4 نتیجه برای گنبدخانه
زینب ناظر، آزیتا بلالی اسکویی، محمدعلی کینژاد،
دوره 4، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده
از مهمترین مسائل مرتبط با معماری مساجد، چگونگی طراحی فضاهای معنوی از جمله گنبدخانه میباشد. پژوهش حاضر، شفافیت گنبدها را در مساجد با تأکید بر عملکرد روشنایی فضایی، مورد بررسی قرار میدهد. اهمیت موضوع این مطالعه، علاوه بر آنکه باعث درک بهتر گونهها از لحاظ عملکرد نوری و مقاصد مختلف گنبدها میشود؛ به دلیل اینکه عامل شفافیت معنوی هر نوع را در نظر میگیرد؛ میتواند فضاهای معنوی گنبدخانه را در معماری احیا کند. روش تحقیقی که برای این امر مورد استفاده قرار گرفته است؛ ترکیبی متوالی- تبیینی میباشد. در اینجا در مرحلهی اول، دادههای کمی و سپس در مرحلهی دوم دادههای کیفی گردآوری و تحلیل میشوند. در نهایت هر دو تحلیل کمی و کیفی یکجا مورد تفسیر قرار میگیرند. تحقیق حاضر، با استفاده از اندازهگیریهای میدانی که ابزار مورد استفاده برای جمعآوری دادهها، دوربینهای عکاسی و تصویربرداری و برای برداشت دقیق اطلاعات کمی روشنایی، از دستگاههای دیجیتالی روشناییسنج و روشناییسنج ساده استفاده شد. ضمن کاربست این روش، با بررسی اسناد و مدارک مرتبط با طراحی مساجد، و به صورت میدانی دو دسته مضمون برای طراحی گنبدخانه، با تأکید بر مفهوم شفافیت استخراج شده است که عبارتند از مضامین فیزیکی و معنوی. در این پژوهش با نظاممند کردن این مضامین در یک سامانهی سلسلهمراتبیِ دوسطحی، شبکهی مضامینِ شفافیت فضایی برای طراحی گنبدخانه استخراج شده است که استناد به این شبکه، ارزیابیِ روشمند شفافیت فضاییِ گنبدخانهی مساجد را میسرنمود. بدین صورت، بعد از کار میدانی به صورت نورسنجی به تبیین عوامل فیزیکی و کمی تأثیرگذار بر کیفیت روشنایی پرداخته شد و بعد از مشخص کردن عوامل فیزیکی تأثیرگذار بر کیفیت روشنایی گنبدخانه، به تبیین مؤلفههای کیفی شفافیت در ارتباط با شاخصههای کمی پرداخته شده و با مؤلفههای کیفی تبیین شده به ارزیابی درجهی شفافیت گنبدخانه مساجد مورد بررسی شده؛ پرداخته شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان میدهد تمام مشخصههای متفاوت گنبدها به شیوهی خود بر روی میزان معنویت و شفافیت -که نورگیرها ایجاد میکنند- تأثیر میگذارند. همچنین نشان میدهد که تجلی شفافیت معنوی در معماری مساجد در روابط دوطرفه با مستورسازی و روشنسازی میباشند و با مشخصههای شفافیت از جمله پویایی، سیالیت، پیوستگی، روابط بین فضای داخلی و خارجی، بیماده شدن، انعطافپذیری و سازگاری، خوانایی و مطلوبیت و گسترهی فضایی از طریق روشنایی ارتباط برقرار میکند. بدیهی است با درک بهتر اثرات این مشخصهها، طراحی گنبدهای مدرن -که برای نیازهای معاصر مناسبتر هستند- امکانپذیر میشود.
