جستجو در مقالات منتشر شده


11 نتیجه برای گنبد

هادی صفایی‌پور، غلامحسین معماریان، محمدرضا بمانیان،
دوره 2، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده

گنبد به عنوان پوشش یکی از مهم‌ترین فضاها در مساجد ایرانی از جایگاه مهمی در نظام معنایی مسجد برخوردار است. این موضوع در پژوهش‌های پیشین با استفاده از روش‌های «عرفانی-تفسیری» و «اثباتی-استنادی» بررسی شده و دو گروه از فرضیه‌ها را شکل داده است. اندیشمندان سنت‌گرا در گروه نخست، معانی کلی چون وحدت، آسمان، بهشت یا عرش را به همه گنبدهای معماری دوران اسلامی اختصاص داده‌اند. از سوی دیگر اثبات‌گرایان و تاریخ‌گریان در گروه دوم، در مورد پیوند قطعی معانی مشخص به گنبدها تشکیک کرده و آن را امری دشوار و گاه غیرممکن دانسته‌اند. مقاله حاضر، با روشی «استنادی-تفسیری» به معناشناسی گنبدهای شاخص صفوی می‌پردازد. در این روش، طی فرآیندی دوسویه و چرخه‌ای، معنای گنبدهای مورد نظر هم در میان اسناد عینی موجود در بنا مطالعه می‌شود و هم از بین متون سازنده فضای فرهنگی عصر صفوی بررسی خواهد شد. براین اساس، فرضیه این مقاله آن است که مفهوم شیعی «درخت طوبی»، اصلی‌ترین مفهوم مؤثر در شکل‌گیری گنبدهای شاخص صفوی است. این فرضیه از طریق پاسخ به دو پرسش بررسی می‌شود. نخست آنکه معنای درخت طوبی در منابع فکری شیعه چیست؟ این پرسش پیشتر در مقاله‌ مستقلی از نگارندگان بررسی شده‌ و نتایج آن در این مقاله به عنوان فرضیه پذیرفته می‌شود. پرسش دیگر آنست که چه ارتباطی میان مفهوم طوبی و گنبدهای شاخص شیعیان در عصر صفوی وجود دارد؟ در این مقاله با مراجعه به دو نمونه از گنبدهای شاخص صفوی (مسجد جامع عباسی و مدرسه چهارباغ عباسی)، پرسش دوم در سه لایه فضایی شهر، بنا و گنبدخانه ارزیابی می‌گردد و در هر نمونه شکل، ساختار، آرایه‌ها، محتوای کتیبه‌ها و کیفیت فضایی این بکار رفته بررسی می‌گردد. در نهایت، یافته‌های گردآمده مرتبط با دو پرسش، با رویکردی کیفی و از طریق مقایسه و تحلیل محتوا بررسی و فرضیه مقاله در سه سطح سازگاری، صدق و تمامیت سنجیده می‌شود. بر این اساس، در مرحله اول این مقاله نشان می‌دهد که میان مفاهیم ذکر شده برای درخت طوبی با محتوای نقوش و کتیبه‌ها سازگاری کامل وجود دارد. در سطح بعدی یافته‌های این مقاله نشان‌دهنده صدق فرضیه ارائه شده نسبت به فرضیه‌های رقیب است. در سطح آخر، نمی‌توان بر تمامیت شواهد موجود بر دلالت قطعی فرضیه حکم داد. بدین ترتیب این مقاله فرضیه «نقش اساسی مفهوم درخت شیعی طوبی در شکل‌گیری دو گنبد مسجد جامع عباسی و مدرسه چهارباغ اصفهان» را به عنوان صحیح‌ترین تبیین ارائه می‌نماید.
محمدابراهیم زارعی، یداله حیدری باباکمال، مجید منتظر ظهوری،
دوره 3، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده

