8 نتیجه برای کیفیت
ساناز لیتکوهی، سپیده سنجری ،
دوره 2، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده
مقاله حاضر به مقایسه معیارهای کیفیت زندگی شهری و مفاهیم استخراج شده در خصوص شهر اسلامی از دیدگاه تحلیل علتهای چهارگانه پرداخته است. روش انجام تحقیق توصیفی – تحلیلی و آنچه بهانه انجام این پژوهش بوده، مقایسه آنچه در تحقیقات متفکران معاصر غربی به عنوان معیارها و ملاکهای سنجش کیفیت فضای شهری عنوان شده از طرفی و مشخصه ها و ویژگیهای شهر اسلامی از دیدگاه منابع اسلامی از طرف دیگر بوده است. تمامی مکاتب معماری و شهرسازی در این نکته توافق دارند که یکی از مهمترین اهداف طراحی، برآورده کردن نیازهای مادی و معنوی انسان با بالاترین کیفیت ممکن می باشد گرچه در مورد تعریف کیفیت زندگی و شاخصهای موثر بر آن هنوز توافق صددرصدی وجود ندارد با اینحال با بررسی سابقه تحقیقات انجام شده در این موضوع می توان به معیارها و شاخصهای کلی تعیین شده دست یافت. در راستای دستیابی به هدف پژوهش، در درجه اول معیارهای کیفیت زندگی شهری از دیدگاه متفکران و محققان غربی از سال 1972 تا حال حاضر مورد مطالعه قرار گرفته و ضمن استخراج، مطابق با علل چهارگانه مادی، صوری، غایی و فاعلی دسته بندی شده تا امکان بررسی کمی آنها وجود داشته باشد. همچنین معیارها و صفات شهر مطلوب اسلامی از منابع دینی، روایات، احادیث و مقالات مرتبط با شهر اسلامی استخراج و دسته بندی شده است. برای نتیجه گیری فراوانی نسبی هر یک از علل چهارگانه در دو بخش مورد مقایسه تطبیقی قرار گرفته است. نتایج حاکی از آن بوده است که علل غایی بیشترین فراوانی را در هر دو دسته بندی دارا بوده اند. علل صوری در ویژگیهای شهر اسلامی کمیتی بیشتر از شاخصهای تعیین شده توسط متفکران غربی داشته اند و علل مادی بیشتر مورد توجه متفکران غربی بوده است. مهمترین تفاوت در بخش علل فاعلی قابل مشاهده است بطوریکه دیدگاهها، جهان بینی و بینش معمار و شهرساز در تعیین شاخصهای کیفیت فضای شهری بسیار کمرنگ مطرح شده و فراوانی حدود یک درصد داشته اند در حالیکه این نسبت در تعالیم و مفاهیم استخراج شده در خصوص شهر اسلامی بسیار جدی تر و پررنگ تر می باشد. اعتقاد به حکمت الهی و وحدت موجود در پس کثرتهای ظاهری، باعث شده است تا نگرش و بینش معمار و شهرساز اسلامی، جامعتر و حکیمانه تر از همتایان غربی آنان باشد که نتیجه این امر تلاش در جهت تعالی و اعتلای انسان ضمن براوردن خواستها و نیازهای روزمره آنان و در یک کلام تجسم اصل تذکر در معماری و شهرسازی بوده است.
