جستجو در مقالات منتشر شده


4 نتیجه برای یزد

اصغر محمدمرادی، احمد صالحی‌کاخکی، حسین راعی،
دوره 4، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده

یزد، دارای پیشینه غنی در آداب و علوم فلاحت و زراعت است. آب و امنیت در کنار زمین، به عنوان مادر زراعت، توانسته‌است مولد ساختاری در این اقلیم، به نام مزرعه باشد. مزارع، مجتمع‌های زیستی کوچکی هستند که به‌صورت مستقل یا تابعه، بخشی از ضیعات یک ده و یا قصبه، محسوب می‌شود.

برخی از مزارع، صرفاّ دارای تولیدات کشاورزی بوده و فاقد لواحق و استقرار هستند و به این دلیل، مزرعه کشاورزی یا غیرمسکون نامیده می‌شوند. در این‌گونه از مزارع، سکونت دائم و استقرار وجود ندارد. «باغ‌ها و کشت خوان‌های یزد»، در زمره «مزارع کشاورزی» قرار می‌گیرند؛ اما برخی دیگر، علاوه بر کشاورزی و زراعت به عنوان شاخصه اصلی، سکونت و استقرار نیز در آن‌ها انجام می‌شود، این‌گونه از مزارع، «مسکون» نامیده می‌شوند و دارای عناصر خدماتی دیگری چون کوشک، خانه‌های اربابی و رعیتی، قلعه‌‌‌های کبیره و صغیره مسکونی، برج‌های دیدبانی، طاحونه و مصنعه، شاه‌کوچه و غیره هستند. در این پژوهش، «قلعه‌ها و مجموعه‌های کشت‌خوانی اربابی و رعیتی» به عنوان مزرعه مسکون در یزد، شناخته‌شده‌اند و در ادبیات شفاهی و آثار مکتوب مربوط به یزد، به‌کرات درباره «مزرعه» بودن این آثار، مطالبی آورده شده است. این مزارع، در طول مسیر مکانی تحقیق (استان یزد)، در سال 1394 ه.ش شناسایی شده و مورد مطالعات میدانی قرار گرفتند و بسیاری از آن‌ها، به دلایل مختلف، در معرض آسیب و نابودی قرار دارند.

چیستی مزارع مسکون تاریخی در یزد، از سئوالات کلیدی در این نوشتار به حساب می‌آید و سعی می شود تا با رهیافت تفسیری - تاریخی و مراجعه به آثار مادی، سندپژوهی و مصاحبه به هدف اصلی این پژوهش، که تمییز مزارع مسکون تاریخی یزد، از سایر گونه‌ها و مجتمع های زیستی است، جامعه عمل پوشانده شود.

از نتایج قابل اشاره؛ فهم موضوع، از طریق پیمایش میدانی و تفسیر اسناد، با توجه به کنوانسیون‌های بین‌المللی است. این مهم می‌تواند در دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی، مورد بحث و مکاشفه قرارگیرد.


توحید شیری، محمد دیده بان، محسن تابان،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده

آب­انبارها بناهایی بودند که اکثراً در مناطق گرم و خشک کشور برای خنک نگه­ داشتن آب در طول سال مورد استفاده مردم قرار می­گرفتند. یکی از اصلی­ترین عنصر آب‌انبارها پوشش مخزن می­باشد که از طاق­های آجری گوناگونی مانند آهنگ، کلنبو با خیز و فرم­های متفاوت در ساخت آنها استفاده شده است. هدف از این پژوهش شناخت میزان دریافت تابش خورشید و سایه­اندازی در گنبد آب­انبارهای یزد می­باشد که منجر به شناخت بهینه­ترین پوشش مخزن آب‌انبار در بین نمونه­های مطالعه شده می­گردد.
برای انجام این تحقیق پنج نمونه از آب‌انبارها با ساختار متفاوت گنبد در شهر یزد انتخاب گردید و میزان دریافت تابش سالیانه آن­ها در گرم­ترین روز سال، در ساعات 14، 16و 18 با استفاده از تحلیل انرژی‌پلاس نرم‌افزار راینو تحت پلاگین­های هانی‌بی و لیدی باگ انجام گرفت. نتایج آنالیزها نشان می­دهد؛ با افزایش سطوح گنبدها میزان جذب حرارت در محدوده در معرض تابش و در محدوده سایه بیشتر می­شود. در هنگام طلوع و غروب خورشید مقدار دریافت تابش تقریباً در تمام گنبدها شبیه هم است، ولی هنگام ظهر؛ جذب حرارت گنبدهای با خیز بلند و سطح تماس کم نسبت به تابش خورشید؛ کمتر از گنبدهای با خیز کم و سطح تماس زیاد است؛ که علت اصلی آن ایجاد سایه بیشتر و جذب حرارت کمتر در این نوع گنبدها می­باشد. بیشترین دریافت حرارت در ساعت 14 مربوط به گنبد برسویه تفت (kwh/m2 128187) با خیز کم و کمترین دریافت حرارت در حاج قاضی یزد با خیز بلند و سطح تماس کم (kwh/m2 80753) است. رابطه­ی بین خیز طاق گنبد با میزان دریافت تابش خورشید تقریباً مستقیم است؛ لذا استفاده از گنبد با خیز طاق و ارتفاع زیاد و سطح تماس کم با توجه به شرایط اقلیمی یزد در آب­انبارها عملکرد حرارتی مناسب­تری داشته است.  
اعظم سادات رضوی‌زاده،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1399 )
چکیده