یکی از مهم­ترین بناهای دوره­ی اسلامیِ ایران، پس از مساجد، آرامگاه­ها می­باشند. موجودیت این بناها در ارتباط با شخصیت­های مذهبی و یا بزرگان محلی و منطقه­ای تفسیر می­شود. طی بررسی باستان­شناسی که به­منظور شناسایی محوطه­های باستانی شهداد، اندوهجرد و گلباف از توابع کرمان در پائیز 1390 خورشیدی انجام گرفت؛ دو بنای هشت­ضلعی گنبددار شناسایی و ثبت گردیدند. بناهای فوق در روستاهای کشیت و نسک بخش گلباف واقع، و در ارتباط با قبرستان­های روستا احداث شده­اند. با توجه به اینکه تاکنون این دو بنا شناسایی و معرفی نشده­اند؛ پژوهشی منسجم در خصوص وضعیت آن­ها ضروری به نظر می­رسد. بر این اساس، مهم­ترین هدف پژوهش حاضر تعیین ماهیت و کارکرد بناهای فوق با توجه به بافت تاریخی و فرهنگی آن­ها و ارائه­ی تاریخگذاری نسبی در مقایسه با نمونه‌های مشابه است. روش به­کار رفته برای دست­یابی به اهداف مذکور نیز بر مبنای بررسی سیستماتیک (فشرده) باستان­شناسی و روش توصیفی-تحلیلی در کنار استفاده از منابع مکتوب است. مهم­ترین پرسش­هایی که اساس پژوهش حاضر را تشکیل می­دهند عبارتند از: 1. قدمت بناهای فوق به چه تاریخی بر می­گردد؟
2. کارکرد احتمالی و علت وجودی آنها با توجه به بافت تاریخی و فرهنگی منطقه چیست؟ نتایج پژوهش نشان می­دهد با توجه به مقایسه نقشه و تزئینات این آرامگاه­ها با نقشه­های مقابر قرون میانی احتمالاً بناهای هشت­ضلعی نسک و کشیت به دوره­ی سلجوقی و یا ایلخانی تعلق دارند. همچنین با مقایسه­ی دو بنای مورد مطالعه با یکدیگر نیز می­توان گفت که انتساب آرامگاه نسک به دوره­ی سلجوقی با احتمال بیشتری عنوان می­شود؛ چرا که سبک تزئین و نقشه­ی آن به بناهای دوره­ی سلجوقی نزدیکتر است و احتمالاً با توجه به عامل یاد شده، آرامگاه نسک نسبت به آرامگاه کشیت از قدمت بیشتری برخوردار است. در ارتباط با کارکردِ بناهای نسک و کشیت نیز می­توان گفت از آنجایی که هر دو بنا در درون قبرستان­های روستا واقع شده­اند؛ مرتبط با شخصیت­های مذهبی و یا بزرگان روستا بنا شده­اند و بن­مایه­ی اصلی شکل­گیری قبرستان روستا مرتبط با این دو اثر است.


وحدانه فولادی، منصوره طاهباز، حمید ماجدی،
دوره 4، شماره 2 - ( 6-1395 )
چکیده

از آنجا که بخش وسیعی از کشور در اقلیم گرم و خشک واقع شده است و بیشترین میزان جذب تابش در تابستان و در ساختمان‌های کم‌ارتفاع از ناحیه‌ی سقف ساختمان صورت می‌گیرد و در حالی که بیشترین مساحت پوسته‌ی خارجی این ساختمان‌ها به سقف اختصاص دارد؛ سرمایش تابستانی هزینه‌ی بالایی را به ساختمان تحمیل خواهد کرد. از این رو شکل سقف ساختمان به لحاظ تأمین شرایط آسایش فضای تحت پوشش آن اهمیت ویژه می‌یابد. از طرفی معماری بومی ایران همانند بسیاری از تمدن‌های کهن برای سال‌های متمادی با مصرف انرژی کمتری، شرایط آسایش ساکنان را فراهم می‌نموده است و سقف گنبدی دوپوسته، یکی از عناصر بومی معماری مناطق گرم و خشک ایران می‌باشد. بنابراین می‌توان با طراحی گنبد دوپوسته مناسب به شرایط آسایش فضای داخل ساختمان‌های عمومی کمک نمود. با این هدف، کاشان به عنوان شهری با قدمت هفت هزار‌ساله و دارای معماری بومی، انتخاب و در آن گنبد بقعه‌ی چهل‌دختران که از فرم کلی گنبدهای کاشان پیروی می‌کند و دارای شرایط خاص تحقیق می‌باشد؛ مبنا قرار داده شد. سپس توسط شبیه‌سازی رایانه‌ای با نرم‌افزارهای اکوتکت، دیزاین‌بیلدر و فلوئنت، در شکل هندسی گنبد دوپوسته، تغییراتی داده شد و نتایج حاصل از آزمون‌های انتقال حرارت از طریق هدایت، تابش و همرفت، با یکدیگر مقایسه گردید. نتیجه اینکه در اقلیم کویری کاشان و اقلیم‌های مشابه، بهترین شاکله‌ی هندسی جهت پوشش سقف ساختمان، گنبدی است دوپوسته با پوستهی خارجی به شکل ناری و پوسته‌ی داخلی به شکل قطاع کره، با تناسبات شبیه به گنبد بقعه‌ی چهل‌دختران کاشان. در این صورت در تابستان با ایجاد دریچه‌هایی در پوسته‌ی خارجی و تعبیه‌ی بادخان در رأس گنبد جهت تخلیه‌ی هوای گرم جمع شده در زیر آن و ایجاد پوشش خارجی کاشی روشن و براق، جهت کاهش جذب انرژی تابش، که کاهش دمای هوای داخل بنا را به همراه خواهد داشت؛ و در زمستان نیز بستن دریچه‌ها و بادخان مطلوب خواهد بود.