مهدی خاک زند ، کوروش آقابزرگی ،
دوره 2، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده
انجام فعالیتهای گوناگون در فضاهای شهری، جزئی از فرهنگ گذشته به حساب می آمد. حال آنکه اکنون فضاهای شهری از لحاظ کیفی تعریف خاصی ندارند. به نظر می رسد جهان مادی گرای امروز بیشتر در پی افزایش بازدهی و کمیات اقتصادی است، و این کمیت گرایی باعث باز ماندن از موضوعات کیفی شده است. بدین سبب کم رنگ شدن حضور مردم در فضاها، انجام این پژوهش مهم را ضروری می سازد. تلاش این پژوهش در ارزیابی و مقایسه تطبیقی میان مولفه های سازنده کیفیت فضاهای شهری از نگاه نظریه پردازان غربی و نیز اندیشمندان ایرانی اسلامی است. به نظر می رسد وجود پررنگ روابط اجتماعی از موثرترین مولفه های افزایش کیفیت فضاهای شهری محسوب می شود. داده های این تحقیق در دو بخش کمی و کیفی مورد ارزیابی قرار گرفت، که در بخش کیفی با استفاده از روش تحلیل محتوا به مقاسیه دیدگاه ها پرداخته شد. بخش کمی نیز با استفاده از روش توصیفی تحلیلی انجام شد، که پرسشنامه ای تهیه گردید و در سه محله تهران به سنجش آنها پرداخته شد. داده های استخراج شده از این پرسشنامه با نرم افزار آماری SPSS مورد تحلیل استنباطی قرار گرفت و در کنار یافته های حاصل از ادبیات موضوع، تحلیل گردید. سه محله میدان هفت حوض، فلکه دوم نیرو هوایی و خیابان پانزده خرداد از لحاظ ریخت شناسی شکل انتخاب شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد، که وجود پررنگ فعالیت هایی برای معاشرت و تفریح و تفرج در ارتقای کیفیت فضاهای شهری بسیار موثر است. نیاز به آرامش، برطرف شدن نیاز خورد و خوراک نیز از دیگر مولفه هایی است که در نظر مردم موثر بوده که همگی این مولفه ها در قرآن به عنوان ویژگی های فضای اطراف انسان ذکر شده اند. در نتیجه مولفه های اصلی کیفیت فضای شهری مورد پرسش در این تحقیق، همسو با مولفه های معرفی شده از منابع اسلامی می باشد، که علی رغم تاکید منابع و اندیشمندان غربی در شهرسازی معاصر، نادیده گرفته می شوند.
محمود قلعه نویی، مهدی مطیع، محمد مسعود، الهام قاسمی،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1393 )
چکیده
با توجه به گسترش مطالعات فضای شهری، لزوم تبیین این مطالعات در مقیاسهای محلی با توجه به هر جامعه اهمیت دارد. اصلیترین کتاب دین اسلام، «قرآن کریم» است. به همین علت مفاهیم مطرحشده در قرآن میتواند به تولید مفاهیم نظری بومی در حوزه شهرسازی کمک کند. یکی از ابعاد ساختار اجتماعی شهر «قسط» است و خداوند متعال در آیات کثیری ابعاد قسط را معرفی میکند. یکی از اسماء حسنی خداوند «قائم به قسط» است. او حقیقتی است که قیام به قسط کرده و همه موجودات را فیض هستی و استعداد وجودی عطا نموده است. «قسط» بدین معناست که هرکس لازمه کمال خویش را دریافت کند و بستر شکوفایی استعدادها فراهم شود. از آن جا که شهر، بستر زندگی انسان و فضای شهری از جمله مهمترین اجزای شهر است؛ این پژوهش تحقق مفهوم قسط را در فضای شهری تبیین و به دنبال پاسخ به این پرسش است که مفهوم قرآنی قسط چیست و چه گسترهای را در بر دارد