جستجو در مقالات منتشر شده


4 نتیجه برای گره

احمد صالحی کاخکی، بهاره تقوی نژاد،
دوره 4، شماره 1 - ( 3-1395 )
چکیده

محراب‌های گچبری عصر ایلخانی، به عنوان یکی از باشکوه‌ترین جلوه‌های تزئین در معماری این دوره، علاوه بر تنوع آشکار در فرم‌ها و ابعاد ساخت، شامل مجموعه‌ی منحصربفردی از آرایه‌ها و همچنین کتیبه‌های گوناگون می‌باشد. این نقوش که تقریباً، در کلیه‌ی اجزاء و قسمت‌های محراب‌های گچبری اعم از پیشانی، حاشیه‌ها، ستون‌ها (پیلک)، سرستون‌ها، طاقنماها و لچکی‌ها به چشم می‌خورد؛ شامل انواع نقوش گیاهی (اسلیمی و ختایی) و هندسی (گره) است که در اکثر نمونه‌ها، تلفیق آنها با خطوط و اقلام موجود (کوفی، ثلث و...) دیده می‌شود. در این مقاله، علاوه بر معرفی انواع آرایه‌های هندسی به کار رفته در محراب‌های گچبری عصر ایلخانی، تنوع، تداوم یا تکرار هر یک از گره‌های مذکور و نحوه‌ی کاربرد آن‌ها در بخش‌های مختلف محراب‌ها، از حیث وسعت فضای اختصاص یافته و مکان به کار برده شده، مورد ارزیابی قرار گرفته است. روش یافته‌اندوزی بر پایه پژوهشی میدانی (عکاسی، طرح خطی1 تصاویر) و با استناد به منابع مکتوب صورت گرفته که به روش تاریخی-تطبیقی، برمبنای الگوهای هندسی، به تحلیل داده‌های بدست آمده از نمونه‌های مطالعاتی می‌پردازد. نتایج حاصله، که از بررسی 12 محراب گچبری تاریخ‌دار یا منسوب به دوره‌ی ایلخانی به دست آمده، حاکی از آن است که کاربرد نقوش هندسی در این محراب‌ها، حضوری پُررنگ داشته که بیشترین درصد را، گره‌هایی برپایه عدد مبنای2 شش و هشت (گره‌های شش و شمسه، هشت و طبل گردان و...) به خود اختصاص داده است. این گره‌ها غالباً، در دیوارهای جانبی و روبروی طاقنما و حاشیه‌های محراب‌های گچبری قرار گرفته و تقریباً در اکثر موارد، با نقشمایه‌های گیاهی (گل، برگ و...) و شکل‌های هندسی ساده (دایره، مثلث، لوزی و...)، توأمان شده است.


حمیدرضا شریف، امین حبیبی، عبداله جمال‌آبادی،
دوره 4، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده

یکی از هنرهای با ارزش در معماری اسلامی ایران گره­چینی بوده است که با اتکا بر هندسه­ای بی همتا، زیبایی هنر ایرانی-اسلامی را به نمایش گذاشته است. خاصیت زایش­پذیری این هنر با سبک کردن چوب به واسطه استفاده شیشه­های رنگی ظریف و نقوش هندسی در طول تاریخ تکامل یافته است. با وجود مطالب گوناگون در حوزه زیبایی­شناسی ظاهری و خواستگاه­های غیرمادی و عرفانی گره­چینی تاکنون به بخش­های کارکردی و خصوصا اقلیمی آن کمتر پرداخته شده است. در مقاله پیش رو این فرضیه که گره چینی صرفا هنری تزئینی نبوده و در معماری اسلامی با پرهیز از بیهودگی در تعاملی کارکردی با نور روز قرار دارد و با رویکردی بوم آورد از مصالحی متناسب با اقلیم منطقه بهره برده است مطرح گردید، بنابراین پاسخ به این سوال که آیا گره چینی به کار رفته در ابنیه معماری اسلامی ایران در حوزه هایی با کارکرد اقلیمی قابل تعریف است؟ ضروری می نماید.

سوال قابل طرح دیگر این است که آیا معمار ایرانی در شناخت و بهره­گیری از مصالح، استفاده از نور روز و تهویه طبیعی از گره چینی بهره­مند شده است؟ برای پاسخ به سوالات فوق از راهبرد تحقیق کیفی استفاده شده و به لحاظ محتوایی با استدلال منطقی از طریق مطالعات کتابخانه­ای نسبت به دسته­بندی اطلاعات نظری اقدام گردیده است تا بتوان فاکتورهای موثر کارکردی مرتبط با گره­ها را از ادبیات موضوع استخراج نمود و در گام بعدی با انتخاب نمونه اصلی هدف، که در برگیرنده خانه­های مسکونی دوره قاجار بود به ارزیابی نمونه­های موردی مبادرت ورزیده شده است تا با استفاده از روش نمونه گیری، فراوانی استفاده گره­ها در نمونه­های موردی و نوع کاربرد آن به دست آید.

یافته­های تحقیق نشان از تفاوت معنی­دار توزیع فراوانی گره­ها در ضلع غربی نسبت به سایر جبهه ها دارد که در کنترل نور نامطلوب غرب موثر می­باشد. عدم وجود گره­ها در ضلع جنوبی به دلیل استفاده کامل از نور و تابش خورشید در این جبهه به دلیل استفاده فضاهای داخلی مستقر در این ضلع در فصل زمستان است. استفاده از مصالح بوم آورد یا متناسب با اقلیم منطقه در گره­ها سبب کنترل حرارتی جداره­ها و عدم تجمع بار حرارتی و گرمایشی در جبهه غربی شده است.