زینب ناظر، آزیتا بلالی اسکویی، محمدعلی کی‌نژاد،
دوره 4، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده

از مهم‌ترین مسائل مرتبط با معماری مساجد، چگونگی طراحی فضاهای معنوی از جمله گنبدخانه می‌باشد. پژوهش حاضر، شفافیت گنبدها را در مساجد با تأکید بر عملکرد روشنایی فضایی، مورد بررسی قرار می‌دهد. اهمیت موضوع این مطالعه، علاوه بر آنکه باعث درک بهتر گونه‌ها از لحاظ عملکرد نوری و مقاصد مختلف گنبدها می‌شود؛ به دلیل اینکه عامل شفافیت معنوی هر نوع را در نظر می‌گیرد؛ می‌‌تواند فضاهای معنوی گنبدخانه را در معماری احیا کند. روش تحقیقی که برای این امر مورد استفاده قرار گرفته است؛ ترکیبی متوالی- تبیینی می‌باشد. در اینجا در مرحله‌ی اول، داده‌های کمی و سپس در مرحله‌ی دوم داده‌های کیفی گردآوری و تحلیل می‌شوند. در نهایت هر دو تحلیل کمی و کیفی یک‌جا مورد تفسیر قرار می‌گیرند. تحقیق حاضر، با استفاده از اندازه‌گیری‌های میدانی که ابزار مورد استفاده برای جمع‌آوری داده‌ها، دوربین‌های عکاسی و تصویربرداری و برای برداشت دقیق اطلاعات کمی روشنایی، از دستگاه‌های دیجیتالی روشنایی‌سنج و روشنایی‌سنج ساده استفاده شد. ضمن کاربست این روش، با بررسی اسناد و مدارک مرتبط با طراحی مساجد، و به صورت میدانی دو دسته مضمون برای طراحی گنبدخانه‌، با تأکید بر مفهوم شفافیت استخراج شده است که عبارتند از مضامین فیزیکی و معنوی. در این پژوهش با نظام‌مند کردن این مضامین در یک سامانه‌ی سلسله‌مراتبیِ دوسطحی، شبکه‌ی مضامینِ شفافیت فضایی برای طراحی گنبدخانه استخراج شده است که استناد به این شبکه، ارزیابیِ روشمند شفافیت فضاییِ گنبدخانه‌ی مساجد را میسرنمود. بدین صورت، بعد از کار میدانی به صورت نورسنجی به تبیین عوامل فیزیکی و کمی تأثیرگذار بر کیفیت روشنایی پرداخته شد و بعد از مشخص کردن عوامل فیزیکی تأثیرگذار بر کیفیت روشنایی گنبدخانه، به تبیین مؤلفه‌های کیفی شفافیت در ارتباط با شاخصه‌های کمی پرداخته شده و با مؤلفه‌های کیفی تبیین شده به ارزیابی درجه‌ی شفافیت گنبدخانه مساجد مورد بررسی شده؛ پرداخته شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان می‌دهد تمام مشخصه‌های متفاوت گنبدها به شیوه‌ی خود بر روی میزان معنویت و شفافیت -که نورگیرها ایجاد می‌کنند- تأثیر می‌گذارند. همچنین نشان می‌دهد که تجلی شفافیت معنوی در معماری مساجد در روابط دوطرفه با مستورسازی و روشن‌سازی می‌باشند و با مشخصه‌های شفافیت از جمله پویایی، سیالیت، پیوستگی، روابط بین فضای داخلی و خارجی، بی‌ماده شدن، انعطاف‌پذیری و سازگاری، خوانایی و مطلوبیت و گستره‌ی فضایی از طریق روشنایی ارتباط برقرار می‌کند. بدیهی است با درک بهتر اثرات این مشخصه‌ها، طراحی گنبدهای مدرن -که برای نیازهای معاصر مناسب‌تر هستند- امکان‌پذیر می‌شود.