و این مفاهیم چگونه میتواند در فضای شهری تحقق یابد. از این رو مبانی نظری پژوهش در دو بخش مطالعات معناشناسی قسط و فضای شهری ارائه میشود. از روش معناشناسی برای تبیین مؤلفههای معنایی قسط استفاده شده؛ نیز ابعاد و کیفیتهای فضای شهری به عنوان بستر تشکیلدهنده هر فضا به وسیله مطالعات کتابخانهای، تبیین و در قالب ابعاد فضای شهری دستهبندی شده و نمود آنها در ایجاد مؤلفههای سیزدهگانه قسط (بسترهای مطلوب رشد و شکوفایی استعدادهای شهروندان، تعلیم، چارچوبها و انضباط مدیریتی، مشارکت اجتماعی، عدالت، ادای حقوق شهروندان، رفاه اجتماعی، تکنولوژی و صنعت روز، محرومیت اجتماعی، برابری، امنیت، از بین رفتن ظلم، تعاملات اجتماعی) در فضای شهری معرفی شده است. سپس با معرفی مدلAHP مؤلفههای سیزدهگانه قسط بر اساس پنج معیار اولویتبندی و با توجه به ارزش هرکدام، کیفیتهای فضا امتیازدهی شدهاند. امتیاز هر کیفیت نشاندهنده میزان تاثیرگذاری آن در ایجاد قسط در فضای شهری است. نتایج نشان میدهد کیفیتهای فضای شهری «مطلوبیت کاربری، تنوع کارکردها و فعالیتها، مقیاس عملکردی مناسب، دسترسی مناسب، هویت، کارایی، اختلاط اجتماعی، مشارکت اجتماعی، انسانمداری، توسعه پایدار اجتماعی، حضورپذیری، همهشمولی، امنیت، خوانایی، ساختار، آسایش، راحتی، همسازی با طبیعت و پاکیزگی» به عنوان عوامل ایجادکننده یک بستر به نام فضای شهری، امکان تحقق قسط را در یکی از اجزای شهر برای شهروندان فراهم میکند.
حسن سجادزاده، ماندانا یوسفی، محمد یوسفی،
دوره 4، شماره 1 - ( 3-1395 )
چکیده
در گذشته همجواری زندگی مادی و معنوی، موجبات پیوند و دلبستگی اجتماع با فضای مکانی مسجد را فراهم می کرد. در واقع کیفیت مساجد تنها توسط عوامل فیزیکی تعیین نمی شد، بلکه محصول ارتباط و برهم کنش متقابل بین فضای مسجد و استفاده کنندگان از آن بود. پیوند مسجد با لایه های زندگیاجتماعی مردم سبب افزایش کیفیت فضای مسجد می شود. با توجه به این که اساس و شالوه اسلام بر پایه اجتماع است لذا هدف از ارائه این مقاله بیان اهمیت و ضرورت اجتماع پذیری مساجد امروز و بررسی مولفه های اجتماع پذیری مساجد محلی ایران می باشد. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی تحلیلی و مطالعات میدانی(پرسشنامه) و کتابخانه ای می باشد. در این پژوهش از طریق پرسشنامه سه نمونه از مساجد محلهای شهر همدان (مسجد چمن چوپانان، مسجد کولانج، مسجد شالبافان) به عنوان مساجد موفق شهر، مورد مطالعه قرار گرفت. با توجه به اینکه اجتماع پذیری مساجد در ارتباط مستقیم با مردم می باشد، لذا جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش، ساکنین محله اطراف هر مسجد و نمازگزاران آن در نظر گرفته شده و سن و جنسیت شخص پاسخدهنده نیز قید گردیده است. سوال تحقیق این است که چه مولفه هایی از اجتماع پذیری مساجد سبب ارتقاء کیفیت مساجد می شود؟ نتایج تحقیق نشان می دهد که سه عامل مکان یابی، تلفیق کاربری مسجد با سایر کاربری های عمومی، تداوم زمانی استفاده از مسجد به عنوان مولفه های موثر در اجتماع پذیری مساجد بر کیفیت بخشی مساجد، بسیار موثر می باشند.
