تطبیق­پذیری، تغییرپذیری و واکنش­پذیری به ­عنوان یافته ­های نظری مورد آزمون قرار گرفت. با ایجاد ارتباط بین نتایج یافته­ های نظری و تجربی براساس مطالعات نمونه­موردی می­توان نتیجه گرفت که نحوه­ی تاب­ آوری فضایی مجموعه امیر در بازار تاریخی تبریز نشان­ دهنده ­ی تاثیرپذیری محیط از قابلیت­ های این بعد فضاست. در بررسی میزان برخورداری مجموعه از قابلیت­های فضایی به­ترتیب راسته بازار و تیمچه امیرجنوبی بهترین وضعیت را به­ خود اختصاص داده­اند. با رواج الگوی مصرف­ گرایی و تغییر کاربری کاروانسرا و تیمچه­ ها و با توجه به تبدیل خرید به تجربه فراغت راسته بازار امیر با در دست­گرفتن نبض اقتصادی مجموعه به­واسطه متغیرهای چندظرفیتی، دسترسی و ارتباطات فضایی متعدد، فعالیت تک­صنفی، تعداد زیاد حجره ­های خرده­ فروشی، پویایی کلیه واحدها، همسازی فرم با صنف جدید و گسترش صنف راسته در مجموعه در تداوم حیات و تاب­ آوری مجموعه نقش بسزایی ایفا کرده­است.
 
دکتر مهسا شعله، دکتر مریم روستا، دانشجو زهرا هدایتی مقدم،
دوره 9، شماره 3 - ( 6-1400 )
چکیده

پدیده توسعه شهری موجب دگرگونی شهرهای موجود شده است و حفاظت از میراث تاریخی را در هسته برنامه‌ریزی شهری قرار داده‌است. اما، درنظر گرفتن مفاهیم سنتی میراث، که عناصر تاریخی با ارزش را به صورت جداگانه در یک چارچوب گسترده‌تر شهری قرار می‌دهد؛ برای حفاظت از شخصیت و اهمیت میراث تاریخی، جوابگوی اهداف حفاظت از میراث نیست. بنابراین، تغییر در مقیاس حفاظت از میراث، از چالش‌های حفاظت از میراث به وجود آمد؛ و پیامد آن، ظهور رویکرد «منظر تاریخی شهر» بود. همچنین مفهوم یکپارچگی به منظور ایجاد تعادل بین رویکردهای حفاظت و توسعه مورد توجه قرار گرفت.
هر پروژه ساختمانی یا هرگونه ساخت‌و‌ساز جدید در نزدیکی و در حریم مجموعه‌ها یا بناهای میراثی، به طور بالقوه دارای اثرات بصری بر میراث تاریخی است که بررسی و ارزیابی اثرات نامطلوب قبل و در حین اجرای آن، امکان اتخاذ یک استراتژی مؤثر برای به حداقل رساندن یا کاهش اثرات نامطلوب بر میراث تاریخی را فراهم می‌کند. کمیته میراث جهانی یونسکو در راستای ارائه راهکار، «روش ارزیابی تاثیرات میراثی» را ارائه داده‌است و برای ارزیابی رضایت‌بخش این تهدیدات بالقوه، بررسی تأثیر این تهدیدات بر صفات برجسته جهانی میراث را پیشنهاد می‌دهد.
این پژوهش در پی آن است که با کاربست چارچوب ارزیابی تأثیرات میراثی در بررسی یکپارچگی بصری- کالبدی مجموعه بناهای باارزش، مجموعه زندیه شیراز را به‌عنوان نمونه‌ای از مجموعه بناهای تاریخی میراثی مورد مطالعه و آزمون قرار دهد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی است؛ و از رویکرد کیفی به منظور نیل به اهداف خود استفاده می‌نماید. تأثیرات میراثی در مجموعه زندیه شیراز با در نظر گرفتن سه معیار فقدان حفاظت و سوء مدیریت، حساسیت ویژگی‌ها و شدت تأثیرات در سه مقیاس مجموعه بناهای باارزش، سازمان فضایی، مورفولوژی و سازمان بصری انجام شده است. ارزیابی شدت تأثیرات نشان می‌دهد که مجموعه در این ابعاد دچار آسیب جدی شده است. هم‌چنین ماتریس اولویت‌بندی تأثیرات، نشان می‌دهد مقیاس اول دارای آسیب کم، و مقیاس دوم و سوم دارای آسیب شدید و دارای اولویت بسیار بالا برای ارائه راهکارهای حفاظت از میراث تاریخی هستند.