مازیار آصفی، فرزین حق پرست، فرزانه قلیزاده اورنگ،
دوره 4، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده

گنبد در معماری مسجد، عنصر و نمادی مهم تلقی می شود و بسیاری طراحان، علاوه بر مفاهیم نهفته در فضاسازی گنبد، وجود آن را دلیلی بر معماری نمادین آیین اسلام می دانند. از همین رو، مطالعه در حوزه گنبدسازی امری لازم به نظر می رسد که امروزه، پیشرفت روش های ساخت و اجرا، ضرورت شناخت ساختار آن را دوچندان می نماید. در این میان در مکانی چون مسجد آسایش کاربر در داخل بنا از منظر تامین وضعیتِ حداقل، در جهت ارتقای حالات معنوی نمازگزار، امری لازم است که در اقلیم گرم و خشک نیز به دلیل فاصله شرایط طبیعی با محدوده آسایش انسانی، این ضرورت مضاعف می گردد. به همین منظور، مطالعه حاضر به قیاس سه نمونه مصالح در گنبد پیش ساخته پرداخته و متریال سنتی (آجری) را در مقابل ساختار بتنی و فایبرگلاس ارزیابی می نماید. نحوه پیش ساخته سازی، از جزییات اجرایی شرکت ِDkdomes که اجرا کننده بسیاری از گنبدها در دنیای اسلام از جمله گنبد مسجد ولایت کوالالامپور است؛ انتخاب گردیده و فرم نمونه ها از مسجد امام اصفهان اتخاذ شده است. رفتار حرارتی به منزله یکی از پارامترهای موثر در آسایش مخاطب و به عنوان متغیر پژوهش انتخاب گردیده و نمونه ها بر اساس تفاوت های رفتاری مورد تحلیل قرار گرفته اند. روش تحقیق، پس از تحلیلی توصیفی از جزییات مطالعات رفتار حرارتیِ انجام شده تاکنون، در بخش نمونه موردی، کمی، تجربی و بطور دقیق تر محاسبات دقیق است. روند مطالعه، درصدد پاسخ به این سوال گام برمی دارد که کدام نوع گنبد، پاسخ بهتری به لحاظ پارامترهای مورد مطالعه در اقلیم گرم و خشک ارائه می دهد. تحلیل ها در دو شهر یزد و اصفهان و با نرم افزار Ecotect انجام یافته و نتایج آن نشان می دهد از بین دو شهر انتخابی، ساعات آسایش آجر برای شرایط آب و هوایی شهر یزد بیشتر و ساختار بتنی گنبد در محدوده شهر اصفهان فراهم آورنده آسایش بیشتر است. بتن در هر دو نمونه تعدیل کننده دما بوده و آجر و فایبرگلاس به ترتیب ایجاد کننده تفاوت های رفتاری متوسط و بیشینه از منظر تبادلات انرژی در طول ساعات شبانه روز و بصورت سالانه در ساختار گنبدی هر دو شهر به حساب می آیند.


مرضیه هومانی‌راد، منصوره طاهباز، حسنعلی پورمند،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده

نور روز تنها منبع تامین‌کننده روشنایی فضاهای تاریخی بوده است و معماران سنتی به شیوه هنرمندانه‌‌ای از آن به عنوان ابزاری برای افزایش کیفیت بصری فضا و انتقال مفاهیم استفاده کرده‌اند. الگوی نورپردازی نور طبیعی مساجد تاریخی و ارائه معیارهای آن سوال اصلی تحقیق است. مقاله حاضر به منظور کشف قوانین حاکم بر اصول نورپردازی بنا و نقش نورگذرها در الگوی توزیع نور طبیعی در گنبدخانه‌‌ها، با بررسی پنج گنبدخانه مساجد منتخب تاریخی اصفهان(مسجد امام، مسجد شیخ‌لطف‌اله، مسجد حکیم از دوره صفویه و مسجد سید و مسجد رحیم‌خان از دوره قاجاریه) درصدد است تا الگوی نورپردازی طراحی شده معماران سنتی را استخراج نموده و راهکاری برای طراحی نورپردازی طبیعی در اختیار معماران مساجد معاصر قرار دهد. روش تحقیق توصیفی تحلیلی بر اساس اطلاعات میدانی و کتابخانه‌ای انجام شده است. این تحقیق به کمک ابزارهای نورسنجی، داده‌های میدانی در سه زمان از طول روز تهیه شده و سپس توسط نرم‌افزار ریدینس به یک سال تعمیم داده شد. با توجه به معیارهای ارائه شده در کتب استانداردهای نورپردازی، میزان روشنایی، یکنواختی، توزیع نور و کیفیت بصری حاصل از آن در سطح پلان و دید ناظر تحلیل شد. علاوه بر آن عکاسی تایملپس جهت بررسی حرکت نور در فضا از طلوع آفتاب تا غروب از دید ناظر در برداشت میدانی به دست آمد.
نتایج حاصله نشان می‌دهد الگوی توزیع نور طبیعی، چگونگی پراکندگی، جهت و زاویه نور در مساجد مورد مطالعه به غیر از مسجد شیخ‌لطف‌اله دارای شباهت زیادی است. با وجودی که پنج مسجد مذکور از لحاظ ابعاد، تناسبات فضایی و  ویژگی‌های هندسی نورگذرها با هم تفاوت دارند ولی نورپردازی آنها بسیار به هم شباهت دارد. حرکت نور در هر پنج مسجد صورت یکسانی دارد. در نگاه بیننده رو به محراب، محراب نسبت به کل فضا در کل روز روشن‌تر به نظر می‌رسد. با وجود تفاوت در دوره تاریخی ساخت مساجد و ویژگی‌های معماری گنبدخانه‌ها، لیکن الگوی نورپردازی یکسانی بر آنها حکم می‌کند. به واقع استفاده از الگو می‌تواند منجر به نتایج متنوعی در محصولات آن شود.
توحید شیری، محمد دیده بان، محسن تابان،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده

آب­انبارها بناهایی بودند که اکثراً در مناطق گرم و خشک کشور برای خنک نگه­ داشتن آب در طول سال مورد استفاده مردم قرار می­گرفتند. یکی از اصلی­ترین عنصر آب‌انبارها پوشش مخزن می­باشد که از طاق­های آجری گوناگونی مانند آهنگ، کلنبو با خیز و فرم­های متفاوت در ساخت آنها استفاده شده است. هدف از این پژوهش شناخت میزان دریافت تابش خورشید و سایه­اندازی در گنبد آب­انبارهای یزد می­باشد که منجر به شناخت بهینه­ترین پوشش مخزن آب‌انبار در بین نمونه­های مطالعه شده می­گردد.
برای انجام این تحقیق پنج نمونه از آب‌انبارها با ساختار متفاوت گنبد در شهر یزد انتخاب گردید و میزان دریافت تابش سالیانه آن­ها در گرم­ترین روز سال، در ساعات 14، 16و 18 با استفاده از تحلیل انرژی‌پلاس نرم‌افزار راینو تحت پلاگین­های هانی‌بی و لیدی باگ انجام گرفت. نتایج آنالیزها نشان می­دهد؛ با افزایش سطوح گنبدها میزان جذب حرارت در محدوده در معرض تابش و در محدوده سایه بیشتر می­شود. در هنگام طلوع و غروب خورشید مقدار دریافت تابش تقریباً در تمام گنبدها شبیه هم است، ولی هنگام ظهر؛ جذب حرارت گنبدهای با خیز بلند و سطح تماس کم نسبت به تابش خورشید؛ کمتر از گنبدهای با خیز کم و سطح تماس زیاد است؛ که علت اصلی آن ایجاد سایه بیشتر و جذب حرارت کمتر در این نوع گنبدها می­باشد. بیشترین دریافت حرارت در ساعت 14 مربوط به گنبد برسویه تفت (kwh/m2 128187) با خیز کم و کمترین دریافت حرارت در حاج قاضی یزد با خیز بلند و سطح تماس کم (kwh/m2 80753) است. رابطه­ی بین خیز طاق گنبد با میزان دریافت تابش خورشید تقریباً مستقیم است؛ لذا استفاده از گنبد با خیز طاق و ارتفاع زیاد و سطح تماس کم با توجه به شرایط اقلیمی یزد در آب­انبارها عملکرد حرارتی مناسب­تری داشته است.  
وحید افشین مهر، عباس غفاری، ریحانه زمانی،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده

صدا به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای ارتباط انسان­ها با یکدیگر و محیط پیرامونشان در علم معماری مطرح می­گردد و مساجد از آن دسته فضاهایی است که با توجه به نوع کاربری، ویژگی­های آکوستیکی در میزان عملکرد و تامین حس آرامش، تاثیر به سزایی دارد.
 رمزگشایی هندسی معماری مساجد ایرانی از منظر مهندسی و درک پارامترهای موثر در قابلیت­های سازه­ای و عملکردی آن­ها از ملزوماتی است که جهت حفظ و احیای این آثار و کاربرد آنها در معماری معاصر مورد توجه قرار می­گیرد. یکی از ناشناخته­ترین قابلیت­های عملکردی مساجد مخصوصا در گنبدخانه­ها وضعیت صوتی آنهاست که با توجه به دانش معاصر، مهندسی خوانایی نداشته و تناقضاتی را به همراه دارد. وضوح گفتار و زمان واخنش به عنوان اصلی­ترین پارامترهای آکوستیک معماری، شاخصه­هایی جهت بررسی آسایش صوتی در فضا هستند که عاملی به نام هندسه در معماری گنبدخانه­ها آنها را تحت تاثیر قرارداده است. در این پژوهش بنای زیبای مسجد جامع اصفهان که از بدو شکل­گیری در قرن دوم هجری، به عنوان نقطه مرکزی بافت شهر اصفهان مورد توجه بوده است و با قدمت هزارساله خود و با ارزش­های والای سازه­ای، هنری، اسنادی، فرهنگی، و حتی علمی خود مایه­های فخر بسیار را در خود دارد و گنبدخانه نظام­الملک مسجد جامع اصفهان که در جبهه جنوبی آن قرار گرفته است و یادگاری ارزشمند از دوره سلجوقیان با فضای داخلی پوشیده از تزئینات زیبای آجری، گچبری، سنگ و کاشی است، به عنوان یکی از شاخص­ترین گنبدهای آجری  از منظر تقابل هندسه و صدا مورد ارزیابی قرار گرفته است.
این پژوهش به صورت کمی با کمک شبیه­سازی و محاسبات دقیق نزم­افزار  Ease 4.4 و با توجه به استانداردهای بین­المللی ارائه شده در کتب آکوستیک،  کیفیت صدا و پارامترهای آکوستیک در گنبدخانه را مورد تحلیل قرار داده است و نتایج حاصل نشان می­دهد که پارامترهای آکوستیکی (که RT  مهمترین آنهاست) در گنبدخانه قابل قبول نمی­باشند و نیاز به بهینه­سازی دارند این درحالی است که وضوح گفتار (C50) در این فضا مناسب و قابل قبول است، همین تضاد،گویای هماهنگی اجزای گنبدخانه مانند ارتفاع، حجم، گوشه­سازی­ها و مقرنس­ها و تاثیر آنها در کیفیت صدا می­باشد، به عبارت دیگر صدای نامناسب در این فضا به سطوح بالاتر از ارتفاع انسانی سوق داده می­شود تا قابلیت فهم و وضوح گفتار گنبد خانه را تامین نماید.
نورالدین حضرتی، ساحل دژپسند،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