آصفی مازیار، ایمانی الناز،
دوره 4، شماره 2 - ( 6-1395 )
چکیده
شاخصهای کیفی مسکن همواره به عنوان حساسترین ابزار برنامهریزی مسکن محسوب میشوند. عرصه مسکن به منظور تأمین رشد اجتماعی، علاوه بر خود واحد مسکونی، محیط پیرامون آن را نیز در بر میگیرد. در مقاله حاضر سعی بر این بوده تا با ژرفکاوی کیفیت مسکن در خانههای سنتی ایران، معیارهایی جهت تدوین راهکارهای مؤثر برای افزایش کیفیت مسکن معاصر به دست آید. این تحقیق به روش کیفی انجام شده و برای ارزیابی نهایی دادهها از روش تحلیل سلسله مراتبی بهره گرفته شده است. شیوه جمعآوری اطلاعات بر پایه چکلیستهایی برای تکنیکهای مصاحبه، مشاهده، بررسی ویژگیهای مکانی- فضایی و سنجش طرز برخورد بوده و در این مسیر از مطالعات اسنادی و کتابخانهای و تحلیل نقشهها استفاده گشته است. بدین منظور در ابتدا نظامهای متعدد سنجش کیفیت محیطهای مسکونی مطالعه و مدلی برای ارزیابی کیفی مسکن تدوین شد. در گام دوم با بررسی عوامل اصلی مدل، 5 شاخص کیفی برای ارزیابی مسکن تعیین گشت. در مرحله بعدی پارامترهای برگرفته از چکلیستها در رابطه با هر شاخص طی بررسیهای رفت و برگشتی نسبت به دادههای دیگر شاخصها و تأثیر کلی عوامل تحقیق، تحلیل و معیارهای به دست آمده در رابطه با شاخصهای اصلی در خانههای سنتی ایران معرفی شد. سپس با تحلیل و تفسیر این معیارها و وارد ساختن تأثیرات سبک زندگی، نیازهای انسان و شرایط جامعه معاصر با امتیازدهی معیارها و الویتبندی شاخصها، راهکارهایی جهت بهبود جنبههای کیفی مسکن معاصر پیشنهاد گشت. بر اساس نتایج این تحقیق رابطه معناداری بین کیفیت خانههای سنتی، انسان، معماری و سبک زندگی گذشته وجود دارد که از سنتها و ارزشهای اصیل سرچشمه میگیرد. همچنین به ترتیب اهمیت، شاخصهای نیازهای انسان، کیفیت محیطی، کالبدی، عملکردی و ساختاری در این رابطه معنادار سهیم بودهاند که میبایست در طراحی مسکن معاصر مدنظر قرار گیرند. هر چند در مقایسه کلی همگامی متناسب تمامی شاخصهای مطرح به کیفیتی ماندگار منتج شده است.
مسعود وحدت طلب، علی یاران، حامد محمّدی خوشبین،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
جداره ها ازجمله عناصر کالبدی آثار معماری هستند که نقش بسزایی در ترجیحات زیبایی شناسانه مخاطب خود دارند. نمای بنا، اولین و شاید مهمترین تأثیر را بر روی مخاطب خود ایجاد می کند. یکی از موضوعات علم زیبایی شناسی تشخیص و درک عوامل مؤثر در یک فرآیند زیبا یا خوشایند است. از آنجاییکه برای ارزیابی زیبایی یک پدیده باید شاخص ها و کیفیت های بصری آن بررسی گردند؛ بنابراین یافتن سنجه و روشی برای ارزیابی این کیفیت های بصری، می تواند از اولویت های زیباشناسی باشد. کیفیت های بصری متفاوتی در شکل گیری جداره نقش دارند که یکی از آنها پُروخالی (تخلخل) می باشد. این پژوهش بر مبنای این سؤال شکلگرفته است که چگونه می توان میزان پُروخالی، بهعنوان یکی از کیفیت های بصری جداره را ارزیابی و اندازه گیری نمود و چه رابطه ای بین میزان عددی پُروخالی در جدارهی این بناها وجود دارد؟