دکتر احد نژادابراهیمی، آقای محمد شیخ الحکمایی،
دوره 9، شماره 4 - ( 9-1400 )
چکیده

رعایت سلسله مراتب در ساخت بناها جزو اصولی بوده که انتظام فضایی در بناهای مختلف از جمله مساجد را در‌‌‌ پی داشته است. مساله رعایت اصول و توالی سلسله مراتب که در طول سال‌ها در مساجد مورد استفاده بوده تاثیر مستقیمی بر احساسات افراد و فعالیت‌های او در طول بازدید از مساجد داشته چراکه فعالیت شکل گرفته ارتباط مستقیمی با انسان و ذهنیات او نسبت به مسجد دارد و منجر به ایجاد حس ­تعلق به مکان می‌شود؛ بعد از دوره قاجاریه و در دوره‌‌های پهلوی و جمهوری اسلامی با ایجاد تغییراتی در الگوی مساجد، سلسله مراتب آن‌ها دچار تغییراتی شده که با توجه به تاثیر آن بر فعالیت و ذهنیات افراد، ضرورت دارد ارتباط میان سلسله مراتب با حس تعلق به مکان مورد بررسی قرار گیرد. هدف از انجام این پژوهش بررسی تغییرات کالبدی مساجد و اثر آن بر حس­ تعلق به مکان کاربر در بازدید از مسجد دارد؛ به طور مشخص می‌بایست به این سوال پاسخ داد که تاثیر سلسله مراتب بر ایجاد حس تعلق به مکان در مساجد چیست؟ در روش تحقیق، پرسش‌ها به صورت کیفی و با استفاده از منابع کتابخانه­ای و کارمیدانی بررسی شده که از طریق ارایه یک مدل تحقیقی براساس فرم کالبدی مساجد و ارزیابی آن بر مبنای تطبیق سلسله ­مراتب و تحلیل عناصر کالبدی موثر بر حس ­تعلق به مکان این مطالعه صورت گرفته است. یافته­ها در این تحقیق نشان می‌دهد با گذشت زمان برخی از عناصر کالبدی در مساجد دچار تغییراتی شده که این مساله از تفاوت در نشانه‌های کالبدی سلسه­ مراتب فهم می‌شود. علاوه بر آن حذف سلسله­ مراتب در بعضی مساجد، فعالیت و تعامل کاربر در فضا را تحت تاثیر قرار داده و در ایجاد تصویر ذهنی مخاطب از مسجد تاثیر بسزایی خواهد داشت. نتایج پژوهش نشان می‌دهد؛ سلسله ­مراتب و حس ­تعلق به مکان در مساجد مکمل یکدیگر هستند به طوری که تغییر توالی یا حذف سلسله ­مراتب در هر دوره باعث می‌شود ماهیت عناصر کالبدی، از سکون به حرکت یا گذر از سلسله مراتب تغییر پیدا کند. پس در نتیجه این تحول، تجربه و درک از نشانه‌های کالبدی در سلسله مراتب به درستی صورت نگرفته و حس تعلق به مکان افراد را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
دانشجوی دکتری مهسا جوادی نوده، دکتر آزاده شاهچراغی، دکتر علیرضا عندلیب،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

طراحی مناسب در کالبد و مشخصات فیزیکی یکی از راهکارهای اقلیمی خانه‌­های تاریخی در تعامل با طبیعت بوده است. در واقع این خانه‌­ها در طی سال‌ها با آزمون­‌های مختلف به ترکیبی پایدار و اصولی بازتولیدشدنی دست یافته­‌اند که علاوه بر تاثیر مستقیم بر سلامت کاربران فضا، از مشکلات هدررفت انرژی نظیر شرایط ناسالم فضاهای داخلی، بحران­‌های زیست‌محیطی، و... نیز می‌­کاهد؛ اصولی که امروزه در مشخصات کالبدی فضاها کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بر این مبنا در پژوهش حاضر به شناسایی الگوهای هندسی، تناسباتی و استانداردهای حاکم در ساختارهای حیاط مرکزی، تالارهای زمستان­‌نشین و اتاق­‌های فصلی مبتنی بر اقلیم سرد، پرداخته می­‌شود. همچنین روابط فضاها نیز براساس مشخصات کالبدی مورد مطالعه قرار می­‌گیرد؛ تا با مقایسه معیارهای اقلیمی بتوان به الگوی طراحی پایدار براساس الگوهای ساختاری دست یافت؛ رایج­‌ترین نسبت­‌های فضایی منطبق بر طبیعت را در این منطقه شناسایی نمود؛ و در تطابق با نیازهای امروز بکار گرفت. در این پژوهش 12 خانه از دوره قاجار در اردبیل -که بیشترین فراوانی را دارند- مورد بررسی قرار می­‌گیرند؛ بدین ترتیب که جمع­‌آوری اطلاعات و مطالعات میدانی از فضاهای تاثیرپذیر از اقلیم در جداولی دسته­‌بندی می­‌شوند؛ و با روش­‌های محاسباتی، استدلال منطقی داده­‌ها و تحلیل­‌های کمی و کیفی مجموعه‌­­ای حاصل از تناسبات هندسی و روابط فضایی شناسایی می­‌گردند. نتایج براساس رایج ­ترین نسبت­‌ها، ابعاد و مساحت­‌ها نشان از تطبیق و ارتباط پیشرو الگوهای فضایی با ترکیب تأثیرپذیر داده‌­های اقلیم سرد دارد؛ به نحوی که برخی فضاها با توجه به نوع کاربری و فصول استفاده‌­شان دارای تناسبات مشابه و اشکال مقتضی­‌اند؛ تمایز فصلی فضاها صرفاً به فصول زمستان و تابستان محدود شده است؛ و جزئیات طراحی براساس فصول سرد بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. از این رو بکارگیری الگوهای ساختاری گذشته جهت طراحی در معماری امروز می­‌تواند تا حدود زیادی از هدررفت انرژی جلوگیری نماید.
- مهسا میرسلامی، - علی عمرانی‌پور، - سارا شریعتی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده

مسجد به‌عنوان یک قرارگاه رفتاری، پیوند عمیقی با مخاطب خود برقرار می‌کند. این هم‌پیوندی در طول قرون متمادی از پیدایش مساجد تا به امروز بخشی تفکیک‌ناپذیر از عملکرد مسجد بوده است. عوامل متعددی بر تجربه‌های رفتاری و ادراکی مخاطب در فضاهای انسان‌ساخت ازجمله مساجد نقش دارند. از این عوامل تغییرات شکلی، تنوع گونه‌بندی و کالبدی در ساختار مساجد بر تجربیات رفتاری و فضایی مخاطب دخیل می‌باشند. در دهه اخیر می‌توان شاهد افزایش شکل‌گیری مساجد محله‌ای در شهر قزوین بود که اکثر این مساجد فاقد سرزندگی، پویایی، و میزان حضور مطلوب مخاطب می‌باشند و صرفاً تبدیل به فضاهای نمازخانه‌ای شده‌اند که این امر سبب عدم قابلیت ایجاد پیوند مابین فضا و مخاطبان می‌شود. هدف از انجام این پژوهش، کاوشی بر چگونگی نوع ارتباط بین ساختار شکلی- کالبدی مساجد و تاثیر آن بر ادراک مخاطب بوده است؛ به‌نحویکه نوع هندسه، تناسبات، دسترسی‌های هم‌سطح، طبقاتی و سلسله‌مراتب فضایی، تجربیات متفاوت ادراکی و رفتاری برای کاربران رقم می­زنند. از طرف دیگر، تنوع و انطباق‌پذیری فعالیتی و واسط‌های ادراکی متأثر از کالبد مساجد بر میزان حضورپذیری مخاطبین در مسجد موردبررسی قرار گرفته است.
در فرایند پژوهش، جمع‌آوری اطلاعات، با ثبت رویدادها و فنون کار میدانی، در سه مسجد با ساختار سنتی حیاط مرکزی و سه مسجد با ساختار طبقاتی در شهر قزوین موردمطالعه قرار گرفته است و به‌منظور بررسی نقش و جایگاه ساختار کالبدی و هندسی به روش کمی از تئوری نحو فضا با نرم‌افزار depthmap10 با به‌کارگیری شاخص‌های چیدمان فضایی بهره‌گیری شده است. ازآنجاکه برای ارزیابی وزن مؤلفه‌های مؤثر بر چگونگی ادراک و رفتار به‌صورت کیفی نمی‌توان به‌تنهایی از روش فوق بهره جست، در ادامه از طریق روش پیمایشی و طرح پرسشنامه و آنالیز داده‌ها توسط نرم‌افزار آماری Amous22 مورد تحلیل همبستگی قرار گرفت و روابط معنادار بین متغیرهای دخیل استنباط ‌گردید. یافته‌های پژوهش نشانگر آن می‌باشد که گونه‌بندی و مؤلفه‌های کالبدی معماری نظیر توزیع و هم‌پیوندی، عمق، اتصال فضایی، چیدمان و ارتباط دسترسی‌های داخلی بر تنوع، انطباق‌پذیری فعالیتی و همچنین نوع ادراک مخاطب با توجه به واسطه‌های ادراکی (نیازها و ترجیحات) با مدت توقف و میزان حضورپذیری کاربران مسجد، هم‌پیوندی قوی و مستقیم ایجاد می‌کنند.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهش های معماری اسلامی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Iran University of Science & Technology

Designed & Developed by : Yektaweb