ایرج اعتصام، حامد کامل نیا، احمدرضا میرزاخوشنویس، مهسا رضازاده،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1399 )
چکیده

رابطه بین بافت 1، الگو2 (نقش) و توده 3یه سوال پایه ای (زیربنایی) در معماری هست. در معماری کلاسیک  همانطور که آلبرتی4در کتاب معروف خود5 الویت بندی می کند: معماری بر اساس توده و ساختار شکل می گیرد و بافت و نقش(تزیینات) در جهت زیبایی بخشیدن ساختار، به توده  اضافه می شود. این سلسله مراتب(شکل گیری ساختار و توده و اضافه شدن تزیینات در مرحله ی بعد  صرفا جهت زیبایی توده) در طول تاریخ به چالش کشیده شده است (Rietherand and Baerlecken,2008: 2 ).
در پیشینه ی پژوهش، اغلب مطالعات انجام شده بر نقش و تزیینات اسلامی از نگاه درونی بوده و تاثیرگذاری بیرونی الگوهای نقش، کمتر مد نظر پژوهشگران بوده است. این مقاله سعی دارد یک  تفکر و دیدگاه  متفاوت از رابطه ی  بین توده و بافت در معماری ایرانی( با نگاه خاص به میل ها  و آرامگاههای برجی خطه ی خراسان  دوره ی غزنوی و سلجوقی)  بیان کند؛و نقش الگوهای آرایش دهنده برشکل گیری ساختار بنا را مورد آزمون قرار بدهد. از آنجا که این تحقیق بر اساس سامانه های صوری ریاضی و هندسی انجام شده و به میزان زیادی به گزاره های قاعده مند وابسته می باشد لذا روش انجام پژوهش استدلال منطقی می باشد .
از یافته های مهم این پژوهش ارتباط معنی دار بین الگوهای آرایش دهنده و ساختار دهنده در معماری ایرانی است که این مهم از طریق تحلیل های هندسی عمیق و دقیق هندسه پنهان نقش (گره) و مقایسه ی آن با ساختار اصلی پلان در محدوده ی تحقیق  به دست آمد.
نورالدین حضرتی، ساحل دژپسند،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

برای پوشاندن سطوح توسط اشکال هندسی، از دو شیوه تناوبی یا شبه‌‏تناوبی استفاده می­شود. در روش تناوبی واحد تکرار بر مبنای تقارن انتقالی است؛ اما روش شبه‌‏تناوبی فاقد تقارن انتقالی و بسیار پیچیده­تر از روش تناوبی است. نظم شبه‌‏تناوبی از جمله انتظام‌های خُرد‌مقیاس موجود در مواد طبیعی نیز هست. شبه­‌بلورها -مواد دارای این نظم که در اواخر قرن بیستم به وجود آنها پی برده شد- تقارنی خاص از خود بروز می‌دهند و قواعد بلورنگاری متعارف را که بر مبنای تقارن انتقالی است؛ نقض می‌کنند. تحقیقات اخیر در این زمینه نشان می­‌دهند که معماران ایرانی از قدیم با نظم شبه‏‌تناوبی آشنایی داشته‌­اند. استفاده از این نظم تاکنون در تزئینات سه بنای تاریخی ایران به اثبات رسیده است که قدیمی‌­ترین آنها گنبد کبود مراغه و مربوط به اواخر قرن ششم هجری (اواخر عهد سلجوقی (سلجوقیان عراق)) می­‌باشد. سوال اصلی تحقیق این است که آیا بنای دیگر (قدیمی­تر)ی در ایران وجود دارد که دارای تزئیناتی با نظم شبه‌‏تناوبی باشد؟ این مقاله با این فرضیه که معماران ایرانی حداقل از اوایل دوره سلجوقی سابقه آشنایی با این نظم خاص هندسی را داشته­اند؛ هدف اصلی خود را در بررسی تزئینات گره­چینی گنبدخانه تاج­الملک (481ه.ق) -که از بناهای مهم این عصر است- قرار داده است. روش تحقیق این مقاله بر مبنای روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و استدلال منطقی می­باشد؛ که بر طبق آن، شبکه زیرساختی هندسی در تزئینات گره­چینی بناهای مطالعه شده قبلی مورد مقایسه قرار گرفته و مبنایی جهت دستیابی به نتایج جدید در این تحقیق شده­اند. با مقایسه نظم موجود در نقوش گنبدخانه تاج‌الملک با ساختار شبه‌بلورها، مشخص شد که حداقل یکی از گره­‌چینی­‌های داخلی آن دارای چینشی با نظم شبه‌‏تناوبی (از نوع تقارن دورانی درجه هفت) می­‌باشد. بدین ترتیب، این قدیمی­‌ترین نمونه معماری از هنر هندسه دارای نظم شبه‌‏تناوبی در ایران می­‌باشد که تاکنون شناسایی و معرفی شده است و قدمت استفاده از نظم شبه‏‌تناوبی در معماری ایرانی به اواخر قرن پنجم هجری انتقال می­‌یابد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهش های معماری اسلامی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Iran University of Science & Technology

Designed & Developed by : Yektaweb