هدف از این پژوهش، بررسی مفهوم پُروخالی بهعنوان یک کیفیت بصری در جدارهی خارجی بنای معماری و رمزگشایی از هنر جدارهسازی معماری ایرانی-اسلامی از طریق سنجش کمّی میزان «پُروخالی» در جداره های خارجی است. برای رسیدن به این هدف در بخش نظری با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی به ارائهی چهارچوب نظری پرداخته شده است. در این قسمت با بیان مفهوم پُروخالی، عناصر معماری پُروخالی و همچنین بررسی نظریات، عوامل مؤثر در ارزیابی پُروخالی ها تعیین گردید. سپس با دسته بندی عناصر پُروخالی، انتخاب معیارها و متغیرهای مؤثر در پُروخالی جداره و همچنین پرسشنامه های ساختاریافته برای یافتن ارتباط بین این متغیرها و میزان تأثیرگذاری آنها بر یکدیگر و اندازهی پُروخالی جداره، روشی کمّی در به دست آوردن مقداری عددی از آن معرفی شده است. در بخش مطالعه موردی، چهارچوب نظری مذکور و روش ارزیابی پُروخالی بهصورت پیمایشی در 30 جداره خارجی اصلی از معماری مسکونی دورههای قاجار و پهلوی شهر تبریز انجام شده؛ و بهصورت آماری توصیف و تحلیل گردیده است.
بر اساس یافته ها، جداره های خارجی دارای ویژگی بخصوصی به نام عدد پُروخالی می باشد که منحصر به آن جداره می باشد. ساختار عناصر شکل دهنده و تغییرات پُروخالی جداره ها نیز از الگوی خاصی تبعیت می کنند. همچنین این پژوهش نشان می دهد پُر و خالی بودن یک ویژگی زیبایی شناختی میباشد که از الگویی پنهان و رازآلود برخوردار است و حاصل اعمال سلیقهی زیبایی شناسانه معماران، دریافت بازخوردهای مخاطبین و در نظر گرفتن شرایط زیست محیطی میباشد. این تراز بهینه و زیباشناسانه پُروخالی در جداره های خانه های تاریخی تبریز نزدیک به عدد 4/0 (40 %) می باشد. «پُروخالی» بهعنوان یک کیفیت بصری و روش اندازه گیری کمّی آن همچنین می تواند بهعنوان یک شاخص در ارزیابی های زیبایی شناسانه از جداره های معماری کاربرد داشته باشد.
خانم مریم سلیمانی، دکتر عیسی حجت، دکتر پریسا هاشم پور،
دوره 9، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
پیچیدگی و تضاد یکی از راهبردهای افزایش تنوع بصری است که امروزه در پی ساخت و ساز گسترده و تبعیت از الگوی فراگیر مدرن، کمتر بدان توجه شده است. مسألهای که در طولانی مدت یکنواختی و کسالت در خانههای معاصر را در پی داشته است. این در حالی است که عامل تضاد و پیچیدگی در تنوع بصری معماری سنتی دورههای مختلف، بخوبی دیده میشود و میتواند الگوی خوبی در جهت بکاربست پیچیدگی و ابعاد آن فراهم کند. در پی اهمیت این موضوع، محقق قصد دارد با اتکا به روش تئوریداده بنیاد، جمع اضداد را که بعنوان یکی از شاخصهای اصلی پیچیدگی محسوب میشوند، در خانههای سنتی یزد شناسایی و تبیین نماید. در این روند اطلاعات میدانی ابتدا با استفاده از مصاحبه باز و عمیق، مشاهده و عکسبرداری گرداوری و سپس با استفاده از کدگذاری سه مرحلهای باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. نتایج این پژوهش حکایت از آن دارد که ساختار کالبدی و فضایی خانههای سنتی یزد شرایطی را فراهم کرده است که در آن میتوان همنشینی مثبتی از جمع اضداد را در موقعیتهای مختلف تجربه کرد. در این روند مشخص شد که انواع اضداد که در چهار نوع تضاد حسی، ادراکی، بصری و نمادین قابل دستهبندی هستند، به ترتیب منجر به افزایش درک بهتر پدیده، به تعادلرسیدن کلیت فضا، افزاش تنوع و افزایش بارمعنایی فضا میشوند.