برای پوشاندن سطوح توسط اشکال هندسی، از دو شیوه تناوبی یا شبه‌‏تناوبی استفاده می­شود. در روش تناوبی واحد تکرار بر مبنای تقارن انتقالی است؛ اما روش شبه‌‏تناوبی فاقد تقارن انتقالی و بسیار پیچیده­تر از روش تناوبی است. نظم شبه‌‏تناوبی از جمله انتظام‌های خُرد‌مقیاس موجود در مواد طبیعی نیز هست. شبه­‌بلورها -مواد دارای این نظم که در اواخر قرن بیستم به وجود آنها پی برده شد- تقارنی خاص از خود بروز می‌دهند و قواعد بلورنگاری متعارف را که بر مبنای تقارن انتقالی است؛ نقض می‌کنند. تحقیقات اخیر در این زمینه نشان می­‌دهند که معماران ایرانی از قدیم با نظم شبه‏‌تناوبی آشنایی داشته‌­اند. استفاده از این نظم تاکنون در تزئینات سه بنای تاریخی ایران به اثبات رسیده است که قدیمی‌­ترین آنها گنبد کبود مراغه و مربوط به اواخر قرن ششم هجری (اواخر عهد سلجوقی (سلجوقیان عراق)) می­‌باشد. سوال اصلی تحقیق این است که آیا بنای دیگر (قدیمی­تر)ی در ایران وجود دارد که دارای تزئیناتی با نظم شبه‌‏تناوبی باشد؟ این مقاله با این فرضیه که معماران ایرانی حداقل از اوایل دوره سلجوقی سابقه آشنایی با این نظم خاص هندسی را داشته­اند؛ هدف اصلی خود را در بررسی تزئینات گره­چینی گنبدخانه تاج­الملک (481ه.ق) -که از بناهای مهم این عصر است- قرار داده است. روش تحقیق این مقاله بر مبنای روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و استدلال منطقی می­باشد؛ که بر طبق آن، شبکه زیرساختی هندسی در تزئینات گره­چینی بناهای مطالعه شده قبلی مورد مقایسه قرار گرفته و مبنایی جهت دستیابی به نتایج جدید در این تحقیق شده­اند. با مقایسه نظم موجود در نقوش گنبدخانه تاج‌الملک با ساختار شبه‌بلورها، مشخص شد که حداقل یکی از گره­‌چینی­‌های داخلی آن دارای چینشی با نظم شبه‌‏تناوبی (از نوع تقارن دورانی درجه هفت) می­‌باشد. بدین ترتیب، این قدیمی­‌ترین نمونه معماری از هنر هندسه دارای نظم شبه‌‏تناوبی در ایران می­‌باشد که تاکنون شناسایی و معرفی شده است و قدمت استفاده از نظم شبه‏‌تناوبی در معماری ایرانی به اواخر قرن پنجم هجری انتقال می­‌یابد.
سید مجید هاشمی طغرالجردی، سلمان نقره کار، فاطمه کوثر،
دوره 11، شماره 3 - ( 6-1402 )
چکیده

با پذیرش­گرایش عالم به تکامل حول­ محور وجودی ائمه اطهار(ع) به‌عنوان وجه الله و مصادیق انسان کامل، شناخت شاخص‌های معماری کمال‌دهنده حرم‌های مطهر اهمیت می‌یابد. حرم، مکان فیض الهی و مومنان طالب وجه الله می‌باشند. عاشورا دروازه‌ای از نور است به باطن قبله و نشانه‌ایست تا راه نمایان بماند؛ و این چنین است که نشانه‌ و نمادهای وحیانی در حرم­های مقدس اهمیت می‌یابد. هنر و معماری اسلامی، انعکاس بصری کلام خداوند است و کتیبه‌های معنوی-آیینی برجسته‌ترین نمادی است که با تجلی حقایق پلی از عالم محسوس به عالم معنا میگشاید. این مقاله در پاسخ به این سوال که کتیبه‌های آیینی-معنوی بهعنوان رسانه‌ای ماندگار از باب‌القبله تا گنبدخانه حرم مطهر امام حسین(ع) با چه الگوی مفهومی- شکلی، مفاهیم اصیل دینی را در معماری حماسی-مذهبی بیان نموده‌اند، به این مسیر مقدس و گنبدخانه حرم مطهر بهعنوان نقطه پیوند زمین و آسمان و نماد عدالت‌خواهی احرار پرداخته است. برای شناخت نوع خط و قالب هنری و درک متن کتیبه‌های گنبدخانه حرم مطهر، پس از تصویرنگاری و برداشت میدانی با روش تحلیلی-تفسیری مشخص می‌شود که ﮐﺘﻴﺒﻪ‌ﻫﺎی قدسی حرم مطهر ﺑﻪ‌ﻋﻨﻮﺍﻥ رسانه‌ای نمادین متناسب با قیام امام حسین(ع) تنظیم شده است و ضمن توجه به لفظ جلاله «الله» در مرکز برخی کتیبه‌ها، در این میان استفاده از آیات سوره«صف»، «یاسین»، و «فجر» در محور باب‌القبله تا داخل گنبدخانه نمود بیشتری داشته؛ و به­خصوص سوره «فجر» در کتیبه طوماری متصل به اربانه گنبد (که ارتفاع ساق و اربانه حدود 5 متر و خود تا راس آن حدود 14 متر و با نظام هندسه دوایری است)، ﺑﻪ‌ﻋﻨﻮﺍﻥ سوره مرتبط با وجود مقدس امام حسین(ع) جای گرفته است. همچنین زیارت ناحیه مقدسه و عاشورا نیز در کتیبه‌ها ظهور بیشتری دارد. نوع خط نشان از هنر خط ثلث اثر استاد محمد حسین شهید مشهدی خطاط برجسته قاجار به سال 1373 ﻫ.. ق است که درحرم مطهر امام رضا(ع) نیز در دوره مذکور توفیق کتیبه‌نویسی یافته است. مفهوم چهار کتیبه ترنجی ساق گنبد نیز ضمن شکر پروردگار در توفیق به تزئین و طلاکاری گنبد به دوره و بانی ساخت پرداخته است. در نهایت و با توجه به طرح ترفیع گنبد مطهر امام حسین(ع) در زمان کنونی پیشنهاد این مقاله اضافه نمودن ذکر برادری و وحدت دو ملت ایران و عراق در کتیبه‌های ترنجی ساق گنبد و تکرار سوره فجر در کتیبه طوماری ساق می‌باشد.