عدم شناخت کافی و درست مبتنی بر انگاره‌های بنیادین و اصیل تداوم‌یافته الگوهای معماری خانه، منجر به آشفتگی‌هایی در ساختارهای بنیادین در معماری خانه‌های امروزی‌شده‌است. هدف ‌پژوهش، بررسی کهن‌الگوهای پایدار در معماری خانه‌های مورد مطالعه دوره قاجاریه کاشان و یزد، شناخت و بازنمایی در معماری خانه‌های امروزی ‌است؛ تا بتواند تداوم کهن‌الگوها مورد پژوهش قرار ‌گیرد. پرسش اصلی‌این‌است که چه ارتباطی بین انگاره‌ها، زبان معماری بومی‌و نظام ارزشی و زیست انسانی به خصوص در ساماندهی فضاهای معماری وجود داشته‌است؟ بر همین اساس فرضیه اصلی با رویکردی به نگرش معماری‌ایرانی، شناسایی کهن‌الگوها در مؤلفه‌های بومی، فضایی و فرهنگی جهت شکل‌گیری ساختار خانه‌های مورد پژوهش‌ است. لذا با‌‌ استناد به روش زمینه‌ای از تبدیل‌داده‌ها به الگوهای پارادایمی ‌که نمایانگر انگاره‌های بنیادین در شکل‌گیری معماری خانه‌های‌ایرانی هستند؛ پژوهش انجام می‌پذیرد. جهت‌ایجاد شناخت نظری، با تحلیل محتوای متون از طریق کدگذاری روی مفاهیم و معانی مشترک و جمع‌بندی نظریات، منجر به ‌استخراج مؤلفه‌های شکل دهنده کهن‌الگوها در ساختار طبیعی، ساختار کالبدی- فضایی و ساختار بصری می‌گردد. پس از بررسی پایایی مؤلفه‌ها توسط کارشناسان، میزان تأثیرگذاری و اصول جامع‌تر شناسایی گردید. در ادامه روند پژوهش، تحلیل معنایی هریک از آن‌ها در نمونه‌های مورد مطالعه صورت گرفت. بررسی الگوهای بنیادین در مؤلفه‌های شناسایی‌شده در ابعاد مختلف زندگی انسان به‌ویژه عناصر محیطی و معماری نشان می‌دهد که زبان مشترکی برای تداوم در معماری خانه وجود‌دارد. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که کهن‌الگوهای معماری خانه‌های مورد مطالعه در ساختارهای طبیعی، کالبدی- فضایی و بصری از طریق پانزده مفهوم سلسله‌مراتب، تناسبات ‌فضایی، انعطاف‌پذیری، درونگرایی، فعالیت جمعی، حس ‌مکان، امنیت، انرژی‌کارآیی، محرمیت، محصوریت، مصالح مناسب، ‌ایستایی، مردم‌واری، عناصر طبیعی و معماری ‌تراز‌منفی قابل بازنمایی ‌است.‌ این مفاهیم در شکل‌گیری معیارهای فضاگرایی، درونگرایی، طبیعت‌گرایی، بوم‌گرایی و ساختارگرایی معرفی می‌گردند..در نهایت، با ارزیابی ‌این معیارها، کهن‌الگوهایی که قابلیت تداوم در معماری خانه‌های  امروزی را دارند؛ در قالب یک مدل تحلیلی- کاربردی ارائه‌ شده‌اند. 
خانم مریم سلیمانی، دکتر عیسی حجت، دکتر پریسا هاشم پور،
دوره 9، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده

پیچیدگی و تضاد یکی از راهبردهای افزایش تنوع بصری است که امروزه در پی ساخت و ساز گسترده و تبعیت از الگوی فراگیر مدرن، کمتر بدان توجه شده است. مسأله­ای که در طولانی مدت یکنواختی و کسالت در خانه­های معاصر را در پی داشته است. این در حالی است که عامل تضاد و پیچیدگی در تنوع بصری معماری سنتی دوره­های مختلف، بخوبی دیده می­شود و می­تواند الگوی خوبی در جهت بکاربست پیچیدگی و ابعاد آن فراهم کند. در پی اهمیت این موضوع، محقق قصد دارد با اتکا به روش تئوری­داده بنیاد، جمع اضداد را که بعنوان یکی از شاخص­های اصلی پیچیدگی محسوب می­شوند، در خانه­های سنتی یزد شناسایی و تبیین نماید. در این روند اطلاعات میدانی ابتدا با استفاده از مصاحبه باز و عمیق، مشاهده و عکس­برداری گرداوری و سپس با استفاده از کدگذاری سه مرحله­ای باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. نتایج این پژوهش حکایت از آن دارد که ساختار کالبدی و فضایی خانه­های سنتی یزد شرایطی را فراهم کرده است که در آن می­توان همنشینی مثبتی از جمع اضداد را در موقعیت­های مختلف تجربه کرد. در این روند مشخص شد که انواع اضداد که در چهار نوع تضاد حسی، ادراکی، بصری و نمادین قابل دسته­بندی هستند، به ترتیب منجر به افزایش درک بهتر پدیده، به تعادل­رسیدن کلیت فضا، افزاش تنوع و افزایش بارمعنایی فضا می­شوند.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهش های معماری اسلامی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Iran University of Science & Technology

Designed & Developed by : Yektaweb