ساناز رهروی پوده، بهاره تدین،
دوره 10، شماره 3 - ( 1-1401 )
چکیده
امروزه پایداری اجتماعی یک از مفاهیم تأثیرگذار و قابلبحث در طراحی معماری و شهری محسوب میشود. ازآنجاکه محله جویباره اصفهان، قدیمیترین بافت تاریخی این شهر بهحساب میآید و این بافت ارزشمند با همه ویژگیهای قابلتوجه موجود در آن به سمت فرسودگی و انحطاط، نزول یافته است؛ شناخت و ایجاد شاخصههای پایداری اجتماعی در این بافت ارزشمند، میتواند در حفظ ارزشهای این محله و ثبات آن بهعنوان بافت تاریخی، نقش به سزایی داشته باشد. ازآنجاکه ساکنین بومی این محله ارزشمند -که ترکیبی از تعداد محدودی از یهودیان و تعداد کثیری از مسلمانان هستند- در حال کوچ از آن هستند و ساکنین غیربومی جایگزین آنها میشوند؛ حفظ بافت تاریخی آن ضرورت مییابد. شاخصههای پایداری اجتماعی در بافت تاریخی جویباره کداماند و رابطه بین متغیرها و اولویتهای آنها به چه صورتی خواهد بود؟ هدف از این پژوهش، شناخت شاخصههای پایداری اجتماعی در جهت حفظ ساکنین بومی با حس تعلق زیاد به این بافت تاریخی است؛ بهگونهای که ایجاد این شاخصهها در بین ساکنین بومی و محل زندگی آنها، از انحطاط و فرسودگی این بافت جلوگیری کند. چراکه این بافت قدیمیترین بافت شهر اصفهان محسوب میشود و بناهای تاریخی ارزشمندی در همجواری آن همچون مسجد جامع عتیق وجود دارد. از طرفی تحقیقات گستردهای در رابطه با پایداری اجتماعی در حیطه مسکن انجامشده است؛ اما در مورد بافتهای تاریخی مطالعات انجامشده بسیار محدود است. روش تحقیق در مقاله پیش رو از نوع کمی است؛ و دادهها با استفاده از روش پیمایش گردآوریشده است. پرسشنامه در دو مرحله توزیع و مورد تحلیل قرارگرفتهاند. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزار SPSS، و آزمونهای آماری تکنمونهای و فریدمن برای ارزیابی و اولویتبندی متغیرها استفادهشده است. با توجه به مطالعات انجامشده در میزان حس تعلق در محله، که بر اساس جنسیت، شغل و سن در پرسشنامه اول موردبررسی واقعشده، احساس تعلق در بین مردان با شغل کاسب بیشتر از زنان و بقیه مشاغل بوده است. از نظر سنی گروه سنی سالمند، دارای حس تعلق مکان بیشتری به محله هستند. در توزیع پرسشنامه دوم شاخصههای پایداری اجتماعی که شامل کیفیت زندگی، کیفیت فضای باز، توجه به ویژگیهای بافت تاریخی و میزان تعاملات اجتماعی افراد ساکن در محله بوده است؛ مورد بررسی قرار گرفت. این پرسشنامه در بین مردان با شغل کاسب و زنان با شغل خانهداری که هر دو از جنس گروه سالمند هستند و به ترتیب بیشترین حس تعلق مکان به محله را دارند؛ توزیع شد. بر این اساس مشخص شد که کیفیت زندگی، بیشترین میزان اهمیت و تعاملات اجتماعی، کمترین میزان اهمیت را در جهت رسیدن به شاخصههای پایداری در محله جویباره در بین ساکنین محله دارا است.