دکتر اکرم حسینی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده

دوره صفوی علاوه بر شکوفایی کشور در زمینه­‌های مختلف و ایجاد یک حکومت ملی پس از دوره­ای طولانی، برای اولین بار در مقیاس وسیع، تشیع مذهب رسمی کشور گردید. اندیشه‌­های جاری در این دوره مبعث از رویکردهای ایرانی- شیعی از خصوصیات منحصر به فردی برخوردار بود. به دلیل نقش عمده مساجد در این دوره در ساختار سیاسی و اجتماعی کشور، انتظار می‌­رود معماری مساجد نیز متاثر از اندیشه­‌های مذکور باشد. این تحقیق با هدف پاسخ­گویی به این سوال شکل گرفته که رویکردهای حاکم بر دوره­ صفوی چه تغییراتی را در مشخصات فیزیکی گنبدخانه مساجد دوره صفوی سبب شده­اند و این تغییرات چه تاثیراتی بر ادراک انسان از فضای معماری داشته است.
هدف تحقیق از طریق مقایسه مشخصات فیزیکی گنبدخانه مساجد دوره صفوی، با مساجد قبل از این دوره به دست آمده است. از آنجا که مساجد گنبدخانه‌­ای از دوره سلجوقی رواج یافته­‌اند، جامعه آماری تحقیق، ده گنبدخانه­ سلجوقی، ده گنبدخانه­ ایلخانی، دوازده گنبدخانه­ تیموری و یازده گنبدخانه­ صفوی می­باشد که بر اساس ابعاد دهانه به دو گروه مساجد بزرگ و کوچک تقسیم شده­اند. این 43 مسجد، دربرگیرنده تعداد عمده­ای از کل جامعه آماری مستندشده می­باشند. به دلیل ماهیت تاریخی این تحقیق، روش تفسیری-تاریخی در ترکیب با روش‌­های کمی مورد استفاده قرار گرفته و داده‌­ها به شیوه استنتاج منطقی تحلیل گردیده­اند.
نتایج تحقیق نشان می­دهد ویژگی‌­های هندسی و تناسبات گنبدخانه‌­های دوره صفوی، بیشترین انطباق را با گنبدخانه­‌های سلجوقی نشان می­دهند. در گنبدخانه مساجد بزرگ صفوی تمامی مولفه‌های فیزیکی مورد مطالعه نسبت به مساجد دوره‌­های قبل، در جهت خلق گنبدخانه­‌های رفیع­‌تر؛ افزایش قابل توجهی نموده­اند. مساجد بزرگ به نسبت مساجد کوچک، تفاوتهای ساختاری بیشتری را با مساجد دوره­‌های قبل خود نشان می­دهند. فارغ از ابعاد مسجد، کاهش محسوس تناسبات داخلی فضای گنبدخانه مساجد صفوی نسبت به گنبدخانه‌­های دوره­‌های قبل، فضا را انسان محورتر نموده و ادراک فضایی مطلوب‌­تری را به همراه می­آورد.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهش های معماری اسلامی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Iran University of Science & Technology

Designed & Developed by : Yektaweb