مرضیه هومانیراد، منصوره طاهباز، حسنعلی پورمند،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده
نور روز تنها منبع تامینکننده روشنایی فضاهای تاریخی بوده است و معماران سنتی به شیوه هنرمندانهای از آن به عنوان ابزاری برای افزایش کیفیت بصری فضا و انتقال مفاهیم استفاده کردهاند. الگوی نورپردازی نور طبیعی مساجد تاریخی و ارائه معیارهای آن سوال اصلی تحقیق است. مقاله حاضر به منظور کشف قوانین حاکم بر اصول نورپردازی بنا و نقش نورگذرها در الگوی توزیع نور طبیعی در گنبدخانهها، با بررسی پنج گنبدخانه مساجد منتخب تاریخی اصفهان(مسجد امام، مسجد شیخلطفاله، مسجد حکیم از دوره صفویه و مسجد سید و مسجد رحیمخان از دوره قاجاریه) درصدد است تا الگوی نورپردازی طراحی شده معماران سنتی را استخراج نموده و راهکاری برای طراحی نورپردازی طبیعی در اختیار معماران مساجد معاصر قرار دهد. روش تحقیق توصیفی تحلیلی بر اساس اطلاعات میدانی و کتابخانهای انجام شده است. این تحقیق به کمک ابزارهای نورسنجی، دادههای میدانی در سه زمان از طول روز تهیه شده و سپس توسط نرمافزار ریدینس به یک سال تعمیم داده شد. با توجه به معیارهای ارائه شده در کتب استانداردهای نورپردازی، میزان روشنایی، یکنواختی، توزیع نور و کیفیت بصری حاصل از آن در سطح پلان و دید ناظر تحلیل شد. علاوه بر آن عکاسی تایملپس جهت بررسی حرکت نور در فضا از طلوع آفتاب تا غروب از دید ناظر در برداشت میدانی به دست آمد.
نتایج حاصله نشان میدهد الگوی توزیع نور طبیعی، چگونگی پراکندگی، جهت و زاویه نور در مساجد مورد مطالعه به غیر از مسجد شیخلطفاله دارای شباهت زیادی است. با وجودی که پنج مسجد مذکور از لحاظ ابعاد، تناسبات فضایی و ویژگیهای هندسی نورگذرها با هم تفاوت دارند ولی نورپردازی آنها بسیار به هم شباهت دارد. حرکت نور در هر پنج مسجد صورت یکسانی دارد. در نگاه بیننده رو به محراب، محراب نسبت به کل فضا در کل روز روشنتر به نظر میرسد. با وجود تفاوت در دوره تاریخی ساخت مساجد و ویژگیهای معماری گنبدخانهها، لیکن الگوی نورپردازی یکسانی بر آنها حکم میکند. به واقع استفاده از الگو میتواند منجر به نتایج متنوعی در محصولات آن شود.
سید مجید هاشمی طغرالجردی، سلمان نقره کار، فاطمه کوثر،
دوره 11، شماره 3 - ( 6-1402 )
چکیده
با پذیرشگرایش عالم به تکامل حول محور وجودی ائمه اطهار(ع) بهعنوان وجه الله و مصادیق انسان کامل، شناخت شاخصهای معماری کمالدهنده حرمهای مطهر اهمیت مییابد. حرم، مکان فیض الهی و مومنان طالب وجه الله میباشند. عاشورا دروازهای از نور است به باطن قبله و نشانهایست تا راه نمایان بماند؛ و این چنین است که نشانه و نمادهای وحیانی در حرمهای مقدس اهمیت مییابد. هنر و معماری اسلامی، انعکاس بصری کلام خداوند است و کتیبههای معنوی-آیینی برجستهترین نمادی است که با تجلی حقایق پلی از عالم محسوس به عالم معنا میگشاید. این مقاله در پاسخ به این سوال که کتیبههای آیینی-معنوی بهعنوان رسانهای ماندگار از بابالقبله تا گنبدخانه حرم مطهر امام حسین(ع) با چه الگوی مفهومی- شکلی، مفاهیم اصیل دینی را در معماری حماسی-مذهبی بیان نمودهاند، به این مسیر مقدس و گنبدخانه حرم مطهر بهعنوان نقطه پیوند زمین و آسمان و نماد عدالتخواهی احرار پرداخته است. برای شناخت نوع خط و قالب هنری و درک متن کتیبههای گنبدخانه حرم مطهر، پس از تصویرنگاری و برداشت میدانی با روش تحلیلی-تفسیری مشخص میشود که ﮐﺘﻴﺒﻪﻫﺎی قدسی حرم مطهر ﺑﻪﻋﻨﻮﺍﻥ رسانهای نمادین متناسب با قیام امام حسین(ع) تنظیم شده است و ضمن توجه به لفظ جلاله «الله» در مرکز برخی کتیبهها، در این میان استفاده از آیات سوره«صف»، «یاسین»، و «فجر» در محور بابالقبله تا داخل گنبدخانه نمود بیشتری داشته؛ و بهخصوص سوره «فجر» در کتیبه طوماری متصل به اربانه گنبد (که ارتفاع ساق و اربانه حدود 5 متر و خود تا راس آن حدود 14 متر و با نظام هندسه دوایری است)، ﺑﻪﻋﻨﻮﺍﻥ سوره مرتبط با وجود مقدس امام حسین(ع) جای گرفته است. همچنین زیارت ناحیه مقدسه و عاشورا نیز در کتیبهها ظهور بیشتری دارد. نوع خط نشان از هنر خط ثلث اثر استاد محمد حسین شهید مشهدی خطاط برجسته قاجار به سال 1373 ﻫ.. ق است که درحرم مطهر امام رضا(ع) نیز در دوره مذکور توفیق کتیبهنویسی یافته است. مفهوم چهار کتیبه ترنجی ساق گنبد نیز ضمن شکر پروردگار در توفیق به تزئین و طلاکاری گنبد به دوره و بانی ساخت پرداخته است. در نهایت و با توجه به طرح ترفیع گنبد مطهر امام حسین(ع) در زمان کنونی پیشنهاد این مقاله اضافه نمودن ذکر برادری و وحدت دو ملت ایران و عراق در کتیبههای ترنجی ساق گنبد و تکرار سوره فجر در کتیبه طوماری ساق میباشد.
