بسیج کارکنان دانشگاه علم و صنعت ایران- اخبار و اطلاعیه ها
ویژه نامه محرم(شماره8 -حضرت علی اکبر (ع) )

حذف تصاویر و رنگ‌ها

 

AWT IMAGE

  روز هشتم: به یاد علی‌اکبر

  سلام بر علی اکبر، سرو بوستان مردانگی.سلام بر علی‌اکبر، زیباترین گل باغ حسین، صبر و قرار حسین، نور دو چشم حسین.سلام بر او که در صورت و سیرت شبیه‌ترین کس به پیامبر مهر و رحمت بود، تا آنجا که پدربزرگوارش می‌فرمود: «هرگاه مشتاق دیدار پیامبر می‌شدیم به چهره او می‌نگریستم»سلام و درود بی‌پایان بر صورت و سیرت پیامبرگونه‌اش.

  علی اکبر در روز عاشورا پس از آن که از پدرش اجازه مبارزه گرفت، به سپاه کوفه حمله کرد، و چنین رجز خواند:« من علی، پسر حسین فرزند علی هستم. به خدا سوگند که ما به رسول خدا از همه کس نزدیک تریم. آن قدر با نیزه با شما بجنگم که نیزه ام خم شود. از پدرم حمایت می کنم و با شمشیر بر شما ضربتی فرود می آورم که زیبنده جوان هاشمی علوی است. پسر زیاد کجا و حکم‌کردن درباره ما کجا.» وی چندین بار بر سپاه دشمن تاخت و بسیاری از سپاهیان کوفه را کشت. روایت شده است که آن بزرگوار با این که تشنه بود، 120 نفر را کشت. آن گاه نزد پدر آمد و در حالی که زخم های زیادی برداشته بود، گفت:« ای پدر، عطش مرا کشت و سنگینی سلاح مرا به زحمت انداخت. آیا جرعه آبی هست که توان ادامه رزمیدن با دشمنان را پیدا کنم؟» امام علیه السلام گریست و فرمود:«آه، پسرم! اندکی دیگر به مبارزه خود ادامه بده. دیری نمی گذرد که جد بزرگوارت، رسول خدا، را زیارت کنی، و او تو را از آبی سیراب کند که هرگز احساس تشنگی نکنی.» برخی از مورخان نوشته اند امام علیه السلام به او فرمود:« پسرم! زبان خود را نزدیک بیار!» و سپس زبان او را در دهان گرفت و مکید، آن‌گاه انگشتری خود را به او داد و فرمود:« آن را در دهان بگذار و به سوی دشمن بازگرد. امیدوارم که هنوز روز به پایان نرسیده، جدّت رسول خدا جامی به تو بنوشاند که هر گز تشنه نگردی.» علی اکبر به میدان بازگشت و این رجز را خواند:« جنگ است که جوهر مردان را آشکار می سازد. درستی ادعاها پس از جنگ ظاهر می‌شود. به خدای عرش سوگند، که از شما جدا نگردم مگر آن که تیغ‌های شما غلاف شود.» و همچنان رزمید تا آن که تعداد افرادی که به دست او به هلاکت رسیدند به 200 نفر رسید. پس از حملات پی در پی علی اکبر به سپاه دشمن و کشته شدن بسیاری از آنان، دشمن از کثرت کشته شدگان به خروش آمده بود. لشگریان عمر بن سعد از کشتن علی بن الحسین پرهیز می کردند، ولی « مره بن منقذ عبدی » که از دلاوری های او به تنگ آمده بود، گفت: گناه همه عرب بر گردن من اگر این جوان بر من بگذرد و من داغ او را بر دل پدرش ننشانم! پس علی اکبر به او رسید در حالی که بر آن سپاه حمله ور بود. مره بن منقذ راه را بر او گرفت و با نیزه ای او رااز اسب بر زمین انداخت، آن گروه در اطراف او جمع شدند و با شمشیر پاره اش کردند! بعضی نقل کرده اند که مره بن منقذ ابتدا با نیزه به پشت او زد و بعد با شمشیر ضربتی به فرق آن بزرگوار وارد کرد که فرق مبارکش شکافت و او دست به گردن اسب خود انداخت، ولی اسب که ظاهراً خون روی چشمانش را گرفته بود او را در میان سپاه دشمن برد و دشمن از هر طرف بر او تاخت و بدن مبارکش را پاره پاره کرد. در این هنگام بود که فریاد زد: السلام علیک یا ابتاه! این جدم رسول خداست که مرا سیراب کرد و او امشب در انتظار توست. تو را سلام می رساند و می گوید: در آمدنت به نزد ما شتاب کن. و آن گاه فریاد زد و به شهادت رسید.

  ای یاس چیده، ای گل نقش چمن، علی!

  قرآن آیه‌آیه پامال من، علی

  مانند قلب من دهنت پر ز خون شده

  خون گلوت گشته روان از دهن، علی

  چسبانده خون به هم دو لبت را زگفتگو

  با چشم خویش حرف برایم بزن، علی

  لب تشنه، چشم‌بسته، نفس مانده در گلو

  زخم تو گشته با دل من هم سخن، علی

  تو مثل لاله‌ای که هم گشته برگ‌برگ

  من مثل شمع سوخته در انجمن، علی

  جایی برای بوسه نمانده به قامتت

  از بس که زخمت آمده بر زخم تن، علی

  ممکن نشد ز روی زمینت

  از بس که پاره پاره شده این بدن، علی

  در حیرتم چگونه ز خونت خضاب شد

  ماه جمال و زلف شکن در شکن، علی

 

نشانی مطلب در وبگاه بسیج کارکنان دانشگاه علم و صنعت ایران:
http://idea.iust.ac.ir/find-68.7966.18415.fa.html
برگشت به اصل مطلب