دکتر اکرم حسینی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده
دوره صفوی علاوه بر شکوفایی کشور در زمینههای مختلف و ایجاد یک حکومت ملی پس از دورهای طولانی، برای اولین بار در مقیاس وسیع، تشیع مذهب رسمی کشور گردید. اندیشههای جاری در این دوره مبعث از رویکردهای ایرانی- شیعی از خصوصیات منحصربهفردی برخوردار بود. به دلیل نقش عمده مساجد در این دوره در ساختار سیاسی و اجتماعی کشور، انتظار میرود معماری مساجد نیز متاثر از اندیشههای مذکور باشد. از طرفی دیگر استفاده از هندسه را میتوان بنمایهای در آفرینش معماری ایرانی دانست. این تحقیق با هدف پاسخگویی به این سوال شکل گرفته که رویکردهای حاکم بر دوره صفوی چه تغییراتی را در مشخصات فیزیکی گنبدخانه مساجد دوره صفوی سبب شدهاند و این تغییرات چه تاثیراتی بر ادراک انسان از فضای معماری داشته است.
هدف تحقیق از طریق مقایسه مشخصات فیزیکی گنبدخانه مساجد دوره صفوی، با مساجد قبل از این دوره به دست آمده است. از آنجا که مساجد گنبدخانهای از دوره سلجوقی رواج یافتهاند، جامعه آماری تحقیق، ده گنبدخانه سلجوقی، ده گنبدخانه ایلخانی، دوازده گنبدخانه تیموری، و یازده گنبدخانه صفوی میباشد که بر اساس ابعاد دهانه به دو گروه مساجد بزرگ و کوچک تقسیم شدهاند. این 43 مسجد، دربرگیرنده تعداد عمدهای از کل جامعه آماری مستندشده میباشند. به دلیل ماهیت تاریخی این تحقیق، روش تفسیری-تاریخی در ترکیب با روشهای کمی مورد استفاده قرار گرفته و دادهها به شیوه استنتاج منطقی تحلیل گردیدهاند.
نتایج تحقیق نشان میدهد ویژگیهای هندسی و تناسبات گنبدخانههای دوره صفوی، بیشترین انطباق را با گنبدخانههای سلجوقی نشان میدهند. در گنبدخانه مساجد بزرگ صفوی تمامی مولفههای فیزیکی مورد مطالعه نسبت به مساجد دورههای قبل، در جهت خلق گنبدخانههای رفیعتر، افزایش قابل توجهی نمودهاند. مساجد بزرگ به نسبت مساجد کوچک، تفاوتهای ساختاری بیشتری را با مساجد دورههای قبل خود نشان میدهند. فارغ از ابعاد مسجد، کاهش محسوس تناسبات داخلی فضای گنبدخانه مساجد صفوی نسبت به گنبدخانههای دورههای قبل، باعث میشد که مساجد احساس راحتی و تعامل مثبت با محیط داخلی را القا کنند. از این طریق ضمن اینکه فضا موجب ادراک حسی ناخوشایند در مخاطب نمیگردد، معماری مسجد به عنوان زمینهساز ارتقای کرامت انسانی عمل کرده و از این طریق معماری مسئولیت اجتماعی- مذهبی خود را به انجام میرساند.